محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830315174
علوم انسانی خدمتکار اهالی قدرت نمیشود/به خاطر اسلام از اسلامی كردن علوم انسانی و اجتماعی دست بردارند
واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه / گروه سیاسی: مقصود فراستخواه دکترای برنامهریزی توسعه آموزش عالی دارد، استاد دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و علامه طباطبایی است و نویسنده چندین کتاب در بررسی و مطالعه وضعیت دانشگاه و آموزش عالی و نیز در مقایسه اندیشه دینی و غیر دینی باقی گذاشته که مهمترین آن «دین،خرد،دانش» و «سرگذشت و سوانح دانشگاه» است. فراستخواه که به گفته خود مدت کوتاهی در حوزه علمیه پیش از انقلاب درس خوانده، از لزوم تمایز علومانسانی از علومدینی سخن میگوید و از طرف دیگر بر ضرورت دستنیانداختن و عدم قیمومت دولت بر نهاد دانشگاه و عرصه علم و دانش تاکید میکند. به بهانه طرح دوباره موضوع اسلامی کردن علوم انسانی در دانشگاهها و حتی مدارس، چند کلامی با این جامعهشناس نامآشنای ایرانی صحبت کردیم. از اینجا شروع کنیم که آیا تاکید بر تغییر و دگرگونی علوم انسانی ضرورتی دارد؟این از طغیان حسّ تصاحب بر جامعه است که همه چیز را اصرار داریم چنان کنیم که خودمان می خواهیم، از جمله علم را. بله تغییر لازم است، اما این تغییر ماست و نه تغییر علم. علوم انسانی و اجتماعی به معنای جهانشمول و آزاد و چالاک و نقاد هستند که نشان میدهند ما باید چه تغییرات عقلانی و آزموده شده در نگاهها و رفتارهایمان بدهیم و زندگیمان را چگونه برگزار کنیم. نه اینکه ما بخواهیم ماهیت آن ها را تغییر بدهیم و رام ایدئولوژیشان بخواهیم. مگر علوم ابزار دستند که بخواهیم هرگونه دلمان بخواهد تغییرشان بدهیم. علوم انسانی مانند فلسفه، روانشناسی،جامعه شناسی، حقوق، علوم سیاسی، هنر، اقتصاد و مدیریت، چشمی برای دیدن و ذهنی برای اندیشیدن و آزمودن هستند. ای کاش آنها که سالهاست در این سرزمین با انواع دستاویز مثل اسلامیسازی یا بومیسازی میخواهند این چشمان بینا آزادانه نبینند و نیازمایند و به تعبیری این آیینهها راست نشان ندهند، خود را بشکنند که آینه شکستن خطاست!ما به جای پروژه تغییر علوم انسانی و اجتماعی به پروژه آزادسازی علومانسانی و اجتماعی و حمایت از چالاکی و چند صدایی بودن و تراز جهانی بودن آنها نیاز داریم. بگذاریم علم، همان «علم» (Science) باشد. نه شیر بییال و دم و اشکم. بگذاریم این علوم، سرشت اکتشافی و انتقادی و رهاییبخش خود را داشته باشند و جامعه پر مشکل ما را در جهت تغییر و توسعه راهنمایی كنند. علم را خدمتکار سیستمهای رسمی ایدئولوژیک نخواهیم و انتظار نداشته باشیم علم به مقبولات و مسلمات ما تمکین بدهد. واقعیت این است که برخی از آقایان علم را از آلات مشتركه محسوب می کنند. در حالی که علم اصلا آلت و ابزار نیست. علم نور و روشنی است. آقایان میخواهند علوم انسانی به فرهنگ، سیاست و دیانت تقلیل پیدا بكند كه این امكانپذیر نیست و اگر هم چنین چیزی اتفاق بیفتد این دیگر علم نیست بلکه «شبهعلم» و «ناعلم» است. اساسا علوم انسانی کنونی در ایران مشکل دارد؟ دو دیدگاه جدی در این باب وجود دارد. یکی میگوید مشکل علوم انسانی در طرف تولید و عرضه آن است و دیگری مشکل را در طرف کاربرد و تقاضای آن میبیند. دیدگاه نخست بر آن است که ما با وضعی که داریم نمیتوانیم این علوم را تولید و عرضه بکنیم. چون تفکر عقلانی و تحلیلی و ذهن علمی نداریم یا کم داریم. چون امتناع از عقل و گریز از عقل و بلکه ستیز با عقل داریم. چون معرفت دینی بر سایر ساحات معرفتی ما غلبه کرده است و عقیده مهمتر از آزمون شده است و مانند آن. اما دیدگاه دوم، مشکل را در این میبیند که اصلا ساختارهای ما نیازی به علوم انسانی و اجتماعی احساس نمیکنند. ساخت تصمیمگیری اجتماعی ما، مستقل از علوم اجتماعی است. در غرب، ساخت زندگی و دولت و فرایندهای اجتماعی و مناسبات تولید و اقتصاد به گونهای بود که بدون علومانسانی و اجتماعی کارشان سامان نمی گرفت. اما برای ما که تصمیمگیری و حکمرانی را به شیوه سنتی و نهایتا بر مبنای ایدئولوژی دولتی میخواهیم چه نیازی به علوم انسانی و اجتماعی آزاد و انتقادی و آزمونگر؟ علوم انسانی و اجتماعی برای ما جنبه حاشیهای و ابزاری دارد. آنها را همچون خدمتکار می خواهیم نه چشم بینا و مغز متفکر و راهنما. عدهای هم میگویند ساختار آموزشی و پژوهشی علوم انسانی در ایران مشکل دارد، برای نمونه متناسب با نیازهای کاربردی نیست و … بله ما در کلاسهایمان ، کتابهایمان و پایان نامهها و تحقیقاتمان روز و شب با این معضل درگیر هستیم، اما این مسالهای است مربوط به آکادمیا و اجتماع علمی. در این خصوص به عنوان کمترین فرد از دنیای درس و بحث علمی و دانشگاهی تصور میکنم دولت باید علوم انسانی و اجتماعی و اصحاب آن را به حال خود آزاد بگذارد و بهجای قیمومت و مداخلهگری، نقش حمایتی بر عهده بگیرد.اصحاب علوم اجتماعی و انسانی خود با گفتوگوهای درونی و آکادمیک و اجتماعات علمی و حرفهای مستقل و آزاد قادر هستند از پس تمام مشکلاتشان بربیایند، مثلا میتوانند نحوه آموزشها، شیوههای یاددهی وی ادگیری و برنامههای درسی شان را متحول کنند، ساختار رشتهها و میان رشتهها را با نیازهای متحول زندگی و جهان اجتماعی و اقتصادی، روزآمد و متناسب سازند، از روشهای تحقیق کارآمدتر و دقیقتر و کیفیتری استفاده کنند، نظریهپردازی و زمینهکاوی کنند، تعاملات علمی خود را در سطح ملی و بینالمللی بسط دهند، در تولید دانش جهانی سهیم شوند و مانند آن. اما چگونه میتوان به اینجا رسید؟این کارها جز با اقتباس از تجارب جهانی و با روحیات انتقادی و خلاقیت قابل رفع و رجوع نیستند و اول شرط آن است که قدرت سیاسی و ایدئولوژی رسمی و مذهبی از پیش پای علمورزی کنار برود و در محتوای کار آن مداخله نورزد. علوم انسانی و اجتماعی، سرشت انتقادی دارند. برخلاف علوم طبیعی که با اشیاء مادی سر و کار دارند، آنها از مسالههای پیچیده عالم انسانی و رفتار اجتماعی بحث میکنند و با مفاهیم مورد اختلاف مثل حق و حقوق، زیبایی، حقیقت، صدق، ارزش، معنا، اختیار و قدرت درگیر هستند. شرط اول برای داشتن علوم انسانی و اجتماعی مطلوب و کارآمد و راهنما، استقلال دانشگاهی و آزادی علمی و کثرتپذیری و جدایی میان علم و دین و نیز تفکیک میان علم و دولت است.
در این سالها که بر تغییر علوم انسانی اسلامی تاکید شده است، دانشگاه و جامعه علمی تا چه میزان به این مفهوم روی خوش نشان دادهاند؟اسلامیسازی از اول انقلاب، گفتمانی ایدئولوژیک و سیاسی و دولتی بود. یعنی نه تنها از متن جامعه مستقل علمی و دانشگاهی ما برنخاست بلکه حتی زندگی سنتی اسلامیمان نیز انصافا در طبیعت خود و بدون مداخلات ایدئولوژی و سیاست، اصراری بر مداخله در کار علوم و دانشمندان نداشت. این گروههای سیاسی وابسته به دولت بودند که از آغاز انقلاب فرهنگی این بحث ایدئولوژیک را راه انداختند و سپس به صورت پروژه اقتدارگرایانه دولتی پیش بردند. اکنون این گفتمان مسلط، مستظهر به بودجه عمومی و پروپاگاندا و تبلیغات انحصاری و منابع قدرت و تصمیم گیری است، پشتگرم به پوپولیسم شده است، پس فهمیدنی است که بتواند افراد و گروهها و طیفهایی از دانشگاه و فرهنگ را نیز جذب خود کند. قابل درک است در دانشگاههایی که مدیریت آن و گزینشها و عمده اختیارات در دست حکومت و گروههای جانبدار آن است، و در جامعهای که سیاستهایش روز به روز طبقه متوسط را هرچه بیشتر به سمت ضعف و زوال میکشد، کسانی برای بهرهمندی از انواع مزایا مانند ورود به قدرت، گرفتن پست، استفاده از انواع مزایا و بودجهها و رانتها ترجیح بدهند در مقابل این تبلیغات و تصرفات، سکوت یا مماشات کنند و حتی تظاهر و همراهی نشان دهند. اما هم دانشگاهیان علمشناس و هم آگاهان مستقل دینشناس، به طور معمول می دانند که قلمرو علم و دین از هم جداست. این دو مبادی و روشها و زبان و اهداف متفاوت دارند. اسلامیسازی علوم انسانی و اجتماعی نه ممكن است و نه مطلوب. این را هر عقل سلیم میفهمد. دانشگاهیان مستقل و حتی دانشگاهیان مستقل مومن، با این فهم عمومی و عرفی آشنا هستند، هر چند در شرایط کنونی اینان عملا به حاشیه رانده میشوند و حتی حذف میشوند، مهاجرت به بیرون و یا درون میکنند و یا منتظر بازنشستگی و مبتلا به محدودیتها در راه چاپ مقالات و کتب خویش و سایر مخاطرات هستند. اما امروز حتی تمدن دوره اسلامی ما نیز به زکریای رازی و خیام و ابنمسکویه شناخته می شود که در دوران خود صدای نقد و خردورزی بودند و دگرگونه میاندیشیدند . آیا نمونهای از تلاش برای تغییر ماهیت علوم انسانی، در کشورهای دیگر هم وجود داشته یا دارد؟کار ناراست و غیرمنطقی هرجا هم صورت بگیرد، به صرف انجام شدن، راست نمیشود. خصوصا با این موج پوپولیسم سیاسی که در اینجا و آنجا بر پویش حقوقبشر و دمکراسی و تحولخواهی گروههای اجتماعی سایه انداز شده است. بعید نیست در برخی کشورهای اسلامی برای نمونه مصر یا مالزی نیز افکاری جولان بدهند که مرز میان دو قلمرو علم و دین را خلط میکنند. اما ضابطه منطق تابع این امواج نمیشود و در آن اعماق جریان دارد. البته در اینجا باید نکته بسیار مهمی را عرض کنم. اکنون خود دانشگاهیان آگاه نیز برحسب معمول میدانند که درک امروزی از علم با درک مغرورانه عصر روشنگری و حتی با درک مدرن نیمه اول قرن بیستم متفاوت است. علم نیز امروزه معرفتی ناب و یکسره عینی انگاشته نمیشود. علم در فضاهای پارادایمی زندگی میکند. اما این پارادایمها نیز طی فرایند درونزا و آزاد به وجود میآیند وت حول پیدا میکنند نه اینکه به صورت دستوری و از نهادهای مسلط بر علم و دانشمندان تحمیل شود.علوم انسانی و اجتماعی البته تافتهای جدابافته نیستند و با زمینهها و فرهنگ ربط وثیقی دارند اما نه اینکه به فرهنگ و سیاست و دیانت تحویل شوند، نه اینکه خصوصیتهای جهانشمول و انتقادی و تحلیلی و آزمونی خود را از دست دهند و بومی و اهلی شوند، تمایز آنها با دین و الهیات از میان برود و بدتر از همه آلت دست ایدئولوژی سیاسی و دولتی شوند. نقش آموزههای مذهبی در سیر تغییر و تحول علومانسانی به چه صورت است؟مداخله ایدئولوژی دولتی در محتوای علوم، کاری ناروا و زیانبار است. نمونهاش در تاریخ قرون وسطای اروپا و در تاریخ خود ما مثلا در مدارس نظامیه و نیز در دوره معاصر در حکومت نازیها و در شوروی و کره شمالی و پاکستان تجربه شده است. اما اگر به میراث اسلامی علاقه داریم چرا به جای دخالت نهاد دین در محتوای علم، نیاییم از سنت وقف اسلامی برای گسترش علم در جامعه استفاده کنیم که در گذشته از جمله زمینههای مشاركت مردمی و مدنی در تاسیس مدارس و تامین مخارج آن بود. ابنخلدون در مقدمه خود، وقف را یكی از مهمترین پشتوانههای مالی مدارسی دانسته است که در آنجا تدریس میکرد. در حال حاضر، تنوع منابع اعتباری دانشگاهها و كاهش وابستگی مالی آنها به بودجه دولتی یک ضرورت است و از جمله ساز و كارهای موثر آن، مشاركت فعال بخشهای غیردولتی و خصوصی مستقل در سرمایهگذاری برای تاسیس و تامین دانشگاههاست. طبیعی است هرچه اتكای مالی دانشگاه ها به دولت كمتر بشود پشتوانه های بیشتری برای استقلال آكادمیك، آزادی علمی و خودگردانی به دست میآورند. سنت وقف در بسط سرمایهگذاری غیر دولتی در علوم خصوصا با این تلقی كه جستجوی علم در تعالیم اسلامی ما فریضهای همگانی است و توسعه علم مورد نیاز برای جامعه، وجوب كفایی دارد، میتواند نمونهای از کمک سازنده ایمان و فرهنگ دینی به گسترش علوم باشد.ما به جای الهام گرفتن از ظرفیتهای مثبت میراث اسلامی خود، به روشهایی متوسل می شویم که حتی با روح ایمان مغایرت دارد. علتش انحطاط اخلاقی وفکری و غلبه سیاست بر دیانت است. نمونهاش گزینش سیاسی و ایدئولوژیک استاد و دانشجوست که نه تنها با منطق عرفی و حقوقبشری منافات دارد، موجب ارتکاب به عمل حرام تجسس نیز می شود. چرا مثلا به جای این نوع فقه دولتی، نمیآییم از فرهنگ و سنتهای مفید ومردمی در تاریخ اسلامی الهام بگیریم. به عنوان مورد مثالی از سنتهای مردمی در فرهنگ دوره اسلامی، رحلههای علمی (مسافرتهای طولانی با هدفهای تحقیقاتی) را درنظر بیاورید. مسعودی برای تدوین كتاب تاریخ خود از بغداد تا سوریه، فلسطین، عربستان، زنگبار، ایران، آسیای مركزی، هند و دریای چین مسافرت كرد. ابوریحان تا هند رفت و با آموختن زبانهای بومی آنجا، “تحقیق ماللهند” خود را نوشت. سفرنامه ناصرخسرو و ابنبطوطه، گواه دیگری از سفرهای طولانی دانشمندان دوره اسلامی هستند. چرا این سنت به علاوه تعالیمی همچون «اطلبوا العلم و لو بالصین» و «خذوا الحكمه و لو من المشركین» و نظائر آن الهامبخش روح تعامل علمی بینالمللی و سفرهای مطالعاتی و ارتباطات و مراودات و رفت و آمدهای آزاد اصحاب علوم انسانی و اجتماعی ایران در سطح جهان نشود که متاسفانه امروزه به دلیل سیطره سیاست بر علم، و به سبب تنشزاییهایی که به راه افتاده است لطمههای جبرانناپذیری میبیند. پس ریگی در کفش ماست و موشی در انبان معرفت دینی ما لانه کرده است.بیایند به خاطر اسلام هم که شده باشد از داعیه اسلامی كردن علوم انسانی و اجتماعی دست بردارند و به جای آن بگذارند دین و علم هر یک در قلمرو مستقل خود کار کنند. دریغ و درد که به جای بهرهگرفتن نجیبانه و آزادمنشانه از گوهر دین و ایمان در راه توسعه و اعتلای علوم، سیل بهرهبرداریهای سیاسی و ایدئولوژیک از دین، آن هم به شکل دولتیاش، به راه افتاده است و دستاویزی برای دخالت ناروای حکومت در محتوا و کار و بار علوم انسانی و اجتماعی شده است و اصرار عجیبی دارد که این علوم جفادیده را از خصوصیتهای جهانشمول تهی کند، از شکاکیت نهادینه و از روح چالاکی و نقد و پرسش و اکتشاف و آزمونگری آزاد و بیملاحظه باز بدارد، تکثر در مفاهیم و نظریههای آن را برنتابد، روشمندی و ضابطهمندی و هنجارهای مستقل علمی را در آن برهم زند، خدشه به اعتبار و رَوایی درونی آن زند و کارآیی و اثربخشی بیرونیاش را مخدوش کند.
۱۸ آذر ۱۳۹۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]
صفحات پیشنهادی
علوم انسانی را باید نجات داد/ مدارس فرهنگ پایه اسلامی کردن علوم انسانی
یک کارشناس آموزشی گفت تقویت رشته علوم انسانی یک ضرورت است و مدارس فرهنگ به عنوان پایه و اساس اسلامی کردن علوم انسانی باید مورد توجه قرار بگیرند اما باید دقت کرد که نباید خانواده ها را به دردسر انداختبه گزارش سرمد حسین احمدی درخصوص ثبت نام از دانش آموزان رشته علوم انسانی در مدارتکامل روش اجتهاد جواهری، راهگشای تولید علوم انسانی اسلامی است
رئیس مؤسسه فقاهت و تمدنسازی اسلامی تکامل روش اجتهاد جواهری راهگشای تولید علوم انسانی اسلامی است شناسهٔ خبر 2994717 - سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ - ۱۶ ۳۲ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها حجت الاسلام اکبرنژاد در کرسی آزاداندیشی امکان سنجی تکامل روش اجتهاد جواهری در تولید علوم انسعلم دینی و اسلامیسازی علوم انسانی از دیدگاه آیتالله مصباح یزدی
علم دینی و اسلامیسازی علوم انسانی از دیدگاه آیتالله مصباح یزدی شناسهٔ خبر 2993880 - سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹ ۴۸ دین و اندیشه > اندیشمندان آیت الله مصباح یزدی معتقد است پایه همه رشتههای علوم انسانی مباحث انسانشناسی است و این درس باید در تمام رشتههای علوم انسانی وجود داشتهمناظره «امکان یا امتناع علوم انسانی اسلامی» با تاکید بر جامعه شناسی در دانشگاه گیلان
مناظره و گفتگوی علمی امکان یا امتناع علوم انسانی اسلامی با تاکید بر جامعه شناسی بین حمید پارسانیا و حسن محدثی در دانشگاه گیلان برگزار می گردد به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از روشن خبر با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر تحول و ارتقای علوم انسانى با تقوپژوهشگاه علوم انسانی اسلامی در رشته های مختلف تاسیس شود
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پژوهشگاه علوم انسانی اسلامی در رشته های مختلف تاسیس شود شناسهٔ خبر 2991275 - شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱ ۱۰ دین و اندیشه > اندیشمندان جهانیان عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت باید پژوهشگاه علوم انسانی اسلامی در رشته هاینشست «امکان یا امتناع علوم انسانی اسلامی» برگزار میشود
با حضور پارسانیا و محدثی نشست امکان یا امتناع علوم انسانی اسلامی برگزار میشود شناسهٔ خبر 2994154 - سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۱۴ دین و اندیشه > اندیشکده ها دانشگاه گیلان نشست امکان یا امتناع علوم انسانی انسانی اسلامی را برگزار میکند به گزارش خبرگزاری مهر نشست امکان یاثبتنام نكردن علوم انسانيها در مدارس دولتي يك سوءتفاهم است
ثبتنام نكردن علوم انسانيها در مدارس دولتي يك سوءتفاهم است به دنبال گسترش واكنشها به گفتههاي مديركل آموزش و پرورش شهر تهران مبني بر ممنوعيت ثبتنام دانشآموزان در رشته علوم انساني در مدارس دولتي و تصريح بر اين مسئله كه متقاضيان تحصيل در گرايشهاي اين رشته به سمت مدارس فرهنگ سورود دانش آموزان به رشته علوم انسانی محدود شد
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران گفت برای سال آینده مدارس دولتی رشته علوم انسانی را نخواهند داشت و تنها دانش آموزان مستعد باید در مدارس فرهنگ این رشته را بخوانند اسفندیار چهاربند در نشست خبری صبح امروز درباره هدایت تحصیلی دانش آموزان گفت هدایت تحصیلی دانش آموزان در پایان دوره پشورای تحول علوم انسانی با سرعت بیشتری رشته ها را بررسی کند
معاون آموزشی وزارت علوم شورای تحول علوم انسانی با سرعت بیشتری رشته ها را بررسی کند شناسهٔ خبر 2992059 - یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹ ۰۲ حوزه و دانشگاه > علوم انسانی معاون آموزشی وزارت علوم با اشاره به ابلاغ شدن تمامی رشتههای مصوب شورای تحول به دانشگاهها بدون فوت وقت گفت انتظامدیر گروه تفسیر و تدوین متون آموزشی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: جلد سوم تفسیر نوجوان منتشر میشود
مدیر گروه تفسیر و تدوین متون آموزشی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی جلد سوم تفسیر نوجوان منتشر میشودمدیر گروه تفسیر و تدوین متون آموزشی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت جلد نخست تفسیر نوجوان یا معارف قرآن برای نوجوانان چندین بار چاپ شده جلد سوم آن در آستانه نشر است که در آینده در-
گوناگون
پربازدیدترینها