محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831311761
عاقبت سردار ما هم کربلایی شد!/ دلم برای آقا می سوزد نمی دانم چرا بعضی ها این قدر نمک نشناسند
واضح آرشیو وب فارسی:بلاغ: هم رزم شهید علی مرادخانی گفت: وقتی خبر شهادتش را به همراه سه عزیز دیگر که پاره های تن این ملت از استان مازندران هستند از بچه ها در گروه شنیدم باورش خیلی سخت بود؛ یعنی کربلایی گروه ما به راستی کربلایی شد!به گزارش بلاغ به نقل از سفیر هراز ، شهید محرم علی مرادخانی از سال ۶۴ تا روزهای پایانی جنگ در گردان ما حضور داشت؛ دو هفته ای از تماس تلفنی این حقیر با شهید بزرگوار می گذرد به او گفتم مراخانی جان چرا از واژه کربلایی تو گروه استفاده کردی و خودتو مراد خانی معرفی نمی کنی؟ گفت: دواتگر جان اجازه بده کربلایی بمانیم. متوجه منظورش نشدم؛ در آخرین پیامش در گروه (تلگرام) گردان مکانیزه لشگر ۲۵ کربلا نوشت: سلام، رفتم برای کربلا ویزا بگیرم؛ مدارک رو دادم گفت برو دلار بخر و بیا؛ رفتم بیرون دلار بخرم تلفن زنگ خورد! گفت آماده ای؟ گفتم: بله گفت: باید بروی سوریه گفتم: چشم بعد دیدم خدایا چقدر در حق من لطف داری می خواستم بروم کربلا بی بی زینب طلبید باید زینبی بشوم یا حسین... این متن را خوندم اما باز هم متوجه نشدم که مرادخانی عزیز حال و هوای رفتن دارد. وقتی خبر شهادتش را به همراه سه عزیز دیگر که پاره های تن این ملت از استان مازندران هستند از بچه ها در گروه شنیدم باورش خیلی سخت بود؛ یعنی کربلایی گروه ما به راستی کربلایی شد! وقتی گروه مکانیزه را در شبکه اجتماعی تلگرام تشکیل دادیم دنبال تک تک بچه ها گشت تا پیدایشان کند انگار بی قرار دوستان دیروزش بود. خودش می گفت سال ها از خدا خواستم تا بار دیگر در کنار دوستان روزهای خون و حماسه قرار بگیرم، همان دوستانی که در عملیات های والفجر هشت کربلای یک، چهار، پنج، هشت، ده و ... در یک گردان و در کنار هم به دور از هرگونه وابستگی به چپ یا راست و تنها به تبعیت از ولی زمان خود روبه روی یک دشمن واحد قرار گرفتند. مرادخانی را بچه های گروه و دوستانش خوب می شناسند، عاشق ولایت بود و بعد امام عاشق آقا سید علی. خدای خود را شاهد می گیرم چند بار در تماس تلفنی که با او داشتم گفت: به خدا دلم برای آقا می سوزد ( مقام معظم رهبری) نمی دانم چرا بعضی ها این قدر نمک نشناسند. آری سردار شهید علی مرادخانی یا همان کربلایی گروه ما پس از سال ها حضور در میدان های مختلف برای عزت و سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران سرانجام کربلایی شد و به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید. یاد و خاطرش گرامی احمددواتگر/
سه شنبه ، ۲۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بلاغ]
[مشاهده در: www.bloghnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]
-
گوناگون
پربازدیدترینها