واضح آرشیو وب فارسی:میزان: خبرگزاری میزان - وقتی به اشعار عاشورایی توجه می کنیم، یکی از مهم ترین سوال هایی که در ذهن می آید این است که چه چیز شعر عاشورایی را ماندگار کرده است؟به گزارش خبرگزاری میزان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، آیا نظامی منطقی در کار است؟ تفاوت آن با متن عادی چیست؟ تفاوت آن با اشعار دیگر در چیست؟ در این نوشتار به بررسی اثر شعر عاشورایی بر هنر به طور عام و نقاشی به طور خاص خواهیم پرداخت. اندیشه نظام مند، محصول تحقیق ها، صبرها، تردیدها و بازنویسی هاست. آنچه متنی علمی را زیبایی می بخشد نیز در همین چارچوب قابل بررسی است. چه، زیبایی متن علمی به معنای این نیست که متن سرشار از صنایع بدیع است؛ این زیبایی اتفاقا در ساختارمند بودن و خالی بودن از هرگونه ابهام ناشی می شود. برای درک این مسئله میتوان به معنای واژه هنر در زبان یونانی رجوع کرد. در یونان باستان از هنر (Arete) معنایی افاده می شده است که امروز برای ما به سختی قابل فهم است. این مسئله به خصوص از آن رو بغرنج می شود که این واژه در طول تاریخ کاربردهای دیگری نیز داشته است. برای مثال در قرون وسطی از ریاضیات و رشته های مرتبط تحت عنوان «هنرهای آزاد» یاد می شده که از معنای امروزی آن فاصله زیادی دارد. اما اگر از ملاحظات فلسفی بگذریم و با تسامح در کوشش خود برای دریافت معنی این واژه بکوشیم، شاید بتوانیم معنای فضیلت را (در گستره ای وسیع) در مقابل Arete قرار دهیم. البته کار ما از فرانسویان یا ایتالیایی ها آسان تر است، چرا که نظر به اینکه فلسفه در تاریخ اسلام با اندیشه ارسطو بالیده است (و البته آنچه ما از Art غربی فهم می کنیم از زبان انگلیسی وارد زبان ما شده که به علاوه زبان های ژرمن [زبان های آنگلوساکسونی] ریشه یونانی دارند)، واژه هنر، حتی در زبان امروز ما، به چیزی که در یونان باستان و بریتانیای امروز استفاده می شود بسیار نزدیک است. در این معنای عام، هنر عبارت است از آنچه موجب سعادت است، و اتفاقا در اندیشه سقراط سعادت امری منشعب از فضیلت است و فضیلت، خود کلی یکپارچه است که یا نزد فرد یافت می شود یا نه. اما دانستن این نکته برای ما چه فایده ای دارد؟ وقتی برای مطالعه تاثیر این تلقی از واژه به فرهنگ خودمان برمی گردیم ناگهان بسیاری ترکیبات برای ما معنی پیدا می کنند: هنر آشپزی، هنر های رزمی و... . اینها همه آن اعمالی هستند که به نحوی موجب سعادت فرد یا جامعه (یا هر دو) می شوند. از این جهت است که در فرهنگ ما و انگلیسی زبان ها و حتی فیلسوف بزرگی چون ایمانوئل کانت (که آلمانی زبان بود) امر زیبا و امر اخلاقی در هم تنیده می شوند. به نکته مورد نظر خودمان که در ابتدای مطلب طرح شد بازگردیم؛ زیبایی متن علمی. ما این شکل از زیبایی را در اسلوبی منطقی و سازمان یافته درک کرده و تحسین می کنیم. چه اتفاقی برای ما می افتد که از شعر نیز که از آن عملگرایی و سازمان منطقی فاصله گرفته گاه در اوج ابهام است لذت می بریم؟ به یقین برای پاسخ به این سوال بسیار افراد کوشیده اند و با رویکردهای علمی (چون زیست شناسی و روان شناسی) و فرهنگی (چون روان کاوی و جامعه شناسی) پاسخ های دقیقی نیز به این پرسش داده اند. اما آنچه در اینجا مقصود نظر من است وجه تصویرساز شعر است. آنچه سبب کسب لذت از متن شاعرانه می شود آن چیزی است که امروزه به آن به اصطلاح «جای بازی» می گوییم. مفهوم تحت تعین دقیق لفظ نیست و جای بازی دارد. این عنصر ضمانت خیال انگیز شدن متن است؛ چرا که در این میان آنچه به راحتی به دست نخواهد آمد همان لذت است؛ یعنی آن چیزی که هنر حول آن موجودیت می یابد؛ تلاش برای کسب لذت از طریق قابل فهم سازی ابژه پیش رو. آنچه در هنر عاشورایی به شکل عام و به طور مشخص در شعر عاشورایی موجب کسب لذت می شود حاصل این سنخ تلاش مفهومی به اضافه دو عنصر کلیدی دیگر است: فهم حقیقت از این مجاری (که قدما از آن به شور و شعور توأم در عزاداری تعبیر می کنند) و لذت خاکساری به درگاه خاندان پیغمبر به همراه تصویرسازی حب آن ها. غنای ادبیات عاشورایی را می توان حاصل ترکیب بالا دانست و آن را بدین طریق فهم کرد. شعر عاشورایی (فارغ از این که شکل کلاسیک یا نو آن را لحاظ کنیم) تاریخ تصویر کردن مهر و وفاداری است که در قالب کلمات، دست به نقاشی می زند. گرچه بررسی دقیق این ارتباط و وجوه مختلف آن در این مقال نمی گنجد، ذکر این نکته به تنهایی راهگشا خواهد بود که مقایسه تنها چند نقاشی عاشورایی با اشعاری از همین ژانر نشان خواهد داد که شعر عاشورایی تا چه پایه تصویر ساز است و با ارائه نمادهای مذهبی گسترده ای که ریشه ای عمیق در فهم ملی و آیینی ما از مذهب دارند امکان تصور، اندیشه گری و عبرت آموزی را برای ما فراهم می کنند. با این همه، فعالیت هنری قدم زدن بین هنر والا و سطحی است و هر آنچه گفته شد، کم و بیش، درمورد شاعران بزرگی چون سید حسن حسینی و قیصر امین پور و نسل اندیشه گر و مطلع آن ها صادق است. گهگاه بر سر گذرها و تکیه ها اشعاری از نویسندگان جوان و گمنامی می بینیم که در ابتدای مسیر هستند و از این رو بیشتر در معرض اتخاذ تصمیمات ناآگاهانه. امید است با قدم گذاشتن در راهی که بزرگان پیموده اند و با اتکا به دانشی که برایمان به یادگار مانده و استفاده از ظرفیت های خلاقانه و بالاتر از هر چیز توسل به آنان که چشمه اصلی هنرند (چه این ژانر شعری تنها به تکنیک محدود نمی شود و به روایتی جوششی و الهامی است) دست به خلق آثار جدید و ماندگار بزنند. انتهای پیام/
پنجشنبه ، ۱۲آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: میزان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]