واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ حسن ثابتی
شانزده آذر؛ آرزو یا واقعیت؟!
ضروری است دانشجویان با شناخت کامل محیط دانشگاه، نقد وضعیت موجود، ارائه تحلیلهای میدانی و به دور از شعارزدگی خواهان بهبود شرایط فعالیتهای دانشجویی شوند به گونهای که زمینه مشارکت آنان به جد فراهم شود.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، حسن ثابتی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعهشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز در یادداشتی به بهانه 16 آذر به وضعیت دانشجویان برای فعالیت دانشجویی اشاره کرد و اینکه دانشجویان اولا با شناخت کامل محیط دانشگاه و همچنین با نقد وضعیت موجود و ارائه تحلیلهای میدانی و به دور از شعارزدگی خواهان بهبود شرایط فعالیتهای دانشجویی شوند که متن کامل این یادداشت در ادامه آمده است. شانزده آذر هر سال در تقویم رسمی کشور به عنوان روز دانشجو نامگذاری شده است. به همین مناسبت هر سال ویژه برنامههای متنوعی از قبیل حوادث 16 آذر 32 و شهادت سه تن از دانشجویان، پخش آهنگ یار دبستانی، دعوت از نمایندگان مجموعههای دانشجویی، مناظره، همایش و تقدیر و تشکر از دانشجویان برتر و از این قبیل توسط نهادهای علمی و فرهنگی برگزار می شود. اما دانشجویان کمتر احساس میکنند که این روز متعلق به آنهاست. چون در فضای عمومی دانشگاهها و عموم جامعه 16 آذر یادآور وقایع کلان و پر چالشی است، که کمتر مجال بیان دغدغهها و مسائل علمی، صنفی و فرهنگی به وجود میآید. در واقع 16 آذر روز فعالین دانشجویی و تشکلها و مجموعههای دانشجویی است. خود دانشجویان هم به تجربه با این امر موافقت کردند و سایر مسائل را در فرصتهایی مانند هفته خوابگاهها یا اول مهر و غیره دنبال مینمایند. ما نیز در این یادداشت از این رسم پیروی کرده و اندکی به تأمل پیرامون این موضوع پرداختهایم. «فعالیت دانشجویی» در ایران همواره با عبارتهایی مثل «کار فرهنگی در دانشگاه، افت تحصیلی فعالین، جنبش دانشجویی، غیبت از کلاسها، نقد و مطالبه و کمیته انضباطی و کار تشکیلاتی» همراه بوده است. اکثر دانشجویانی که با فعالیت در مجموعههای دانشجویی به عنوان فعال دانشجویی در دانشگاه شناخته شدهاند، معمولا با این تعابیر آشنا هستند و در واقع در میانه یک دوراهی قرار دارند. اولا این دانشجوها مشارکت جدی در مسائل کلان دانشگاه و کشور دارند و به عنوان آرمانخواه شناخته شده، دارای مطالعات غیردرسی و دغدغهمند نیازهای واقعی هستند، در فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی مشارکت جدی دارند، بدون مزد و منت و داوطلبانه طرحهای مختلف فرهنگی در دانشگاهها اجرا و کسب تجربه مینمایند که همه نکات مثبتی است. اما بعد از مدتی دچار افت تحصیلی هستند، غیبتها و حذف واحدهای درسی، درگیری و حتی احیانا تجمع و تحصن و برخوردهای انضباطی و محرومیتهای تحصیلی و سوءاستفاده احتمالی جریانات سیاسی هم از اقتضائات مرسوم فعالیت دانشجویی است. اما سوال اینجاست، علت اصلی این دوگانگی چیست؟ یعنی چرا دانشجویانی که در تشکلها و مجموعههای دانشجویی فعالیت مینمایند در واقع در سطح بالاتری از دغدغه و انگیزه هستند و علیالقاعده مفید به حال خودشان و جامعه فعالیت میکنند، دچار مسائل و مشکلات مذکور نیز میشوند. آیا این موضوع ارتباطی با مشارکت اندک دانشجویان در فعالیتهای دانشجویی (زیر 10 درصد طبق آمار) دارد؟ بدیهی است که اصولا مشارکت اجتماعی شهروندان و از جمله دانشجویان در امور کلان و اساسی جامعه امری ضروری است و در اکثر دانشگاههای معتبر دنیا نیز امری معمول و حتی در برخی از کشورها و دانشگاهها حضور در این فعالیتها الزامی است. اما سوال اینجاست؛ در عمل چه اتفاقی رخ میدهد که این دانشجویان دچار مشکلات تحصیلی و انضباطی شده و یا در مجموع مشارکت دانشجویان در فعالیتهای اجتماعی دانشگاه کمرنگ میشود؟ دو دیدگاه در این زمینه مطرح است. دیدگاه اول مشکل را در فضای بسته اجتماعی و سیاسی درون دانشگاه جستوجو میکند و معتقد است عملکرد غیر آزادانه مسئولین دانشگاه، برخورد با تشکلهای منتقد باعث افزایش هزینه حضور این مجموعهها شده و راهحل را در افزایش آشنایی مسئولین با مزایای این تشکیلاتها، تعریف ساختارهایی برای فضای باز فعالیت و برخورد همراه با مدارا با منتقدین پیشنهاد مینماید. دیدگاه دوم سیاستزدگی و دوری از اخلاق و معنویت را علت مشکل میداند. معتقد است برخی از احزاب و جریانات بیرون دانشگاه با سوءاستفاده از تشکلهای دانشجویی و پیاده نظام قرار دادن آنها زمینهساز برخوردها میشوند. راهحل در این دیدگاه تعمیق اعتقاد و معنویت در میان دانشجویان و پرهیز از وابستگی احزاب و گروههای سیاسی است. هر دو دیدگاه دارای نقاط قوت و ضعف مخصوص خود هستند ولی همانند سایر مسائل دانشگاه و آموزش عالی، تکبعدی و فاقد پشتوانههای بررسی میدانی تلقی میشوند. در حالی که مسائل دانشگاه و دانشجو در ایران پیچیده و نیازمند تبیینهای جامع هستند که متأسفانه کمتر شاهد آن هستیم. هر دو دیدگاه به ریشه مشکل نمی پردازند. دلیل اصلی این مشکل «آماده انفجار بودن دانشجو» در فضای دانشگاه است. یعنی به دلایلی دانشجو اعم از فعالین تشکلها و غیره، تحت فشارها و عوامل مختلف، آماده واکنشهای تند نسبت به درس، دانشگاه و حتی جامعه هستند. عواملی مانند کنکور و فشار یکساله برای ورود به دانشگاه که زمینهساز درسزدگی شدید دانشجویان است. ورود دانشجویان از شهرستانهای دور به کلانشهرها با انواع آسیبهای اجتماعی شهری، بینظمی و بیقانونی در فضای دانشگاهی و خوابگاهی و تنوع کم تشکلهای دانشجویی هم به لحاظ موضوع و هم جهتگیری شامل نشده همه دانشجویان و سلائق در چارچوب تشکیلاتی از جمله مهمترین عوامل است. دانشجویان پس از تحمل این فشارهای متعدد که معمولا در سال اول دانشجویی رخ میدهند، چند دسته میگردند. برخی به فعالیت در چارچوب تشکلهای موجود میپردازند، برخی هم پس زده شده و به فکر خروج از کشور یا ترک و تغییر محل تحصیل میافتند. برخی هم دچار افسردگی و فروخوردگی شده و حتی شاید علت اعتیاد گسترش یافته در میان دانشجویان را هم بتوان ادامه همین مسیر دانست. به هر صورت ضروری است دانشجویان اولا با شناخت کامل محیط دانشگاه و همچنین با نقد وضعیت موجود و ارائه تحلیلهای میدانی و به دور از شعارزدگی خواهان بهبود شرایط فعالیتهای دانشجویی شوند به گونهای که هم زمینه مشارکت همه دانشجویان فراهم گردد و هم نیازهای ناشی از حضور دانشجویان بستر افراط در این فعالیتها و آسیبهای آتی نگردد. به نظر میرسد 16 آذر امسال فرصت خوبی است که فعالیت دانشجویی این مطالبه مهم و اساسی همه دانشجویان را مطرح و پیگیری نمایند. انتهای پیام/
http://fna.ir/XVHTQ2
94/09/16 - 09:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]