واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: پریناز ایزدیار: پدرم در جریان اتفاقات سینما نیست. چون ما اصلا در خانواده مان آدم هنری و سینمایی نداریم. اما یک ذهنیتی هست دیگر. بالاخره ممکن است آن فیلم های قبل از انقلاب را دیده باشند و نظر دیگری نسبت به بازیگری داشته باشند. گفتگو با پریناز ایزدیار پیرامون شهرزاد اگر حضور کوتاه او را در فیلم «ورود آقایان ممنوع» محسوب نکنیم، پریناز ایزدیار با سریال «زمانه» به کارگردانی حسن فتحی، به عنوان چهره ای جدید معرفی و «خط ویژه» سکویی برای نشان دادن توانایی اش شد. او این روزها علاوه بر سریال «شهرزاد»، که بازی در نقش متفاوتی را در آن تجربه می کند، در فیلم «360 درجه»، سام قریبیان و «این سیب هم برای تو» ساخته سیروس الوند هم ظاهر شده، که روی پرده سینماهاست و با بازی در این فیلم ها، تجارب دیگری را به دست آورده است. شیرین در شهرزاد گرچه نقشی محوری ندارد، اما دختر بزرگ آقای سریال بودن و هووی شهرزاد شدن به اندازه کافی او را تماشایی می کند و مطمئنا شانس بزرگی در کارنامه کاری او خواهد شد. شما پیش از همکاری با حسن فتحی، در سریال «زمانه»، در چند کار سینمایی و تله فیلم بازی کرده بودید، مثل «ورود آقایان ممنوع». حتی با این که در دو سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» و «مثل یک کابوس» نقش اصلی بازی کردید، آن چنان که باید دیده نشدید، اما در سریال «زمانه» این فرصت برایتان فراهم شد. اولین همکاری تان با حسن فتحی چگونه شکل گرفت؟ دیده شدن معناهای متفاوتی دارد. اگر منظورتان دیده شدن از سوی مخاطب است، زمانه این امکان را برایم فراهم آورد و اتفاقی که باید در بازیگری برایم می افتاد، شکل گرفت. مثل همه کارها، از دفتر آقای عفیفه با من تماس گرفتند و خبر از تولید این سریال دادند. من هم به دفترشان رفتم، با آقای فتحی صحبت کردم و پس از دقایقی، حضورم در این پروژه قطعی شد. البته سریال چند وقتی بود که کلید خورده بود، منتها برای نقش اصلی، تغییر بازیگر داشتند. برای همین، آقای فتحی خیلی سریع، 17 قسمت از فیلمنامه را به من دادند و همان شب، تست گریم دادم و قرارداد نوشتم و فردا صبح، رفتم جلوی دوربین. به نظرم زمانه یکی از بهترین اتفاقاتی بود که می توانست در آن برهه زمانی برایم بیفتد. «شهرزاد» حاصل دومین همکاری و آشنایی شما با حسن فتحی است. نقشی که در این سریال بازی کردید، به دلیل فضا و موقعیتش، هیچ شباهتی با زنان امروز ندارد. قرار گرفتن در چنین نقشی برایتان چه سختی هایی داشت؟ من تقریبا جزو اولین بازیگرهایی بودم که با این کار قرارداد بستم. در آن زمان آقای فتحی کلیتی از نقش و فیلمنامه را برایم تعریف کردند و چون به ایشان اعتماد داشتم، مطمئن بودم که اتفاق بدی برای نقشم نمی افتد. چون این کلیت هم چنان برای نقشم حفظ شد و مسیرش مشخص بود. به نظرم وقتی یک کار، فیلمنامه و دیالوگ های درستی داشته باشد، خود به خود با خواندن آن متن، به آن فضا سفر خواهی کرد. گرچه، گپ و گفت هایی هم با خودشان و بازیگران سریال درباره فضای نقشم داشتم. هم چنین با مادرم و آدم هایی که زندگی در آن دوران را تجربه کرده بودند، مشورت و سوال می کردم. چون نحوه صحبت کردن، دیالوگ ها و حرف هایی که آن موقع مرسوم بود، چیزهایی نبود که بشود آن ها را نادیده گرفت. قطعا باید با آگاهی بیشتری این نقش را بازی می کردم، تا با نقش و قصه، ارتباط برقرار کنم. شاید بتوان گفت که ارغوان (زمانه) و شیرین (شهرزاد) یک وجه اشتراک هایی هم با هم داشته باشند. چون شیرین هم مثل ارغوان، یک زن شکست خورده در زندگی است که شوهرش سرش هوو می آورد. نگران کلیشه شدن در این نقش ها نیستید؟ من به غیر از این موضوع، شباهت دیگری بین این دو نقش نمی بینم و به نظرم در بقیه موارد، هیچ شباهتی به هم ندارند. ممکن است یک چیزهایی که متعلق به خود من است، در نقش هایم آورده شود، اما این دو شخصیت، کاملا متفاوت از هم نوشته شده بودند و موقعیت، شخصیت، حرکات و دغدغه هایشان خیلی با هم تفاوت داشت. امیدوارم بیننده چنین حسی را نسبت به این دو کاراکتر نداشته باشد، چون خیلی بد است که احساس کند این دو نقش شبیه به هم هستند. اتفاق هایی در قصه می افتد که قطعا مخاطب متوجه می شود این دو شباهتی به هم ندارند. بازی در مقابل علی نصیریان، هنرمند حرفه ای و کارکشته عرصه بازیگری، برایتان سخت نبود؟ نگران این نبودید که مقابل آن ها کم بیاورید؟ نه. من همیشه به کارم به شکل دیگر نگاه می کنم، یعنی فکر می کنم آقای فتحی حتما دلیلی داشته که مرا برای سریالش انتخاب کرده یا در حد خودم توانایی های بازی در آن نقش را دارم. بنابراین با دلشوره سر این کار نرفتم و نگران این نبودم که مقابل بازیگران بزرگ این کار که برای اولین بار مقابل آن ها بازی می کردم، کم بیاورم. بنابراین تمام تلاشم را کردم اما بیشتر سعی کردم که سر صحنه از بازی اساتیدی مثل آقای نصیریان یاد بگیرم. به نظرم هیچ چیزی بهتر از این نیست که آدم با کسانی کار کند که تجربه های متعدد و موفق زیادی داشته اند. شما یک کار دیگر هم به غیر از «شهرزاد» برای شبکه نمایش خانگی انجام دادید، به اسم «روبیک»، سرنوشت این کار چه شد؟ آن کار نصفه کاره است. نه دفاعی از آن می کنم و نه گلایه ای. یک کاری را ما شروع کردیم که یکسری اتفاقات غیرحرفه ای در آن افتاد و برایم خیلی عجیب بود. پس از مدتی فیلم برداری آن خوابید و بعد از آن، شخصا به سازندگان این پروژه اعلام کردم که دیگر حاضر به بازی در ادامه آن نیستم. نه تنها من، بلکه بازیگر دیگر این کار، کامبیز دیرباز هم کارش را ادامه نداد. اما گروه جای ما، بازیگر جایگزین کردند و کارشان را ادامه دادند. شما از جمله بازیگرانی هستید که از طریق تلویزیون به مخاطبان معرفی شدید، اما الان کارهای سینمایی تان بیشتر شده، کارکردن در تلویزیون را کنار گذاشتید؟ نه، واقعا این جوری نیست. من بعد از تله فیلم «مروارید»، به کارگردانی روح الله حجازی، فرصت پیدا نکردم که در تلویزیون فعالیت کنم، وگرنه دلیلش این نبود که نخواهم در تلویزیون کار کنم. شاید چون پیشنهادهای خوبی نداشتم، از تلویزیون فاصله گرفتم. از همکاری تان در فیلم «این سیب هم برای تو» سیروس الوند که این روزها در حال اکران هست، راضی هستید؟ نمی خواهم بگویم که این فیلم خوب است یا بد، اما از تجربه با آقای الوند خیلی راضی هستم. چون به هر حال نشستن پای صحبت های پیش کسوت ها خودش یک کلاس درس است. با این حال، چیزهایی از آقای الوند یاد گرفتم که خیلی خوب بود. خانواده شما خصوصا پدرتان مخالف بازیگر شدنتان بودند. علت مخالفت هایشان به دلیل فضای نامناسب بازیگری بود؟ چون اغلب پدرهای ایرانی به دلیل فضای فیلم های قبل از انقلاب و تعمیم دادن فضای آلوده و ناپاک سینمای آن دوران با الان، راضی نیستند که دخترشان بازیگر شود. پدرم در جریان اتفاقات سینما نیست. چون ما اصلا در خانواده مان آدم هنری و سینمایی نداریم. اما یک ذهنیتی هست دیگر. بالاخره ممکن است آن فیلم های قبل از انقلاب را دیده باشند و نظر دیگری نسبت به بازیگری داشته باشند. اما مخالفت پدرم، صرفا به دلیل فضای بازیگری نبود، چون چنین چیزی را هیچ وقت از پدرم نشنیدم. چون دوست داشت، راه خودش و خواهر و برادرم را بروم و شغل مناسب تری را انتخاب کنم؛ مثل پزشکی و وکالت. به نظرش این ها پرستیژ اجتماعی بالاتری داشت و بازیگری سلیقه اش نبود. گاهی اوقات دوست ندارد نقشی را بازی کنم که در آن کتک بخورم یا کشته شوم. رشته تحصیلی شما گرافیک است. کار گرافیکی یا طراحی هم انجام می دهید؟ نه، اصلا. بعد از این که چند تا کتاب خواندم فهمیدم که اصلا رشته ام را دوست نداشتم. ترجیح می دادم نقاشی یا بازیگری تئاتر بخوانم تا گرافیک. چون به اصرار پدرم رفتم دنبال این رشته. بنابراین هیچ کاری در این زمینه نمی کنم. قبلا نقاشی می کشیدم، اما الان دیگر به سمت آن هم نمی روم. راستش این مدت خیلی وقت خالی نداشتم که بخواهم کار خاصی انجام دهم. گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ seemorgh.com/culture منبع : هفته نامه چلچراغ
جمعه ، ۲۷آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]