واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت / محمدکاظم انبارلویی
رفتن آسان بود...
انسان در مسیر حرکت خود در جاده انسانیت حتما به دو راهی «فجور» و «تقوا» میرسد. باید یکی را انتخاب کند. راه سومی در کار نیست. در لحظه انتخاب و تصمیمگیری بدون شک خداوند، حجت را بر انسان تمام میکند.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس روزنامه «رسالت» در سرمقاله شماره امروز خود به قلم «محمدکاظم انبارلویی»نوشت: رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی این روزها جهان نظارهگر تجلیات شور و عشق انبوه و میلیونی جمعیتی است که از شمال و جنوب و غرب و شرق عراق با پای پیاده به کربلا میروند. فلسفه این «رفتن» و پیام راهپیمایان چیست؟ این حسین کیست که جاذبه جسم و جان و روح او انسانها را از پنج قاره جهان به سوی خود میکشد؟ انسان تا حرکت نکند و نرود، نیست. وقتی میرود احساس میکند هست. سکون و بیحرکتی یعنی مرگ. باید راه افتاد و رفت! کجا؟ مبدأ چیست؟ مقصد کدام است؟«هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکورا» (سوره دهر، آیه 1) این آیه چون پتکی بر سر وجدان خفته انسان فرود میآید! چه روزگارانی بر انسان گذشته است؟ روزگارانی که هیچ قابل ذکر نبود! انسان باید زمانی با خود خلوت کند و به این ادراک برسد که منشأ پیدایش او چیست و به آن عمیقاً فکر کند. این خلوت را همراه با انسانهایی داشته باشد که آنها هم به همین فکر میکنند. راهپیمایی اربعین بهترین فرصت برای عمیق شدن در این اندیشه است که بفهمیم ما از کجا هستیم و در کجا هستیم و به کجا میرویم؟ انسان، جلوهای از عظمت الهی است. موجودی مسئول و مکلف که بیتردید در گرداب آزمایش الهی قرار میگیرد.
انسان در مسیر حرکت خود در جاده انسانیت حتما به دو راهی «فجور» و «تقوا» میرسد. باید یکی را انتخاب کند. راه سومی در کار نیست. در لحظه انتخاب و تصمیمگیری بدون شک خداوند، حجت را بر انسان تمام میکند. راستی در راهپیمایی اربعین به چه اندیشه کنیم؟ میراث قیام کربلا برای انسانها و انسانیت چیست؟ حسین(ع) خود وارث چه چیزی بود؟
او وارث آدم، برگزیده خدا و نوح نبی خدا و ابراهیم خلیل خدا و موسی کلیم خدا و عیسی روح خدا(علیهمالسلام) بود. او وارث پیامبر (ص) و علی(ع) و حسن (ع) بود. او سراج منیری است برای استمرار تاریخ انبیا و اولیای الهی. او یک علامت بزرگ است که انسانها در شاهراه الهی به بیراهه نروند.
زائر اربعین در این راهپیمایی بزرگ، خود را در کشتی نوح(ع) و همراه با ابراهیم (ع) در نبرد با خدایان دروغین و همراه با موسی(ع) هنگامی که به رود نیل میرسد و فرعونیان از پشت سر، آنها را تهدید به مرگ و نیستی میکنند، میبیند. زائر اربعین خود را همراه عیسی(ع) و محمد(ص) در نبرد با طواغیت زمان میبیند. او خود را در صفین، جمل و نهروان در کنار مولا علی(ع) میبیند. او خود را همراه حسین(ع) در دشت کربلا در برابر ستمکارترین انسانها میبیند. او دارای یک پیشینه و حافظه تاریخی است و همه این مفاهیم را در راهپیمایی اربعین حس و دوباره تجربه میکند.
این حس عجیبی است و وقتی با آب دیده همراه میشود تبدیل به یک قدرت نرم میشود. این قدرت در دست کیست؟ سلاح این جماعت همان آب دیده است. میگویند اشک یک زبان است، زبانی که هرگز دروغ نمیگوید. صدق بماهو صدق یک قدرت است. این قدرت فقط در دست پیامبران و اولیای الهی است.
در خصوص اشک و آب دیده، عرفا، حکما و فلاسفه خیلی بحث کردهاند. یک جمله در بیان آنها مشترک است؛ آب معرفت از آب دیده میجوشد. ملت ما بر سر سفره معارف عاشورا و کربلا به واسطه همین اشک و آه به قلههای رفیعی از انسانیت، آزادی و عزت رسیدهاند. نمونه آن همین برپایی انقلاب رهایی بخش اسلام در منطقه و جهان و تشکیل جمهوری اسلامی است. انقلاب ما مدیون و مرهون امام حسین(ع) و یاران باوفایش است. حسین(ع) مصباح هدایت و سفینه نجات است. اگر فرهنگ عاشورا و کربلا نبود، استمرار انقلاب و حیات بالنده آن در سرزمین ما ممکن نبود. حسین(ع) و یاران او بودند که معارف وحیانی و آموزههای مشترک انبیا(ع) را با جانفشانی و نثار خون عزیزترین انسانهای عصر خود به نسلهای بعد منتقل کردند و نگذاشتند گرد کهنگی و پوسیدگی و تحریف بر دامن اسلام بنشیند. اکنون از سراسر جهان از هر دین و مذهب، از پیر و جوان و کودک و زن و مرد تلاش میکنند خود را به کاروان اربعین برسانند. کدامین دوربین میتواند این همه عشق و اشتیاق را به تصویر کشد؟ آنچه امروز از سیمای جمهوری اسلامی و صدای ایران میبینیم و میشنویم نمی از دریا و غوغای توفانی است که بر ساحل صورت ما مینشیند. قدر این اشکها را بدانیم. گنجینهای از معارف الهی و انسانی روی این آب دیده وجود دارد. آن را در قاب چشمهایمان حفظ کنیم.
بهاریترین دلها را که در اوج خوشدلی هستند میتوان در راهپیمایی اربعین دید. دیدن آنها واقعا تماشایی است. در این نوبهار ایمانی خوب است همزبان با حافظ بگوییم؛
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گُل بدمد، باز تو در گِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
گرچه راهی است پر از بیم زما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی انتهای پیام/ز
http://fna.ir/SLAU7L
94/09/09 - 04:52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]