محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845648312
یادداشت خواندنی تحلیلگر آمریکایی در مورد اشارات تاریخی نامه رهبری آیتالله خامنهای به درستی اشاره کرد که نفوذ استعمار بذر افراطگرایی را در منطقه کاشت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت خواندنی تحلیلگر آمریکایی در مورد اشارات تاریخی نامه رهبری
آیتالله خامنهای به درستی اشاره کرد که نفوذ استعمار بذر افراطگرایی را در منطقه کاشت
یک تحلیلگر آمریکایی در یادداشتی خواندنی و مبسوط به بررسی اشارات تاریخی رهبر انقلاب در نامه دوم ایشان به جوانان غربی پرداخته و نوشته است که آیت الله خامنهای به درستی اشاره کرد که شکلگیری افراطگرایی در منطقه، نتیجه نفوذ استعماری غرب است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «یورام عبدالله ویلر» روزنامهنگار و تحلیلگر تازه مسلمان آمریکایی در یادداشتی در خصوص نامه دوم رهبری برای جوانان غربی نوشت: رهبران آمریکایی باید غرور خود را کنار گذاشته، نقشی را بعنوان یکی از اعضای جامعه جهانی بپذیرند و بجای ترکیب اشتباهات گذشته با اقدام نظامی و تولید تروریسم بیشتر، در پی یافتن راهحلهای دیپلماتیک واقعی باشند. در این یادداشت آمده است: «رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر نامهای سرگشاده برای جوانان غربی نوشتند. در این نامه چند نکته برجسته به چشم میآید: در حالی که تروریسم یک نگرانی مشترک محسوب میشود، جهان اسلام بیش از غرب قربانی تروریسم شده است. حملات نظامی انجام شده در منطقه به رهبری آمریکا موجب توقف و حتی عقبگرد پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شده؛ فرهنگ غربی "تجاوز" و "اختلاط اخلاقی" بعنوان جایگزین فرهنگهای غنی، بومی و مستقل کاملا غیرقابلقبول بوده و واکنشهای شتابزده همانند آنچه پس از وقوع حملات پاریس شاهد بودیم، تاثیری در مبارزه با تروریسم نداشته است. رهبر ایران در نامه خود سوال مهمی را مطرح میکنند: اگر تروریسم معضلی با ریشه مذهبی است پس چرا ما شاهد نمونههایی از این پدیده بیرحمانه پیش از دوره استعمارگری اروپا نبودهایم؟ به عبارت دیگر، آیا اسلام متهم تومور بدخیم تروریسمی است اکنون شاهد گسترش آن هستیم؟ اگر چنین است باید بتوان نمونههایی از این نوع تروریسم را در قرن 7 اندکی پس از ظهور اسلام یافت. برعکس، ما نمونههای از زندگی و کار پیروان تمامی ادیان ابراهیمی در کنار یکدیگر را میبینیم که تحت حکومتهای اسلامی در صلح و سازگاری زندگی میکردهاند؛ همانند آنچه در مورد مسلمانان اسپانیا مشاهده شد. در واقع، یک جامعه مدیترانهای و بینمذهبی قوی از قلب قرون 11 تا اواسط 13 بوجود آمد که «مارک کوهن» از داشنگاه پرینستون درباره آن مینویسد: "یهودیان با اعراب دیدار داشته و مشارکتهای بینمذهبی میان آنها در بازارها شکل گرفت؛ جایی که هیچگونه تضاد طبقاتی میان فقیر و غنی وجود نداشت." آنها در کنار همسایگان مسلمان خود و گاهی نیز در خانههای یکدیگر زندگی میکردند. چطور میتواند داعش، مظهر تحجر محض و خشونت غیرقابل وصف از بطن دینی با چنین فرهنگ مترقی و باظرفیتی خارج شده باشد؟» این کارشناس شیعه که مقالات بسیاری با موضوع خاورمیانه و سیاستهای آمریکا نوشته، افزود: «متاسفانه همانطور که "کارن آرمسترانگ" محقق برجسته دینی میگوید "یهودستیزی یک تخلف مسیحی است." او در ادامه توضیح میدهد که احساسات ضدیهودی اساسا از اروپا نشات گرفته و در وهله نخست بعنوان واکنشی علیه پروژه استعمارگری صهیونیسم در فلسطین بوجود آمد. به گفته آرمسترانگ، ورود این احساسات منفی نسبت به یهودیان از اروپای مسیحی (به جهان اسلام) ضروری بود چرا که مسلمانان به خودی خود چنین سنتهایی نداشتند. اسلام به ما میآموزد که جنگ به قدری نفرتانگیز است که مسلمانان باید از هر ابزار موجودی استفاده کرده یا هرچه سریعتر آن را به نتیجهای صلحآمیز منتهی کنند. حتی تا اواخر قرن 18، جهان اسلام هم در داخل و هم در خارج از امپراطوری عثمانی تا حد زیادی از نفوذ استعمارگران اروپایی و ایدههای آنان در امان بود. آلبرت حورانی مورخ عرب میید: مسلمانان صرفنظر از زبان یا منشا قومیتی آنها، دارای حس مشترک تعلق به جهانی پایدار و غیرقابل تزلزل هستند که بواسطه آخرین وحی خداوند به محمد (ص) پیامبر اسلام ایجاد شده است.» همانطور که رهبری در نامه خود اشاره کردند، در قرن 18 رویداد سرنوشتساز دیگری رخ داد و آن ظهور "محمد بن عبدالوهاب" (1703-1792) و اتحاد بعدی آن با "محمد بن سعود" است. باتوجه به منبع استعماری تروریسم تکفیری، سوابق تاریخی معتبر به وضوح نشان میدهد که چگونه نفوذ استعمارگری افراطی و تفکرات مطرود در قلب قبایل بدوی، بذر افراط گرایی را در این منطقه میکارد.» ویلر که از تحلیلگران ایالت کلوریداست، خاطرنشان کرد: «به گفته دکتر عبدالله محمد سندی، در واقع این انگلیس بود که با استفاده از جاسوس خود با ناممستعار "همفر" در منطقه نفوذ کرده و در حالی که در بصره، عراق اسکان داشته موجب تضعیف عثمانیهای مسلمان، القای بدعتهای وهابی و ایدئولوژی افراط گرایی شده است. دکتر سندی چگونگی انجام اینکار را اینگونه توضیح میدهد: "همفر که هدایا و مبالغ هنگفتی را به ابنعبدالوهاب اعطا کرده بود وی را شستشوی مغزی داده و متقاعد کرد که اکثریت مسلمانان باید کشته شوند چرا که آنها بطرز خطرناکی در حال گرویدن به ارتداد، شرک و نقض اصول اساسی اسلام هستند. همفر همچنین این توهم را برای وی ایجاد کرد که گویی پیامبر(ص) پیشانی ابنعبدالوهاب را بوسیده، او را "والامقام" خطاب کرده و از وی خواسته بعنوان جانشینش، اسلام را خرافات و بدعتها نجات دهد. ابنعبدالوهاب نیز با پذیرش این تلقینات غرق در شادی شده و مصممتر از همیشه مسئولیت نشر فرقه متفاوت و جدیدی از اسلام را بر عهده گرفت." نیرنگ انگلیس عمل کرد و در سال 1744، ترکیب قدرت ارتش ابنسعود با ایدئولوژی افراطگرایانه ابنعبدالوهاب، زمینه را برای تشکیل دولت اولیه سعودی که مستقل از حکومت عثمانی بود، فراهم نمود. در سالهای نخست قرن 19 این اتحاد نامیمون، ارتش قدرتمندی از جنگجویان وهابی را تشکیل داد که برای اشغال شبهجزیرهعربستان میجنگیدند. آنها حتی در سال 1802 به شهرهای مقدس عراق –کربلا و نجف_ نیز حمله کرده، اموال مردم را غارت و تنها در شهر کربلا 4 هزار شیعه را قتلعام کردند. اگرچه وهابیون در نهایت در سال 1814توسط نیروهای امپراطوری عثمانی اعزامشده از مصر وادار به عقبنشینی شدند اما متاسفانه بقایای آنها همچنان پایدار است. در دهه 1920 و بدنبال وقوع جنگ جهانی اول، انگلستان هدف آنها (اتحاد ابنسعود و ابنعبدالوهاب) را نابودی عثمانی تعیین کرد. با کمک تسلیحاتی انگلیسی، عبدالعزیز ابنسعود و اتحاد وهابی آن توانستند شریف حسین، رقیب خود را از میدان بدر کنند اما انگلیس همچنان کنترل و نفوذ بر او داشت چراکه دولت سعودی در کنار فلسطین و عراق، مستعمره انگلیس به شمار میآمد. انگلیس پس از (حصول اطمینان از) ترکیب تلقینات ابنعبدالوهاب با عبدالعزیز ابنسعود، استقلال نسبی سعودی را تصویب و زمینه را برای توسعه انحرافی فوقالعاده متحجرانه و خشونتآمیز از اسلام فراهم نمود. این آموزههای دینی منحرفشده، بنیاد ایدئولوژیک سازمانهای تروریستی کنونی نظیر القاعده و داعش محسوب میشود. در حالی که واقعیت این است که آموزههای دینی ابنتیمیه شکلدهنده اساس ایدئولوژی افراطیگری وهابیون بوده، نباید انگشت اتهام را برای منبع تروریسم مدرن بسوی اسلام نشانه گرفت. حورانی همچنین اشاره میکند که ایجاد یک کشور سعودی جزو سیاستهای استعماری نبوده بلکه هدف، تشکیل مکتب الهیات حنبلی توسط ابنتیمیه که هنوز هم بعنوان یکی از عناصر معلق فرهنگ مذهبی اسلام باقی مانده، میباشد. اسلام بدون دخالت خارجی قدرتهای استعمارگر اروپایی در حال اصلاح خود بود، همانند اقدامی که عثمانیها در اوایل قرن 19 انجام داده و خروش وهابی را پس زدند. علاوه بر توسعه وهابیسم در شبهجزیرهعربستان، انگلیس و فرانسه نیز خاورمیانه را بعنوان منبع منافع استعماری خود تعیین و قدرت را بدون تقریبا هیچ دخالتی در اختیار گرفتند؛ از کنترل بر منابع طبیعی منطقه گرفته تا انجام تجارت آزادانه در دهه 1930. در این دوره، پروژه استعماری صهیونیستها در فلسطین با حمایت انگلیس در اوج خود قرار داشت و زخمی در بدنه امت اسلامی وارد نمود که امروز عفونت کرده است؛ همانگونه که رهبری در نامهشان قید کردند.» در بخش دیگری از واکاوی این کارشناس تازهمسلمان آمده است: «آمریکاییها نخستین بار در سال 1938 نفت را در خاک عربستان سعودی کشف کردند اما تا سال 1945 که توافق قیمومت آمریکا با پادشاهی سعودی تصویب و انحصار نفتی "آرامکو" تشکیل شد، ذخایر مورد بهرهبرداری قرار نگرفت. پس از این توافق، هجوم پول،تکنولوژی و نیروی انسانی آمریکایی پادشاهی سعودی را دچار یک معضل کرد: در حالی که ملک عبدالعزیز به درآمدهای نفتی معتاد شده، عبدالعزیز بن باز یکی از علمای وهابی پیشروی وی با صدور فتوایی حضور آمریکاییهای "کافر" را برخلاف تفاسیر متحجرانه خود از قوانین اسلامی اعلام کرد. پادشاه این مشکل را به آسانی با بازداشت و زندانیکردن روحانی متخلف حل نمود و از این تجربه برای رفع انتقادات بعدی علیه سلطنت استفاده کرد. با این حال، تنش لفظی میان پادشاهان حاکم و روحانیون وهابیشان از این واقعه آغاز شد. این تنش همزمان با افزایش درآمدهای نفتی فزاینده عربستان، به رژیم این اجازه را داد که برای صادرات نسخه بدخیم اسلامی خود به جهان سرمایهگذاری کنند. در نتیجه تناقضات درونی به شکل غیرقابلاجتناب بروز نمود: زندگی اشرافی و مصرفگرایی غیرقابلتصور در میان خاندان سلطنتی و حمایت همزمان از رشد بنیادگرایی افراطی و فرقه متحجرانه وهابیسم (در میان مردم). پیروان این آموزهها آشکارا سلطنت را به پولپرستی متهم و محکوم میکردند. یکی از این پیروان اسامهبنلادن بوده که خاندان سلطنتی سعودی را متهم کرده بود که به ایالاتمتحده اجازه میدهد عربستان سعودی را غربی کرده و اقتصاد آن را تخلیه نماید. این وضعیت پس از آن ایجاد شد که آمریکا و سعودیها از ارتش مجاهدین بنلادن که شوروی را از افغانستان بیرون کرده بود، حمایت مالی انجام دادند.» نویسنده در انتها تاکید کرد: «علاوه بر حمایت مستقیم امریکا از تروریستها، سیاستهای جنگطلبانه واشنگتن هیزمی برای جهنم تروریسم بوده است. پروفسور جنسن در اینباره مینویسد: "برای کسانی که مخالف سیاستهای امپریالیسمی آمریکا بوده –که من نیز خود را جزو آنها میدانم_ استراتژی صحیح با تشخیص این موضوع آغاز شده که این سیاست خارجی دوحزبی بلندمدت برای یافتن سلطه، از منظر اخلاقی غیرقابلدفاع است." جنسن اینگونه ادامه میدهد (همانطور که من نیز موافقم): "رهبران آمریکایی باید غرور خود را کنار گذاشته، نقشی را بعنوان یکی از اعضای جامعه جهانی بپذیرند و بجای ترکیب اشتباهات گذشته با اقدام نظامی و تولید تروریسم بیشتر، در پی یافتن راهحلهای دیپلماتیک واقعی باشند." همانطور که این یادداشت را در روز اربعین مینویسم، جز حیرت کار دیگری نمیتوانم انجام دهم؛ حیرت از اینکه چه تعداد از جوانان آمریکایی از داستان امام حسین(ع) و مبارزه شجاعانه وی علیه خیل گسترده دشمنان مستبدش آگاه هستند. من گمان میکنم تعداد اندکی اما شاید در میان رهبران آینده آمریکا کسانی باشند که به نقش کشورشان در ایجاد القاعده و داعش آگاه باشند. اگر برخی از آنها نیز برای مقابله با نخبگان قدرت در واشنگتن متحول شده و خواستار حسابرسی کامل و توقف سیاستهای امپریالیسم آمریکایی در حمایت از تروریسم علیه دنیای اسلام شوند، پس (بی شک) نامههای رهبری به جوانان غربی بینتیجه نخواهد بود. انتهای پیام/ق
http://fna.ir/WFG4E2
94/09/27 - 13:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]
صفحات پیشنهادی
عناوین روزنامههای صبح امروز شیعیان نیجریه در زیر فشار و تهدید/ شمارش معکوس برای سرنوشت پی.ام.دی/ پاسخ آیتالل
عناوین روزنامههای صبح امروزشیعیان نیجریه در زیر فشار و تهدید شمارش معکوس برای سرنوشت پی ام دی پاسخ آیتالله آملی درخصوص نظارت بر رهبریوضعیت اسفبار شیعیان نیجریه آخرین گمانهزنیها درخصوص پایان پی ام دی و پاسخ رئیس دستگاه قضا درخصوص نظارت بر رهبری از جمله عناوین مهم روزنامههآیتالله خامنهای مخاطبان خودشان را به درستی انتخاب کردهاند
نویسنده و محقق آمریکایی آیتالله خامنهای مخاطبان خودشان را به درستی انتخاب کردهاند نویسنده و محقق آمریکایی معتقد است که نامه دوم مقام معظم رهبری به جوانان غربی درک متقابلی را بین اسلام و غرب ایجاد خواهد کرد او میگوید جوانان شرایط کنونی را تغییر داده و جهان بهتری را خلق میکبرجام با نامه رهبری مورد قبول واقع شده است
مشهد- ایرنا- نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت اجرای برجام با نامه رهبر معظم انقلاب مورد قبول قرار گرفته است به گزارش ایرنا علیرضا زاکانی روز پنجشنبه در مراسم پایانی مجمع عالی بسیج در مشهد افزود با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک کشور سلطه ستیز در جهان شناختهآیت الله خاتمی: برجامی مورد تایید ملت ما است که طبق ۹ بند نامه رهبری باشد
عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان برخی گفته اند که در نمازهای جمعه شعار مرگ بر آمریکا گفته نشود در حالی که این شعار مقدس ملت ما است برخی احزاب و گروه های سیاسی در دانشگاه های کشور تور پهن کرده اندبه گزارش نسیم ایرنا نوشت آیت الله سید احمد خاتمی شنبه شب در آیین اولین سالگرد خاکسهاشمی رفسنجانی: آیتالله خامنهای و من طرفدار رهبری شورایی بودیم/ صداوسیما مشوق تندرویهاست
هاشمی رفسنجانی آیتالله خامنهای و من طرفدار رهبری شورایی بودیم صداوسیما مشوق تندرویهاست دامنه برخورد با مخالفان سیاسی را به کتابها و روزنامهها هم گسترش دادند تندروها ریشه در نهادهای قدرت دارند گروهی برای انتخاب رهبری در صورت پیشامد حادثه تعیین شده هاشمی رفسنجانی با بیانتفاوت نظر آیتالله مصباح با رهبری و امام در مورد جمهوریت
تفاوت نظر آیتالله مصباح با رهبری و امام در مورد جمهوریت یک چهره سیاسی اصولگرا معتقد است اینکه جبهه پایداری آیتالله مصباح را قبول داشته باشد یا نداشته باشد محل خدشه است به گزارش نامه نیوز عباس سلیمی نمین از چهرههای سیاسی اصولگرا با اشاره به بهرهبرداری جناحی برخی جریانات سیاسگفتوگو با مولف کتاب «روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیتالله سید علی خامنهای»/1 برخی در کتاب رهبری د
گفتوگو با مولف کتاب روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیتالله سید علی خامنهای 1برخی در کتاب رهبری دنبال عکس خودشان هستند دعا میکنم کتاب دچار نگاه بولتنی نشود توصیه رهبری به حزباللهیها قبل از انتخابات92خیلی مقامات میآیند این کار را میبینند میروند دنبال عکسهای خودشان میگویدگفتوگو با مولف کتاب «روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای»/2وپایانی آقا گفتند کتاب
گفتوگو با مولف کتاب روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای 2وپایانیآقا گفتند کتابتان محققانه است ماجرای عکس یکمیلیون تومانی رهبری و بنیصدر فرزندان رهبر دنبال روایت درست بودندفرزندان آقا دنبال اینکه موضوعی که حقیقت دارد گفته نشود و یا موضوعی که حقیقت ندارد به کتاروزنامه حریت مورد حمله قرار گرفت
از سوی افراد ناشناس روزنامه حریت مورد حمله قرار گرفت شناسهٔ خبر 2998404 - یکشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۳۱ بین الملل > اروپا دفتر روزنامه حریت ترکیه در آنکارا مورد حمله قرار گرفت به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از رادیو آلمان افراد ناشناس با حمله به ساختمان روزنامه حريت در آنکایادداشت/ فواد ایزدی قطعنامه شورای حکام و امکان بازگشت به گذشته
یادداشت فواد ایزدیقطعنامه شورای حکام و امکان بازگشت به گذشتهمعمولا در دنیا وقتی کسی را متهم و حکم نهایی را صادر میکنند پرونده بسته میشود اما متاسفانه در مورد ایران و آژانس پرونده کشور ما قابلیت باز شدن دارد به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس فواد ایزدی استاد دانشکده مطا-
گوناگون
پربازدیدترینها