محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829679038
پرویز پرستویی از «دیار عاشقان» تا «بادیگارد»
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پرویز پرستویی از «دیار عاشقان» تا «بادیگارد»
در محله خزانه تهران، روبروی ترمینال جنوب، خیابانی هست به نام پرستویی. در این خیابان پشت دخل یک خواروبار فروشی، پیرمردی سالخورده نشسته که پدر پرویز و بهروز است.
باشگاه خبرنگاران: بهروز سرباز وظیفه بود، پرویز میگوید برادرش میخواست به خدمت برود تا وقتی که برگشت، راننده ترانزیت بشود اما او رفت و مثل پرستوها پرواز کرد و حالا این خیابان به نام اوست.
جنگ، این سرباز وظیفه را غیرتی کرده بود. حال و هوایش عوض شده بود. جنگ، بهروز را در میدان واقعیت تبدیل به قهرمان کرد و حالا پرویز میخواست که آن قهرمان را بر پرده داستانگوی سینما بازنمایی کند.
اولین فیلمی که پرویز پرستویی بازی کرد، نامش «دیار عاشقان» بود؛ داستان یک سرباز احتیاط که به جبهه میرود و آن جنگ نابرابر او را به جوششی غیرتمندانه میاندازد.
این داستانی بود که همزمان با بازنمایی سینمایی پرویز از آن، بهروز داشت واقعا اجرایش میکرد.بهروز سال 65 در شلمچه به قافله عاشوراییان پیوست و پرویز ماند و سینمای جنگ.خودش میگوید بازی در فیلم جنگی سخت و نفسگیر بود، اما قبول میکردم به خاطر برادرم.
پرستویی از شمار بازیگرانی است که با سینمای دفاع مقدس پا به عرصه حرفهای گذاشتند و البته امروز تقریبا هیچ کدام از آن دسته بازیگران، دیگر در روزهای اوجشان به سر نمیبرند، به جز دو نفر؛ مجید مجیدی که حالا نه به عنوان بازیگر، بلکه به عنوان کارگردانی بزرگ میشناسیماش و پرویز پرستویی.
تلهتئاتر «میلاد» در سال 1356 و دو تلهتئاتر دیگر در سالهای 57 و 59 اولین حضورهای نسبتا حرفهای این هنرپیشه با استعداد در قاب جعبه جادویی بودند.
او بعد از «دیار عاشقان» در سال 63 هم یک سریال بازی کرد به نام «طالب» و جالب است اگر نام کارگردان آن سریال را به یاد بیاوریم؛ عبدالرضا اکبری، هنرپیشه سینما و تلویزیون.
پرستویی در دهه شصت، 5 فیلم سینمایی بازی کرد که اکثرشان جنگی بودند و غیر از «طالب» در سریالی به نام «رعنا» هم جلوی دوربین داود میرباقری رفت.
در همین سریال، این پرویز پرستویی بود که رویا تیموریان را برای بازی در نقش مقابل خودش به میرباقری پیشنهاد داد و به عبارتی باعث ورود او به دنیای جلوی دوربین شد. پرستویی در طول دوران فعالیتاش خیلیها را با خودش به سینما و تلویزیون آورد و حتی این اواخر، ضمن بازی در فیلمها، از کارگردانهای جوان و کار اولی حمایتهای فراوانی کرد.
وقتی دهه شصت تمام شد، پرستویی لباس محمد بن ابیبکر را پوشید تا در سریال «امام علی (ع)» بازی کند.
میرباقری وسط ساخت این سریال، «آدم برفی» را هم به عنوان کاری سینمایی با همان گروه بازیگران امام علی (ع) کارگردانی کرد این هم یکی دیگر از نقش های پرویز در سینما بود.
اما فیلمبرداری امام علی (ع) تمام نشده بود که او اولین همکاریاش را با یکی از کارگردانهای خلاق و خوشذوق آن روزها یعنی کمال تبریزی تجربه کرد. این همکاری به خلق یکی از ماندگارترین نقشها در کارنامه پرستویی انجامید و به علاوه، باعث یک دوستی عمیق و ادامهدار میان پرویز و کمال شد. «لیلی با من است» امروز یکی از شمایلهای جا افتاده پرستویی در یادها است.
پرویز بعدها برای کمال یک نقش خیلی کوتاه در «مهر مادری» هم بازی کرد. (مهر مادری) یک ملودرام کمنظیر بود که فاطمه معتمدآریا در آن درخشید، اما اگر پای دوستیها در میان نبود، شاید نقشی که برای پرستویی در نظر گرفته شد، کوچکتر از آن بود که چنین هنرپیشهای قبولش کند.
او در همان سال 1376 فیلم «روانی» را هم برای داریوش فرهنگ بازی کرد و در کنار خسرو شکیبایی، روبروی ستاره تازهوارد ان سالها، یعنی نیکی کریمی قرار گرفت.
اما غیر از این دو فیلم یک فیلم دیگر در کارنامه آن سال او وجود داشت که شاید ماندگارترین نقش این هنرپیشه و یکی از مهمترین کاراکترهای تاریخ سینمای ایران بود.
{literal}{{/literal}مردک چیزایی گفت که احساس کردم پرده گوشم پاره شده و دیگه چیزی نمیشنوم. دچار حالی شدم که سالها فراموشش کرده بودم. فقط لحظه حمله توی من زنده میشد... جیگرم سوخت، شیشه شیکست، مامور آوردن، اسلحش چسبید به دستم{literal}}{/literal}
حاج کاظم آژانس شیشهای یکی از مهمترین کاراکترها در تاریخ سینمای ایران بود و آن کاراکتر را پرویز پرستویی بازی کرد.
شخصیتپردازی چنین کاراکتری در فیلمنامه حاتمیکیا و کارگردانی چیرهدستانه این فیلمساز با ذوق، از عوامل انکارناپذیر در خلق سیمای حاج کاظم هستند اما به واقع نباید نقش بازی درخشان پرستویی را هم در نظر نگرفت. آیا میشود حاج کاظم آژانس را با بازیگری غیر از پرویز پرستویی تصور کرد؟
پرستویی بلافاصله بعد از آژانس، در فیلمی برای محمدرضا هنرمند بازی کرد و حالا بعد از کمال و ابراهیم، این اولین همکاری او با سومین دوست کارگردانش بود.
«مرد عوضی» یک کمدی ساختارشکنانه بود که در گیشه هم موفق از آب درآمد.
دهه هفتاد، دهه اوج پرستویی بود. او در ابتدای دهه هشتاد نقشی کوتاه را برای احمدرضا درویش در «دوئل» بازی کرد و سال بعد «مارمولک» کمال تبریزی ساخته شد.
«مارمولک»، جدای از تمام حواشیاش، توانست نهفتههای فراوانی را از استعداد بازیگری پرویز پرستویی روی دایره بریزد.
او سال 82 در «کافه ترانزیت» کامپوزیا پرتوی نقش اصلی را داشت و 1383 بود که بالاخره با مجید مجیدی همکاری کرد؛ «بید مجنون».
«به نام پدر» فیلمی دیگر از ابراهیم حاتمیکیا بود که علیرغم ارزشهای سینماییاش، این فیلمساز و پرویز پرستویی را به تکرار خودشان متهم کرد.
سرخوردگی این جو به وجود آمده باعث شد تا همکاری ابراهیم و پرویز برای مدتها قطع شود. البته بعد از سالها و با دوباره دیده شدن آن فیلم، امکان کشف بعضی چیزهای دیگر در آن اثر، غیر کلیشههای حاتمیکیایی و پرستوییوار بوجود آورد و مقداری از غلظت آن قضاوتها کاسته شد اما آن قضاوتها گرچه زیادی مورد تاکید قرار گرفتند، چندان بیراه نبودند و سال بعد در پاداش سکوت (مازیار میری) باز چنین اتفاقی برای پرستویی افتاد.
شخصیت پرستویی در «پاداش سکوت» به شدت شبیه همان کاراکتر حاج کاظم بود و سال بعد که میری «کتاب قانون» را با حضور مجدد پرستویی ساخت، ترکیبی از صادق مشکینی «لیلی با من است» و حاج کاظم «آژانس شیشهای» در قالب رحمان حلول کردند.
«کتاب قانون» خیلی دیده شد ، اما به جای شخصیتپردازی، بیشتر از تیپهای آشنای پرستویی در فیلمهای قبلیاش ارتزاق میکرد و تکرار شدن این روند در چند فیلم دیگر، کم کم پرویز پرستویی را تبدیل به کلیشه کرد.
سال 87 عبدالرضا کاهانی فیلم «بیست» را ساخت و پرستویی در آن نقش آقای سلیمانی را بازی کرد؛ یک شخصیت بیاندازه کم حرف و عصبی.
«بیست» فیلم خوبی بود اما پرستویی را لازم نداشت. کاراکتر آشپز شده پرستویی سال بعد در سریال «آشپزباشی» محمدرضا هنرمند دوباره تکرار شد و باز هم هیچ اتفاق خاصی برای پرستویی نیفتاد.
زمان به آشپزباشی، پرستویی در «سیزده 59» سامان سالور هم نقش سید جلال را بازی کرد که در حقیقت مچاله شده همان حاج کاظم دوازده سال پیش بود.
اواخر دهه هشتاد را باید دوره افول پرستویی دانست، دورهای که در نیمه ابتدایی دهه نود هم ادامه پیدا کرد.
«من و زیبا» فریدون حسنپور، «مهمان داریم» محمد مهدی عسگرپور، «امروز» رضا میرکریمی، «بوفالو» کاوه سجادی حسینی و «دو» سهیلا گلستانی فیلمهای داستانی پرستویی در دهه نود هستند.
پرستویی در «من و زیبا» و «مهمان داریم» نقش یک پیرمرد سالخورده را بازی کرد، نقشی که هنوز برای او زود بود و در باقی فیلمها دچار فضای یخزده سینمای روشنفکری شد، فضایی که مناسب حضور هر بازیگری باشد مناسب او نیست.
او در این سالها حواشی چندی هم داشت که از خداحافظی با سینما تا درگیری رسانهای با تهیهکننده «آژانس شیشهای» جزو آنها بودند.
پرستویی در تیر ماه سال 91 گفته بود دیگر قصد ندارد در فیلمی بازی کند و به یک روستا میرود تا استراحتی کرده باشد. او دلیل این کنارهگیری را فیلمهایی عنوان میکرد آن روزها بدنه غالب سینمای ایران را تشکیل میدادند و هیچ کدامشان ارزش حضور یک هنرپیشه جدی را نداشتند.
منظور پرستویی از سینمایی که هیچ فیلم خوبی برای بازی کردن در آن وجود نداشت، موج کمدیهای سخیف و کم مایهای بود که مدتی مثل لشگر ملخها به مزرعه فرهنگ ایرانی هجوم آورده بودند، اما فواره هر چقدر هم که سربالا برود، آخر سر بازخواهد گشت.
دوره آن کمدیهای سخیف به سر آمد اما در یک موج واکنشی جدید، سینمای روشنفکری، کسر قابل توجهی از تولیدات سال را در سبد هنر هفتم ایرانی به خود اختصاص داد و پرستویی که حالا کمدیهای سخیف را در میدان غایب میدید، به عرصه برگشت، در حالی که این سینمای اصطلاحا روشنفکری هم جای او نبود.
او در «طبقه حساس» کمال تبریزی بازی نکرد و اگر هم میکرد، تجربه «مارمولک» تکرار نمیشد.
«پاداش» هم فیلم دیگری بود که پرستویی میگفت قرار بوده برای کمال بازی کند اما به دلیل اختلافش با تهیه کننده (که همان تهیه کننده آژانس بود) تصمیم به نبودن در پروژه گرفت.
آخرین سالهای فعالیت پرستویی در برزخی میان کلیشه نقشهای قبلیاش و نقشهای جدیدی گذشت که هیچ ربطی به جنس بازی او و هالهای که از این هنرپیشه در ذهن هواداران شکل گرفته، نداشتند.
*دوباره پرویز، دوباره ابراهیم
بعد از «به نام پدر»، حاتمیکیا هم روزهای غریبی داشت. او در این مدت «دعوت» را ساخت که همه را متعجب کرد؛ یک فیلم اپیزودیک درباره زنان بارداری که برای سقط کردن یا نکردن کودکشان دچار تردید هستند.
این فیلم را مقایسه کنید با کارهای قبلی حاتمیکیا. دیدن این فیلم مثل آن میماند که از حنجره شهرام ناظری صدای یک موزیک پاپ به سبک کارهای محسن یگانه را بشنویم.
حاتمیکیا سپس «به رنگ ارغوان» را ساخت که به نوعی خبر از به روز شدن و غنیسازی سبک سینماییاش را میداد اما توقیف پنج ساله و پرحاشیه این فیلم ابراهیم را از نفس انداخت.
بعد نوبت به «گزارش یک جشن» رسید که باز هم حاشیههایی داشت و شاید تا ابد توقیف بماند.
اما این فیلم هم سوای حواشیاش، از نظر فنی و زیباییشناسانه سرسری گرفته شده بود و حاتمیکیا در پاسخ به پرسشی در این باره گفت؛ کوراساوا هم در آخر عمرش ساده فیلم میساخت!
این جمله نشان میداد که ابراهیم حاتمیکیا خود را در آخر راه میداند، در حالی که اولا همه کوراساوا را به خاطر آن فیلمهایی میشناسند که ساختشان اصلا ساده گرفته نشده بود و اتفاقا خیلی هم پر زحمت بودهاند و در ثانی؛ حاتمیکیا وقتی این حرف را میزد که هنوز پنجاه سالش نشده بود حال آنکه کوراساوا در سن 80 سالگی فیلمهای سادهاش را ساخت.
حاتمیکیا فکر میکرد زود تمام شده، اما بالاخره تصمیم گرفت که سراغ یکی از ایدههای قدیمی و ساختهنشدهاش برود. «چ» فیلمی بود خوب یا بد، نشان میداد کارگردان برایش به جد مایه گذاشته و حتی از هیچ نقطه کوچکی در گوشه قاب آن نگذشته است.
شخصیت چمران، حاتمیکیا را دوباره سرحال آورد و هواداران را امیدوار تا در ادامه، دوباره بتوانند همان ابراهیم را در روزهای اوجش ببینند.
حاتمیکیا بعد از بازگشت دوباره اش با فیلم «چ»، سراغ یک دوست قدیمی رفت، سراغ کسی که هم خود حاتمیکیا بود، هم خود پرستویی.
حاج کاظم حالا «بادیگارد» یکی از شخصیتهای نظام میشود که دیپلماتی هستهای است. این کهنه سرباز نمیتواند مثل ماشین زندگی کند. او شورش مداوم آرمانگرایی در مقابل سنگدلی واقعیت است.
حاج کاظم اگر ببیند که کسی از معیارهای اصولی و آرمانخواهانهاش عدول میکند، این وضع ناسالم را تاب نمیآورد، حتی اگر شخص خاطی کسی باشد که او محافظ شخصیاش شده است.
دو سال پیش رضا میرکریمی سعی کرد سرنوشت آینده حاج کاظم 16 سال پیش را در «امروز» به ما نشان بدهد؛ یک راننده تاکسی آرام و بینهایت کمحرف که به زنی باردار کمک میکند.
اما این خوانش روشنفکرانه از شخصیت حاج کاظم، اصلا مطابق طبیعت واقعی او نبود.
حاج کاظم را فقط دو نفر میتوانند زنده کنند، اگر با هم باشند و حالا قرار است آن رزمنده جوششگر را با مرام خاصی که فقط مخصوص خود اوست، دوباره ببینیم؛ دوباره او را میبینیم وقتی این دو نفر دوباره کنار هم قرار بگیرند؛ دوباره پرویز، دوباره ابراهیم و بالاخره بعد از هیجده سال، دوباره حاج کاظم.
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]
صفحات پیشنهادی
پرویز پرستویی از «دیار عاشقان» تا «بادیگارد»/ دوباره پرویز، دوباره ابراهیم
پرویز پرستویی از دیار عاشقان تا بادیگارد دوباره پرویز دوباره ابراهیم فرهنگ > سینما - باشگاه خبرنگاران جوان نوشت در محله خزانه تهران روبروی ترمینال جنوب خیابانی هست به نام پرستویی در این خیابان پشت دخل یک خواروبار فروشی پیرمردی سالخورده نشسته که پدر پرویز وبهرپرویز پرستویی از «دیار عاشقان» تا «بادیگارد»/ دوباره پرویز، دوباره ابراهیم و دوباره حاج کاظم!
پرویز پرستویی از دیار عاشقان تا بادیگارد دوباره پرویز دوباره ابراهیم و دوباره حاج کاظم در محله خزانه تهران روبروی ترمینال جنوب خیابانی هست به نام پرستویی در این خیابان پشت دخل یک خواروبار فروشی پیرمردی سالخورده نشسته که پدر پرویز و بهروز است حوزه سینما گروه فرهنگتصاویر اختصاصی دیارمیرزا از دلدادگی عاشقان حسینی در حاشیه پیاده روی اربعین
این روزها ارادتمندان سید و سالار شهیدان در قالب کاروان های پیاده عازم کربلای معلی شده اند تا در اربعین حسینیزائر حرم مطهر امام حسین ع و حضرت اباالفضل العباس ع باشند آنچه که در تصویر می بینید حال و هوای این روزهای نجف و کوفه را نشان می دهد و توسط سجاد بازرگان به ثبت رسیده و برعکس و پست تکان دهنده پرویز پرستویی در اینستاگرام
پرستویی در تازه ترین پست اینستاگرامش عکس و مطلبی جالب و به نوعی تکان دهنده منتشر کرده است که خواندن آن خالی از لطف نیست به گزارش نگاه آزاد او با انتشار عکس زیر نوشته "می خواستند سرش را ببرند خودش این را می دانست او معنی کاسه آب و چاقو را می فهمید با مادرش هم همین کار رادلنوشته پرویز پرستویی برای همه باباها
پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه شخصی خود در اینستاگرام مطلبی را به پدرها تقدیم کرده است به گزارش هنرآنلاین پرویز پرستویی نوشته است یک تحویلداربانک می گفت پسر بچه ای یه قبض آورد تا پرداخت کنه گفتم وقت گذشته سایت هارو بستیم فردا صبح بیار گفت می دونی من پسر کی اممازیار فلاحی بازیگر سینما شد/ نقشآفرینی در یک عاشقانه
مازیار فلاحی بازیگر سینما شد نقشآفرینی در یک عاشقانه شناسهٔ خبر 2977985 - چهارشنبه ۴ آذر ۱۳۹۴ - ۰۷ ۴۴ هنر > سینمای ایران علی عطشانی اعلام کرد در فیلم جدیدش با نام یادم تو رو فراموش مازیار فلاحی به عنوان بازیگر و آهنگساز حضور مییابد علی عطشانی کارگردان و تهیهکننده سینمخبر اکران، آقا اسفندیار را از قبر بیرون کشید/ آنونس «خواب تلخ» منتشر شد
خبر اکران آقا اسفندیار را از قبر بیرون کشید آنونس خواب تلخ منتشر شد فرهنگ > سینما - محسن امیریوسفی کارگردان خواب تلخ آنونسی برای فیلم تحسین شدهی خود ساخته است این فیلم پس از 12 سال از سهشنبه در گروه سینماهای هنر و تجربه در حال اکران است لطفا منتظر بمانیددر راه تولید «سال تحویل» سیاوش اسعدی به ساخت دکور رسید/ عاشقانهای در ستایش پدر
در راه تولیدسال تحویل سیاوش اسعدی به ساخت دکور رسید عاشقانهای در ستایش پدرپیشتولید فیلم سینمایی سال تحویل به کارگردانی سیاوش اسعدی با تغییر تهیهکننده و صدور پروانه ساخت مجدد ادامه دارد تهیه کننده فیلم سعید هاشمی است و امیر شهاب اسماعیلی به عنوان مدیر برنامه ریزی سال تحویلقریب، تعزیه خوانی که در غربت به دیار باقی شتافت
قریب تعزیه خوانی که در غربت به دیار باقی شتافت بجنورد -ایرنا- زنده یاد حاج قریب مهدی پور پیشکسوت تعزیه خوان شیروانی و مطرح کشوری درحال ایفای نقش امام علی ع درشهر بجنورد و دور از زادگاه خود دچار ایست قلبی شد و به دیار باقی شتافت به گزارش روز جمعه ایرنا این تعزیه خوان 70ساله روتصاویر/ عاشقانهترین موکب اربعین
تراز در بین موکبهایی که مردم جهت خدمت به زوار اباعبدالله برپا کردهاند یک موکب که توسط چند کودک به پا شده توجهات را به خود جلب کرده است به گزارش تراز در بین موکب هایی که مردم بستان جهت خدمت به زوار اباعبدالله برپا کرده اند یک موکب کوچک که با گونی و بنر درسته شده و عمود آن-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها