تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هر که رکوع نمازش را کامل انجام دهد هیچ ترس و وحشتی در قبر با سراغش نمی آید. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827481256




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مرثیه ای برای مظلومیت کارآفرینان ایرانی


واضح آرشیو وب فارسی:اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران: هنگامی که خبر مرگ سنایی را به مولانا جلال الدین رومی دادند، او بسیار بی تاب شد و همه آموزه های خویش را در باب پذیرش و استقبال از مرگ، از یاد برد. گویی مرگ که از دیدگاه مولانا یک دگردیسی وجودی زیبا و یک پرواز دوست داشتنی بود، اکنون که نوبت به سنایی رسیده به یک فاجعه تحمل ناپذیر تبدیل شده است. مولانا در اندوه ژرفی فرو رفت. غم ژرفی که از آن غزلی جاودانه سربرآورد تا نسل های آینده را نیز در اندوه مولانا شریک سازد:گفت کسی خواجه سنایی بمرد / مرگ چنین خواجه نه کاریست خُرد کاه نبود او که به بادی پرید / آب نبود او که به سرما فِسُرد شانه نبود او که به مویی شکست / دانه نبود او که زمینش فشرد گنج زری بود در این خاکدان / کو دو جهان را به جوی می شمرد قالب خاکی سوی خاکی فکند / جان و خِرَد سوی سماوات بُرد و این حکایت اندوه ما بود وقتی خبر پرواز روح کارآفرین بزرگی چون مرحوم حاج محمدعلی موسی خانی را شنیدیم. این روزها خبرهای فراوانی از مرگ های غیرمنتظره به ما می رسد اما برخی مرگ ها نمادین هستند و با خود حامل یک جهان پیام اند. برای ما مرگ موسی خانی چنین بود. که اگر ژرف بیندیشیم با مرگ هر کارآفرین گویی ما شهروندان ایرانی گنج زرینی و سرمایه نمادینی را از دست داده ایم. سرمایه هایی که هیچگاه قدرشان را به درستی ندانستیم. مرگ هیچ کارآفرینی «نه کاری است خُرد». هر کارآفرین بزرگی که بمیرد گویی مخزنی از الهام و چراغی از امید در گوشه ای از سرزمین ما مرده است. در زمانه ی پر اضطراب کنونی، با مرگ هر کارآفرین، گویی شماری از کارگران ما امنیت شغلی خویش را از دست می دهند و چراغ امید در خانه های بسیاری خاموش می شود، و بیکاران تازه ای به خیل بیکاران ما افزوده می شود. کارآفرین، کاه نیست که به بادی در غلتد و آبی از آب تکان نخورد. بلکه نخل پرباری است که اگر فرو افتد، شیرین کامان بسیاری را گرفتار تلخکامی می کند. هیچ کارآفرینی دانه نیست که چون بر زمین افتد به سادگی نهال تازه ای از خاک او سرزند. بلکه سال های سال می بایست تا «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شوند» تا از میان خیل پرشمار شهروندان یک کشور، کارآفرینی پدیدار شود و قابلیت های بالقوه ی نهفته در مغز و بازوی انسان های دیگر را به فعلیت درآورد. و مرحوم موسی خانی یکی از این نخل های سربلند و پرباری بود که در توفان حوادث سالهای اخیر و بادهای سَمومی که از عالم سیاست به سوی اقتصاد ما وزید، بر زمین افتاد. ما هیچ گاه او را از نزدیک ندیده ایم اما وصف کار او را شنیده ایم و دانستیم که با کارآفرینی بزرگ روبه رو بوده ایم. چرا که هر چه ساخت از هیچ ساخت؛ چرا که چهل سال پیش از کارگری در یک کارگاه کوچک کیک سازی شروع کرد اما ساختن یک امپراتوری بزرگ اقتصادی را هدف گرفته بود. او به افق های باز و فراخ، می نگریست و توانسته بود گریبان خویش را از تنگنای شیوه های سنتی و محافظه کارانه مدیریتی رهایی بخشد. در سرزمینی که همه به شهرو دیار خود وابسته اند او به اصفهان مهاجرت کرد و دیار غربت را به دیاری آشنا بدل ساخت و کاری کرد کارستان که همه چشم ها را ربود و یک تنه دو واحد از بزرگترین بنگاههای اقتصادی استان را در حوزه صنایع غذایی پایه گذاری و هزاران اشتغال ایجاد کرد. و متاسفانه همچون همه خیره سری ها و بدشگونی هایی که عالم سیاست برای این کشور داشته است، در برآمدن و برافتادن دولت ها، و بی ثباتی ها و گاه بی قانونی های حاصل از این گردش دوران، موسی خانی نیز گرفتار توفان ویرانگرِ آشوب در شرایط اقتصادی و سیاسی ایران شد. نخست برگهایش ریخت، سپس شاخه هایش را شکستند و آنگاه تن تنومندش بر خاک افتاد. بی گمان موسی خانی نیز همانند هر انسان دیگری در تصمیمات اقتصادی خویش دچار اشتباهاتی شده است. اما تفاوت است میان جامعه ای که وقتی کارآفرینش اشتباه می کند و به مشکلاتی در می افتد به حمایت از او بر می خیزد، تا جامعه ای که وقتی کارآفرینش، تصمیمی اشتباه گرفت یا در گردش روزگار به مشکلاتی برخورد و دوران شکوفایی اش به پایان رسید، نه تنها او را رها می کند بلکه در راه نجات او هم سنگ اندازی می کند. آری اگر چند سال پیش که شورای اداری استان اصفهان از بودجه نجات بنگاههای مشکل دار برای او هم سهمی درنظر گرفته بود، تنگ نظری و سیاست بازی نکرده بودند و مصوبه شورا اجرا شده بود، شاید اکنون موسی خانی و صنعت موسی خانی همچنان زنده بود. و این همان موسی خانی بود که در طول چهل سال فعالیت اقتصادی اش دهها موسسه خیریه را تاسیس و حمایت کرد. اما وقتی خودش نیازمند دست خیر دیگران بود او را رها کردیم. موسی خانی با تحمل تندباد حوادث ویرانگری که در این سالها دمید به نماد مظلومیت کارآفرینی در این دیار تبدیل شد. کارآفرینان این دیار مظلومند زیرا هنوز هستندکسانی که تفاوت میان یک کارآفرین نوآور را با یک رانت خوار سیری ناپذیر یا اشراف زاده ثروتمند نمی دانند. مظلومند چون هیچ دست یاری رسانی پیرامون خود نمی بینند، بلکه هر دستی می بینند یا یاری خواه است یا مطالبه گر. مظلومند چون هنوز بسیاری از دولتمردان ما نمی دانند که سرمایه اصلی برای جهش اقتصادی در هر کشوری بویژه اقتصاد رکود زده ما، کارآفرینان ریسک پذیر، صبور و نوآورند نه منابع نفت وگاز و کانسارهای رنگارنگی که آنها را دچار غرور و سرمستی می کند و از توجه به گنج های نهفته در میان شهروندان غافل می سازد. مظلومند چون هنوز دستگاههای نظارتی ما نمی دانند که ارزش برخی از کارآفرینان ما حتی از ارزش برخی آثار باستانی ما بیشتر است و بنابراین کارافرین را نباید با ارزش پول سنجید و او را به خاطر شکست هایی که بخش اعظم آن ناشی از بی ثباتی ها و سوء مدیریت کلان اقتصادی کشور بوده است مقصر دانست. مظلومند چون کودکان ما نام بسیاری از بازیگران، خوانندگان و فوتبالیست های داخلی و جهانی را می شناسند ولی هیچ نامی از هیچ کارآفرین ایرانی در ذهن آنها ننشانده ایم. مظلومند چون در دنیایی که همه به کوچکی خو گرفته اند آدم های بزرگ را برنمی تابیم. مظلومند چون در عصری که پی درپی فسادهای افسانه ای پدیدار می شود بازشناسی یک کارآفرین حقیقی از یک رانت خوار فاسد کاری بس دشوار است. مظلومند چون هنوز نظام مالیاتی ما به این باور نرسیده است کارآفرینان بار سنگین مستمری ایام بیکاری نیروی کار را از دوش دولت ها بر می دارند و بر دوش خویش می گذارند. مظلومند چون هنوز نظام بیمه و بانک ما نمی داند که در دوران رکود اقتصادی باید به حمایت از کارآفرینان برخیزند نه آن که فشار برای بازپس گیری بدهی های کارافرینان را بیفزایند و آنان را زمین گیر و محاکمه و زندانی کند. مظلومند چون قوه قضاییه ما نمی داند که زندانی کردن یک کارآفرین مانند تخریب کردن یک اثر باستانی است که عمرهایی و هزینه های گزافی برای ساخت آن صرف شده است. مظلومند چون بر خلاف همه دنیا، قانون ورشکستگی در این دیار به یک قانون مهجور و صوری و ناکارآمد تبدیل شده است و به همین علت باعث شده است که وقتی کارآفرینی در مسیر پر از مخاطره ی خویش ناکام می ماند محکوم به نابودی است و اجازه شروع دوباره نخواهد داشت. مظلومند چون مردم ما هنوز در داوری خویش در مورد آنان، بین قصور و تقصیر تفاوتی نمی گذارند و اگر کارآفرینی شکست خورد به جای آن که انگشت اتهام را به سوی شرایط و عوامل بیرونی نشانه روند که کارآفرین را به سوی شکست سوق داده است، به سوی شخص کارآفرین نشانه می روند. مظلومند چون دولت های ما اغراض سیاسی خود را در برخورد با کارآفرینان نیز سرایت می دهند. و سرانجام کارآفرینان ما مظلومند زیرا هنوز دانشگاههای ما احساس مسئولیت نمی کنند تا بستر افکار عمومی را برای پیشروی کارآفرینان به سوی افق های مبارک هموار و سازگار کنند و دانش خویش را در جهت تصحیح و تقویت عملکرد کارآفرینان به کار نمی گیرند. فراموش نکنیم که هشتاد سال از تاسیس نظام دانشگاهی ما می گذرد اما هنوز ما هیچ رشته ای برای آموزش، تقویت و مشاوره به کارآفرینان تاسیس نکرده ایم. روان مرحوم موسی خانی شاد باد که در مسیر فعالیت کارآفرینانه ی خود داغ همه این نابه سامانی ها و نارسایی های اجتماعی، سیاسی، قانونی و علمی را بر پیکر خویش آزمود و مظلومانه و در سکوت تحمل کرد تا هنگامی که مرگ، او را رهایی بخشید. ما او را نماد مظلومیت کارآفرینی در ایران می دانیم. شک نکنیم که تا زمانی که نظام تدبیر در این کشور برای حمایت، اعاده حیثیت و تجلیل از کارآفرینانی همچون مرحوم موسی خانی تدبیری نیندیشد و سازوکاری طراحی نکند، کارآفرینی در این دیار، جانی نخواهد گرفت. مطمئن باشیم که تا زمانی که از جهادگر اقتصادی چون مرحوم موسی خانی اعاده حیثیت و تجلیل نکنیم و تندیس او را در میدان شهر مان برپا نکنیم یا خیابانی را به یاد او نام نگذاریم، هرگز کارآفرینی در این دیار ریشه نخواهد گرفت. روانش شاد و راهش پر رهرو باد. بیستم آذر ماه ۱۳۹۴ امضا کنندگان : دکتر محمود ختایی (استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ) دکتر محسن رنانی (استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان ) دکتر عبدالحسین ساسان (استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه اصفهان ) دکتر حسن طایی (استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ) دکتر محمد طبیبیان (استاد بازنشسته اقتصاد در موسسه عالی آموزش و پژوهش در برنامه ریزی و توسعه )


یکشنبه ، ۲۲آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران]
[مشاهده در: www.tccim.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن