تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816711776
راز توجه بیش از حد رسانه ها به حوادث پاریس چه بود؟
واضح آرشیو وب فارسی:الف: راز توجه بیش از حد رسانه ها به حوادث پاریس چه بود؟
تاریخ انتشار : شنبه ۷ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۵۹
حوادث تروریستی پاریس بازتابهای فراوانی به همراه داشت. این رویداد موضوع و بستر تحقیقات متعددی در حوزههای مختلف است. اینکه چطور وحشتی عمومی و فراگیر در جهان رخ میدهد. اینکه چطور بازیگران سیاسی سعی میکنند از آن برای اهداف خود استفاده کنند. اینکه در ایالاتمتحده این داستان بهانهای برای جمهوریخواهان برای مقابله با مسئله مهاجران میشود و حتی نیروهای امنیتی ادوارد اسنودن را بهواسطه افشای شنودهای دولتی مسئول این حادثه میدانند و سعی میکنند از فضای وحشت عمومی برای افزایش نظارت و شنود عمومی استفاده کنند.به گزارش وب سایت پایش، تأثیرات این رویداد بر آینده اروپای واحد و آینده اقتصاد و فرهنگ جهان موضوع بحثهای داغی خواهد شد. جامعهشناسان میتوانند درباره اینکه چه اتفاقی افتاده است که ملتها به این سادگی دچار وحشت و هراس میشوند و وحشتآفرینان میتوانند برنده بازی ترور شوند به بحث بپردازند. همچنین میتوان به مطالعه رفتار مردم و کاربران شبکههای اجتماعی پرداخت که در مواجهه با چنین رویدادهایی بهجای متهم کردن مقصران و مسببان نامونشاندار در پی متهم کردن یکدیگر و مچگیری از هم میافتند. قطعاً دهها و صدها موضوع دیگر برای بررسی در دل این رویداد وجود دارد.یکی از زوایای این موضوع هم مسئله پوشش خبری این رویداد و مقایسه آن با رویدادهای مشابه دیگر است که در پی فاجعه پاریس به موضوعی داغ در بحثهای عمومی بدل شده است.حوادث پاریس یکی از عظیمترین پوششهای خبری را در جهان چه در رسانههای اصلی و چه در رسانههای شخصی و مجازی به خود اختصاص داد. توییتر پس از رسیدن خبر بلافاصله با هشتگهای متعدد شروع به واکنش کرد و رویداد به ترند اصلی این شبکه بدل شد. فیسبوک ابزارکی را فعال کرد که پیش از این تنها در رویدادهای مربوط به حوادث طبیعی فعال میشد تا شهروندان فرانسوی بتوانند با کمک آن به دوستان خود اطلاع دهند که سلامت هستند.این شبکه و برخی دیگر از شبکههای مجازی، امکان تغییر سریع تصویر پروفایل و افزودن پرچم فرانسه را برای اعلام همبستگی با مردم پاریس تعبیه کردند و بسیاری از کاربران در نقاط مختلف جهان تصویر پروفایل خود را تغییر دادند.انبوهی از کاریکاتورها، طرحها و تصاویر بهسرعت در جهان مجازی و واقعی در حمایت از پاریس دستبهدست شد. چندساعتی از حادثه نگذشته بود که شبکههای خبری فقط به استفاده از گزارشگرهای محلی بسنده نکردند و تعدادی از گزارشگران و مجریان اصلی خود را روانه پاریس کرد. سی ان ان تقریباً نیمی از مجریان برنامههای روزانه خود را به پاریس فرستاد تا برنامههای خود را از آنجا اجرا کنند.چرا رویدادها به طور یکسان پوشش داده نمیشود؟بازتاب وسیع این رویداد در رسانههای جدید و قدیم با واکنشهای بسیاری هم مواجه شد و بسیاری این سؤال را مطرح کردند که چرا پاریس شاهد چنین واکنش ویژهای از سوی رسانهها و مردم است؟ حوادث پاریس در شرایطی اتفاق افتاده بود که هنوز ۲۴ ساعت از حادثه انتحاری بیروت نگذشته بود که طی آن داعش ـ همان گروهی که حوادث پاریس را رقم زد ـ ۴۴ نفر را کشته بود. هفته قبل از آن بغداد شاهد یکی از بزرگترین حوادث تروریستی بود. چند هفته قبل از آن بیمارستان پزشکان بدون مرز در افغانستان دو بار هدف حمله نیروهای ائتلاف قرار گرفته بود و چندی پیش در کنیا بیش از ۱۰۰ نفر در حادثهای تروریستی قتلعام شده بودند که عمده آنها را جوانان دانشجو تشکیل میدادند. کمتر از یک هفته قبل سقوط هواپیمای روسی که بر اساس حدسها و ادعاهای موجود دست داعش در کار بود منجر به مرگ ۲۴۰ نفر شد و هنوز یک هفته از حوادث پاریس نگذشته گروگانگیری در مالی دهها کشته برجای گذاشت.سؤال بسیاری این بود که چرا این رویدادها به طور یکسان پوشش داده نمیشوند؟ چرا فیسبوک امکان تغییر عکس را برای حوادث مشابه فراهم نمیکند و یا چرا گزینه اعلام سلامت برای دیگر کشورهای مصیبتزده روشن و فعال نمیشود؟این بحث چنان دامنهای به خود گرفت که برای یکی از معدود دفعات همه رسانهها ناچار شدند یکی از اصول اولیه خبر و گزارشگری را زیر پا بگذارند و به توضیح درباره این موضوع بپردازند. گفته میشود یکی از نخستین شرایط گزارشگری این است که گزارشگر ناچار نباشد توضیحات اضافی خود را ضمیمه گزارش کند؛ اما این بار همه ناچار شدند چنین کنند.دراینبین بحثهای متفاوتی مطرح شد، برخی از دلایلی که مطرح شد درست بودند و در برخی از موارد نیز روزنامهنگاران سعی کردند تقصیر این نبود توازن در خبررسانی را به گردن مخاطبان بیندازند و یا حتی وجود چنین تفاوتی را منکر شوند.در میان رسانههای فارسیزبان نیز بحثهایی مطرح شد و ازجمله متنی از یک خبرنگار رادیو فردا در شبکههای اجتماعی از سوی روزنامهنگاران و مردم عادی بارها بازنشر شد. (متن آقای کیوان حسینی در ادامه آمده است) در این متن و البته متنهای مشابه سلیقه و علاقهمندی مخاطبان به موضوعات مختلف یکی از دلایل این توجه متفاوت معرفی شده بود.در بین تمام این بحثها شاید تنها نکتهای که بتوان با قطعیت از آن سخن گفت این است که در نحوه پوشش خبری این رویدادها مسئلهای وجود داشته است.این موضوع انکارناپذیر است زیرا به علت اعتراضهای متعدد، بیشتر رسانهها ناچار به توضیح دراینباره شدند و به آن پرداختند. درست یا غلط، این تصور درباره روند کاری رسانهها به وجود آمده است که در حوادث یکسان ارزشگذاریهای ثانویه نقش مهمی در نحوه پوشش خبر پیدا میکند.نمونه چنین اعتراضهایی بهخصوص در مورد حادثه حمله به دفتر نشریه شارلی اِبدو و مقایسه آن با حمله به دانشجویان در آفریقا هم مطرح شده بود.روزنامه واشنگتنپست۱ در مقالهای در این زمینه سعی کرد به توضیح علت پوشش مفصلتر رویداد پاریس بپردازد. در این مقاله برایان فیلیپس، به تحقیقی اشاره میکند که در سال ۲۰۱۰ در جورنال تروریسم و خشونتهای سیاسی منتشرشده بود و نویسندگان آن به بررسی نحوه پوشش خبر رویدادهای تروریستی در دو نشریه USA Today و واشنگتنپست پرداخته و بیش از ۱۶۰۰ گزارش این دو نشریه را مرور کرده بودند، وی یادآور میشود که بر اساس نتایج این تحقیق۲ واقعیت این است که رسانههای آمریکایی تمایل دارند رویدادهای تروریستی را که در آن شهروندان آمریکایی آسیب دیدهاند و یا درگیر بودهاند با دامنه وسیعتر و تعداد و جزئیات و مدت بیشتری پوشش بدهند. همچنین این تمایل در رسانههای آمریکایی وجود دارد که حمله به کشورهای ثروتمندتر یا آنهایی را که قرابت فرهنگی یا سیاسی با آمریکا دارند، پوشش بیشتری دهند.توجه بیشتر به افکار عمومیبرای رسانههای آمریکایی البته این طرفداری پیشفرضانه میتواند ریشه در دلایل منطقی هم داشته باشد. مخاطب آمریکایی آنچه او یا شهروندان دیگر این کشور را به طور مستقیم یا غیرمستقیم تهدید کرده است، با حساسیت بیشتری دنبال میکند. این خبرها برای مخاطبان آمریکایی نهتنها ازنظر مجاورت و امکان نزدیکی داستان به آنها مهم است که ازنظر همذاتپنداری نیز قابل درکتر است.البته واشنگتنپست در این مقاله دلایل دیگری برای چرایی پوشش بیشتر و بزرگتر پاریس برمیشمرد.ما انتظار کمتری داریم که در پاریس چنین اتفاقی رخ بدهد. سال گذشته در پاریس دو حادثه بزرگ و چند حادثه کوچک تروریستی اتفاق افتاده است؛ اما برای مثال در بیروت بر اساس گزارش۳ بانک جهانی تروریسم، در سال گذشته بیش از ۲۰۰ حمله تروریستی رخ داده است و در کنیا شاهد رخ دادن بیش از ۱۰۰ حمله تروریستی با بیش از ۳۰۰ کشته بودهایم. این تعدد و توالی رویدادها افراد و مخاطب را به خبر عادت میدهد و توجه کمتری را جلب میکند.از سوی دیگر پاریس شهر آشناتری برای مردم جهان ـ مخاطبان غربی ـ است. پاریس یکی از مراکز گردشگری جهان است و فرانسه پربازدیدترین مقصد گردشگری در جهان به شمار میرود. تعداد زیادی از مخاطبان غربی شاید به پاریس سفر کرده باشند و بسیاری در برنامههای خود ایده سفر به پاریس را دارند. به همین سبب این شهر برای مخاطب غربی غیر مقیم فضایی آشنا دارد. از سوی دیگر سابقه فرهنگی و ضریب تأثیر فرهنگی و هنری فرانسه که در طول زمان و در طول تاریخ انباشته شده است به سرمایهای مهم برای شناسایی این کشور و مهم شدن آن در ذهن افراد بدل میشود. تاریخ، فلسفه، علم، هنر، معماری، ادبیات و سینما و... فرانسه و سبک زندگی مردم این کشور در طول سالهای طولانی بخشهای مختلف ذهنیت مردم دنیا را به خود مشغول کرده است و این نفوذ فرهنگی البته در کنار سابقه نفوذ استعماری این کشور در نقاط مختلف جهان فرانسه و پاریس را به نامی آشنا بدل کرده است.این آشناپنداری توجه بیشتری را به موضوع ـ حداقل در افکار عمومی ـ جلب میکند.نکته دیگر در این میان پیچیدگی این رویدادها، همزمان رخ دادن آنها و بهخصوص، توجه به ساختار قدرتمند اروپا و فرانسه بوده است. تروریستها در این مورد نهتنها موفق شده بودند که علیرغم حساسیتهای امنیتی اروپا و پاریس، بهخصوص پس از حادثه حمله به دفتر شارلی اِبدو، برنامهریزی این حملات را انجام دهند که آنها را بهطور همزمان در مراکز مهم شهر هماهنگ کنند، با ایجاد خطرهای دروغین توجه پلیس را به نقاط دیگر شهر جلب کنند و در یک مورد ـ استادیوم ورزشی پاریس ـ تا حد زیادی خود را به رییسجمهور فرانسه ـ که در ورزشگاه حضور داشت ـ نزدیک کنند. همه اینها باعث میشود چنین رویدادی مورد توجه ویژه قرار بگیرد. از سوی دیگر نیروی نظامی و نفوذ فرانسه در شورای امنیت و البته حضورش در ناتو که حمله به این کشور را حمله به کل کشورهای ناتو میداند و اعلام رییسجمهور فرانسه مبنی بر اینکه این کشور وارد جنگ رسمی شده است، دامنه تأثیرات این رویداد را افزایش میدهد.روزنامه گاردین نیز در یادداشتی۴ به قلم روی گرین اسلید، توضیح میدهد که چرا حوادث بیروت با ۴۴ کشته، انفجار انتحاری در شهرک صدر در عراق با ۶۷ کشته و کشته شدن ۱۴۷ دانشجوی دانشگاه گارسیا در شمال شرق کنیا و همچنین سقوط هواپیمای روسی در نشریات انگلیسیزبان انگلستان، به وسعت حادثه پاریس بازتاب نداشتند.در کنار همه دلایل منطقی و ویژگیهای این رویداد، او در توجیه این رفتار حتی در شرایط مشابه، تأکید میکند که «درنهایت باید تن به این کلیشه قدیمی بدهیم که برای ما خبرها هرچقدر نزدیکتر باشند بیشتر خبر به شمار میروند»او استدلال میکند برای شهروندان انگلیسی حادثه پاریس برای افرادی شبیهتر به آنها اتفاق افتاده است که از سوی دشمنی مشترک تهدید شدهاند و در عین حال این حادثه نسبت به حادثه بیروت تأثیر مستقیمتری بر زندگی آنها میگذارد.برخی دیگر از رسانهها و فعالان مجازی نیز مخاطبان را دلیل اصلی ظاهر شدن این تمایز برشمردند و گفتند همینکه شما میدانید در نقاط دیگر دنیا اتفاقی روی داده است یعنی گزارشهای آنها منتشرشده و رسانهها آنها را منعکس کردهاند اما شما توجه لازم را نداشتهاید.در بسیاری از موارد به نظر میرسد صدای این اعتراضها شنیده شده است. مارک زاکربرگ در فیسبوک خود نوشت، ازاینپس در دیگر حوادث تروریستی گزینه اعلام سلامتی شهروندان را، مانند پاریس فعال، خواهد کرد.برخی از رسانهها رویدادهای تروریستی پس از پاریس را با دامنه وسیعتری پوشش دادهاند.زمانی که رویدادی مشابه در دو نقطه جغرافیایی مختلف اتفاق میافتد، برخی از عوامل فیزیکی و فنی نیز ممکن است به روند گزارشگری از حادثه کمک کرده و باعث ایجاد تمایز شود.در جایی مانند پاریس ـ یا هر کشور توسعهیافته دیگری ـ وجود زیرساختهای فنی و ارتباطی و جامعه آزاد رسانهای امکان خبرگیری را بیشتر میکند. در حادثه پاریس در شرایطی که تعقیب و گریز و گروگانگیری هنوز ادامه داشت، نهتنها به خبرنگاران اطلاعرسانی میشد بلکه خبرنگاران رسانههای حاضر در پاریس و نیز کشورهای دیگر توانستند شبانه خود را به پاریس برسانند و شروع به گزارشگری کنند. زیرساخت شبکههای مجازی به کاربران اجازه میداد تا از ابزار توییتر و فیسبوک استفاده کنند و از رویدادهای موجود گزارشگری همزمانی ارائه دهند. از طرف دیگر فرهنگ رایج در شهری مانند پاریس به شهروندان آموخته است که حتی در شرایط بحرانی حضور رسانه و دوربینها یا گزارشگرهای فعال را بپذیرند. اما شاید در یکی از محلههای فقیرنشین بیروت نهتنها ورود خبرنگاران که تماس با مردم و مقامات، ارتباطات فنی و پذیرش عمومی نیز پایین است. این توجیهی برای کمکاری رسانه نیست اما واقعیت ملموس وضعیت موجود است.چارچوب گزارشاستدلالهای بالا عمدتاً از سوی رسانههای غربی مطرح شده بود. اما باید به یاد آورد که در برخی از این استدلالها تردید جدی وجود دارد.حادثه تروریستی بیروت که ۲۴ ساعت قبل از پاریس اتفاق افتاد، از سوی بسیاری از رسانهها پوشش اولیهای داده شد. در بسیاری از استدلالها گفته میشود چون مردم و مخاطب چنین خبری برایشان عادی شده است به آن توجه کافی نشان ندادند و خبر مورد پوشش وسیعتر قرار نگرفت اما آیا گناه این کمتوجهی ـ حتی برای مخاطب غربی ـ تنها به گردن اوست.در حادثه تروریستی بیروت گروه عامل و اجراکننده حمله داعش بود که ۲۴ ساعت بعد پاریس را مورد حمله قرار داد. روش کار مشابه بود و ازنظر جامعه هدف نیز با وجود اختلاف ظاهری هر دو گروه ـ شهروندان پاریسی و ساکنان محله هدف بیروت ـ از دید تروریستها در یک طبقهبندی قرار داشتند. آنها با سبک زندگی و ایدئولوژی داعش همخوانی ندارند و برای داعش، «غیرخودی» به شمار میروند. یکی از آن گروهها شیعیان لبنان بودند و گروه دیگر کسانی که سبک زندگی غربی را محترم میشمارند. این دو با وجود تفاوتهایی که با هم دارند از دید تروریستها در رده واحدی به نام «دیگران» قرار میگیرند.اما رسانههایی که به پوشش خبر بیروت پرداختند عمدتاً بهجای اینکه داستان را در چارچوب قرار دهند از روایتی استفاده کردند که مخاطب خود و بهخصوص مخاطب غربی را ـ حتی قبل از شروع به خواندن متن ـ از داستان دور میکرد و میان او و رویداد فاصله میانداخت. به تیتر برخی از این رسانهها توجه کنید:Slate: «دهها نفر در بمبگذاری در یکی از محلههای پایگاه حزبالله در لبنان کشته شدند.» ۵NPR (رادیو ملی آمریکا): «بمبگذاری انتحاری باعث مرگ حداقل ۳۷ نفر در یکی از محلههای حزبالله در جنوب بیروت شد»۶فرانسه ۲۴: «انفجار مرگبار محله پایگاه حزبالله در بیروت را لرزاند»۷آتلانتیک نیز در متن گزارشهای خود به این موضوع تأکید کرد۸ و وال استریت جورنال۹ نیز با نام بردن از محله هدف یعنی برج البراجنه در توصیف این محل ادامه داد: «منطقهای که یکی از پایگاهها و حامیان گروه نظامی حزبالله است که از سوی ایران پشتیبانی میشود» و البته بهقول نشریه آتلانتیک دلیلی هم نداشت که در ادامه توضیح دهد گروه شیعه حزبالله از گروههایی است که در سوریه در حال نبرد با داعش است.حتی بیبیسی فارسی نیز در تیتر خبری خود چنین نوشت: «۴۷ نفر در بمبگذاری داعش در منطقه حزبالله در بیروت کشته شدند»شما اگر خود را بهجای مخاطب رسانههای غربی و کسی بگذارید که در یک کشور اروپایی یا آمریکای شمالی زندگی میکند خیلی دور از ذهن نیست که نتوانید با این موضوع ارتباط برقرار کنید. تیترها عمدتاً به بمبگذاری در مقر حامیان حزبالله اشاره دارد. کمتر خبری از داعش است و کل محله شیعهنشین و فقیر بیروت که موردحمله قرارگرفته است در پیوند با حزبالله قرار داده شده که در طول سالها برای مخاطبان غربی نامش معادل گروهی تروریستی تثبیت شده است و روزانه دهها بار از رسانههای بهخصوص آمریکایی از حزبالله با عنوان خطری برای امنیت ملی این کشور نامبرده میشود.چنین تیتری به طور طبیعی در مرحله اول دعوایی میان دو گروه از مبارزهطلبان مسلمان را به ذهن مخاطب میآورد.حال به تیتر همین نشریات و رسانهها در زمینه رویدادهای پاریس نگاه کنید:«قتلعام در پاریس»، «وحشت در پاریس» «پاریس به خون کشیده شد»«حمله به شادی و زندگی»هیچکدام از این تیترها اشتباه نیستند؛ اما موضوع، تفاوت روایتی است که رسانهها در رویدادی مشابه در اختیار مخاطب قرار میدهند. یکی از دلایل تفاوت توجه عمومی به رویدادهایی مثل پاریس و بیروت شاید فقط به این برگردد که مردم توجه بیشتری به پاریس دارند شاید به علت روایتی است که رسانه به مخاطب میدهد و طی آن توجه و اهمیت کمتری به بیروت نشان میدهد.استفاده از پیشداوریها و کلیشهها و قرار ندادن داستان در چارچوب محتوایی درنهایت به بروز این تفاوت در واکنش دامن میزند.در این میان عوامل دیگر هم نقش بازی میکنند. گرایش رسانههای بزرگ و بهخصوص رسانههای تصویری به ستارهسازی از گزارشگرانی که باید راوی داستان باشند و تلاش برای استفاده از آنها برای نشان دادن فعال و درصحنه بودن یکی از دلایلی است که رویدادهایی مانند حادثه پاریس توجه و زمان بیشتری از رسانهها میگیرند. به کاروانی که سی ان ان عازم پاریس کرده است توجه کنید. بسیاری از این مجریان برای گرفتن خبر درباره رویدادهایی که در چند صد متری آنها رخ میدهد به استودیوی واشنگتن و نیویورک پاس میدادند و حضورشان در محل غیر از جلوه بصری و ایده حضور در محل عملاً نقش چندانی در گزارشها ایفا نمیکرد. این رفتار فقط باعث ایجاد موجی از خبرنگاران ستاره نمیشود بلکه ممکن است عوارض منفی داشته باشد.این روند ستارهسازی برای کسب تعداد بیشتر مخاطب قبلاً هم موردتوجه قرار گرفته است و ازجمله تأثیرات منفی آن را در رویدادی مانند ناآرامیهای شهر فرگسون اشاره کردند۱۰ اما اکنون این موضوع ممکن است تهدید جدیتری به همراه داشته باشد. یکی از نگرانیها درباره پوششهای تصویری دائم بدون محتوای غنی و زمینه و چارچوب لازم این است که برای پر کردن زمان پوشش، گروه گزارشگری در نبود دادهها و اطلاعات دقیق ناچار به تکرار نمایش صحنههای پرحادثه و وحشتآفرین یا تکرار داستان تروریستها و تکرار نام آنهاست. این رسانهها برای پر کردن بخش تحلیلی ناچارند بهطور دائم فرضیات متعددی مطرح کنند و دست به گمانهزنی بزنند و حتی سناریوهای فرضی تروریستها برای نقاط دیگر را حدس زده و توصیف کنند. خود این پوشش که ـ بهجای تمرکز بردادهها، زمینهها و چارچوبها ـ بر گمانهزنیها بنا شده است یکی از اهداف اصلی تروریستها است. آنها وحشت را نهتنها با عمل جنایتکارانه که با توسعه شایعه ایجاد میکنند.گاردین۱۱ در این مورد به وجود رابطهای احتمالی میان پوشش رویدادهای تروریستی و تعدد آنها اشارهکرده است.تلاش برای رقابت با شبکههای مجازی و انتشار سریع و تائیدنشده بسیاری از توییت ها و از طرفی نوعی اثر «دومینو وار» که در رقابت میان رسانهای به وجود میآید نیز در تشدید چنین شکافهایی مؤثر است. وقتی یکی دو رسانه به محل حادثه سرازیر میشوند و برنامههای ۲۴ ساعته خود را به آن اختصاص میدهند رقبا نیز احساس میکنند برای عقب نماندن و از دست ندادن مخاطب باید همین روند را تکرار کنند.عمده رسانههای غربی در روند توضیح خود سعی در ارائه دلایل تفاوت و نوع پوشش این رویدادها به دو نکته تأکید میکردند: نخست اینکه بههرحال اندکی جانبداری و تمایز در روند پوششها وجود داشته است و دوم اینکه محوریت توضیحات آنها برای مخاطب غربی بنا شده بود؛ اما برای رسانههایی که مخاطبشان جای دیگری است این استدلالها اعتباری ندارد.عجیب اینکه برخی از رسانهها و فعالان رسانهای که برای مخاطبان فارسیزبان ـ عموماً ایران و افغانستان ـ فعالیت میکنند نیز سعی داشتند در پشت همان استدلال پنهان شوند و این تمایز را به بهانه اصول ژورنالیسم به گردن مخاطب بیندازند.یکی از پربازدیدترین این استدلالها که در بالا هم اشاره کردم متنی۱۲ بود که در آن نویسنده سعی کرده موضوع را به مخاطب ایرانی خود توضیح دهد و البته درنهایت تقصیر را به گردن او بیندازداین استدلال با ضربهای غافلگیرکننده شروع میشود و شاید همین فرض اولیه شما را در ادامه گیج نگاه میدارد. فرضی که در ارزشمند بودن جان انسانها و وجود چنین ارزشی تشکیک میکند و با صراحت بر نابرابری آن تأکید میکند.این متن مصمم است بر اصول خبری و ارزشهای خبری کلاسیک تأکید کرده و آن را به مخاطب یادآوری کند؛ اما فراموش میکند به مخاطب بگوید مدتهاست این ارزشها مورد تشکیک قرار گرفته یا حداقل روایتهای دیگری از آن وجود دارد؛ اما حتی با فرض راست بودن ادعا و فرض اینکه خبرنگار ماشین خودکاری است که مطابق الگوریتم ارزشهای خبری ـ که بر اساس مطالعه ثانویه خبرها و بازخورد آنها استخراج شده است و نه اینکه خبر بر اساس آن بنا شده باشد ـ کار میکند و هیچ اراده آزاد یا درک واقعی از محیط ندارد، بازهم نقص بزرگی در پوشش رسانههای فارسیزبان حداقل در مورد دو رویداد ـ پاریس و بیروت ـ وجود دارد. اگر پاریس برای مخاطب غربی شهر آشنایی است، بیروت هم برای مخاطب ایرانی شهر مهم و آشنایی است. اگر برای شهروند غربی حملهای که به سبک زندگی صورت گرفته است باعث نزدیکی احساس با قربانیان میشود، وجه مشترک قربانیان بیروت و مذهب مشترکشان، علاقه شهروندان این ناحیه به حزبالله که یکی از بازیگران مهم در عرصه سیاست خارجی ایران است، حمله داعش در نزدیکی مرزهای ما نسبت به پاریس ـ که درعینحال در حال مبارزه با او هستیم ـ همه و همه باعث میشود تا اتفاق بیروت برای ما ـ از دید ارتباط مخاطب با موضوع و نه ازنظر پیامدها ـ بهاندازه پاریس مهم باشد یا حداقل باید باشد.انداختن بار تقصیر به گردن مخاطب به این بهانه که چون شما به پاریس توجه بیشتری دارید ما هم به آن توجه بیشتری میکنیم، البته استدلال بزرگی برای رسانههای زرد است؛ اما برای یک رسانه جدی قبل از رضایت مخاطبش، دقت، چارچوب و بررسی فکتها مهم است. هنر این نیست که هر چه را مخاطب هوس کرده بود و دوست داشت به او بدهیم. هنر قرار بود این باشد که آنچه مخاطب نیاز دارد را بهگونهای بدهیم که رغبت به خواندن و دریافت آن داشته باشد. برخی از رسانهها میل مخاطب و نیاز او را بر همهچیز دیگر ارجحیت میدهند. چنین نشریاتی هستند که هر روز به سراغ خاندان کارداشیان میروند یا به لطف ستونهای گاسیپ (شایعه) از بالاترین شمارگان و مخاطبان برخوردارند.درنهایت همینکه ما و شما مجبور شدهایم چنین متنهایی بنویسیم و به مخاطب خود یادآوری کنیم که شما این ارزشها را شکل دادهاید پس با آنها بسازید نشان از شکاف در بنیاد استدلال دارد. همین مخاطبان بودهاند که نحوه گزارشگری ما را به چالش کشیدهاند، از کار ما رسانهها انتقاد کردهاند و ما را مجبور به پاسخ دادن کردهاند و واداشتهاند تا خود را به گزارشهایمان ضمیمه کنیم و توضیحی فراتر از متن و محتوای گزارشمان ارائه بدهیم. اگر مخاطبان ارزشهای خبری را تعیین میکنند، حداقل بخش عمدهای از همین مخاطبها در این ارزشها تردید کردهاند. اگر دقت و مسئولیت رسانهای را ـ کمک به شهروندان برای آگاهتر شدن و مجهز شدن به آگاهی لازم برای زیستن در جهان پیچیده امروز و گرفتن تصمیمهای درست ـ قبول نداریم حداقل به خاطر سلیقه مخاطب هم که شده شاید لازم باشد، نگاهی دوباره به روندهای خود بیندازیم.[۱] https://www.washingtonpost.com/news/monkey-cage/wp/۲۰۱۵/۱۱/۱۶/why-have-the-paris-attacks-gotten-more-news-coverage-than-other-terrorist-attacks/[۲] http://www.tandfonline.com/doi/abs/۱۰.۱۰۸۰/۰۹۵۴۶۵۵۳.۲۰۱۰.۴۹۳۷۷۸[۳] http://www.start.umd.edu/gtd/[۴] http://www.theguardian.com/media/greenslade/۲۰۱۵/nov/۱۸/why-the-paris-attacks-got-larger-uk-coverage-than-similar-tragedies[۵]http://www.slate.com/blogs/the_slatest/۲۰۱۵/۱۱/۱۲/dozens_killed_in_bombing_targeting_hezbollah_stronghold_in_lebanon.html[۶] http://www.npr.org/۲۰۱۵/۱۱/۱۲/۴۵۵۷۹۷۴۲۶/suicide-bombing-kills-at-least-۳۷-in-hezbollah-stronghold-of-southern-beirut[۷] http://www.france۲۴.com/en/۲۰۱۵۱۱۱۲-several-wounded-two-blasts-dahieh-southern-beirut-lebanon-hezbollah[۸] http://www.theatlantic.com/international/archive/۲۰۱۵/۱۱/twin-explosions-in-beirut/۴۱۵۶۳۵/[۹] http://www.wsj.com/articles/two-bombing-attacks-hit-beirut-suburb-۱۴۴۷۳۴۸۸۷۰[۱۰] http://www.hamshahritraining.ir/news.aspx?id=۳۷۶۹[۱۱] http://www.theguardian.com/media/۲۰۱۵/aug/۰۱/media-coverage-terrorism-further-violence[۱۲] نخیر «ارزش جان انسانها» ـ اگر اصولاً چنین ارزشی وجود خارجی داشته باشد ـ قطعاً برابر نیست. نه برای رسانهها، نه برای سیاستمداران، نه برای اقتصاددانان؛ و نه حتی برای شما که با هیجانی آرمانگرایانه معتقدید که تفاوتی میان مرگ انسانها نیست.برای رسانهها، چیزی به نام «ارزش جان انسانها» در انتخاب اخبارشان اصولاً معنای روشنی ندارد. آنچه معنا دارد «ارزش خبری» است.«ارزش خبری» هم اخلاقی نیست، تکنیکی است. برای رسانهها بین یک کشته و ۱۰۰ کشته و ۱۰ هزار کشته، تفاوت جدی وجود دارد. یک کشته، خبر کوتاه است. ۱۰ هزار کشته یعنی اینکه همه چیز تعطیل و فقط همین خبر را پوشش بدهید. به این میگویند ارزش خبری «فراوانی».فقط هم تعداد نیست. به وضوح اینکه طرف کجا مرده و چطوری مرده مهم است. وگرنه روزی هزاران نفر میمیرند. بسیاری کشته میشوند. بسیاری بیهیچ گناهی قربانی خشونتهای قومی، مذهبی و سیاسی میشوند. هیچ رسانهای نمیتواند خبر همه کشته شدگان را منتشر کند. هر رسانهای بر اساس «ارزشهای خبری»، آنها را که به نظرش مهمتر است پوشش میدهد. برای رسانه فارسی زبان که مخاطبانش عموماً در ایران ساکن هستند، کشته شدن ۱۰ نفر در جزایر سلیمان، مطلقا هموزن کشته شدن ۱۰ نفر در بغداد نیست. ارزش خبری کشته شدن ۱۰ نفر در بغداد دهها برابر کشته شدن انسانها در جزایر سلیمان است. خبرنگارها به این میگویند ارزش خبری «مجاورت».حالا اگر هر روز در بغداد آدم کشته شود، این خبر روز به روز بیارزشتر میشود. به همین وضوح و سادگی ارزش خبری کشته شدن آدمها کم میشود. بیهیچ تعارفی. حالا تئوری هم هست که مخاطب در برابر خبری که هر روز تکرار میشود، بیحس میشود. ولی تئوری است. اثباتش گردن کسی که نظریهاش را نوشته. الان ارزش خبر به رگبار بسته شدن شهروندان آمریکایی، نسبت به پنج سال پیش بسیار کمتر شده است. چون حادثهای است که هر ماه تکرار میشود؛ اما اگر یک نفر برود در یک مدرسه لندن و دانشآموزان را به رگبار ببندد، در دنیای رسانههای انگلیسی، زلزله میآید.یک ارزش خبری دیگر هم هست که در آموزش خبرنویسی در ایران میگویند «شهرت»، ولی در واقع مجموعهای است از چند ارزش خبری مختلف. به هر حال فهمش خیلی ساده است. اگر جرج کلونی زبانم لال سرطان بگیرد، این یک خبر مهم و جهانی است. ولی خیلیهای دیگر سرطان میگیرند و آب از آب تکان نمیخورد. انگلیسیها به این ارزش خبری میگویند: «reference to elite persons»درست شبیه به این را برای ملتها هم دارند؛ یعنی رسماً در دنیای رسانه چیزی به اسم elite nations وجود دارد. این ارزش خبری موجب میشود تا مجری CNN بگوید رهبران آمریکا، بریتانیا، آلمان، روسیه و ایران به رییس جمهوری فرانسه تسلیت گفتند. در حالی که دهها رهبر جهان تسلیت گفتهاند. حالا نه اینکه ایرانیها ملت الیتی باشند. در این کانتکست، تسلیت روحانی اهمیت خاص پیدا میکند. یا دست کم ایران از ملتهای الیت خاورمیانه محسوب میشود؛ و به دلیل همین ارزش خبری بود که اعتراض ایرانیها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، تمام خبرگزاریها و تلویزیونهای مهم جهان را پر کرده بود ولی همان سال، اعتراضهای ملت کوچک و فقیر توگو به نتایج انتخاباتشان اصلا به گوش شما که دارید این متن را میخوانید نرسید!بر اساس این ارزش خبری نه تنها میان فرانسه و لبنان تفاوت هست، بلکه بین فرانسه و چک و مجارستان و بلغارستان و رومانی هم تفاوت است. خبرهای یک کشور که بمب اتم دارد، یکی از بزرگترین ارتشهای جهان را دارد، در شورای امنیت حق وتو دارد و صنعت و اقتصاد پیشرفته دارد، از بسیاری از کشورهای جهان مهمتر است. به همین دلیل است که آمریکاییها آب میخورند دنیا با خبر میشود.ارزشهای خبری هم توسط یک سری روزنامهنگار بیاخلاق سنگدل نوشته نشده. ارزشهای خبری، فرمول ساده شدهای است برای اینکه آنچه برای مخاطب اهمیت دارد به دستش برسد نه آنچه که برای خبرنگار اهمیت دارد. خبر مرگ مادربزرگ عزیز من، از هر خبر دیگری که در عمرم نوشته بودم برایم مهمتر بود؛ اما منطقاً این خبر اهمیت کافی برای انتشار در رادیو فردا را نداشت. به بیان دیگر اگر فکر میکنید رسانهها را یک مشت آدم سنگدل قدرتپرست اداره میکنند که فقط سلامتی جرج کلونی و کشتههای پاریس و اظهار نظر حسن روحانی برایشان اهمیت خارقالعاده دارد، بهتر است توی آینه نگاه کنید. چون شما که مخاطبین همین رسانهها هستید، این ارزشهای خبری را شکل دادهاید.چون برای شما ارزش جان آدمها یکی نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]
صفحات پیشنهادی
حوادث پاریس باعث توجه جدی جهان به مساله مبارزه با تروریسم شد
امام جمعه موقت سمنان حوادث پاریس باعث توجه جدی جهان به مساله مبارزه با تروریسم شد سمنان - ایرنا - امام جمعه موقت سمنان گفت حوادث هفته گذشته پاریس باید جدیت جهانی را برای مقابله با تروریسم به همراه داشته باشد حجت الاسلام محمد باقر عبدوس در خطبه های نمازجمعه این هفته سمنان افزوساداتینژاد در گفتوگو با فارس: فرهنگ بسیجی عامل پیشرفت و توسعه کشور است/ لزوم توجه بیشتر به بسیج برای رفع مشک
ساداتینژاد در گفتوگو با فارس فرهنگ بسیجی عامل پیشرفت و توسعه کشور است لزوم توجه بیشتر به بسیج برای رفع مشکلات فراروی توسعه کشوررئیس بسیج اساتید تهران بزرگ با بیان اینکه فرهنگ بسیجی عامل پیشرفت و توسعه روز افزون کشور است خواستار توجه هر چه بیشتر به فرهنگ بسیج برای فائق آمدن برحوادث تروریستی پاریس تاثیری بر همکاری اقتصادی ایران و فرانسه ندارد
با توجه به نزدیک شدن زمان اجرایی شدن برجام و بازگشایی راههای ارتباط تجاری با کشورمان شاهد برگزاری همایشها و کنفرانسهای اقتصادی با موضوع تجارت و اقتصاد ایران در کشورهای مختلف هستیم در آخرین رویداد اینچنینی فرانسه بهرغم تمام مشکلات ایجاد شده به دلیل رویدادهای ناگوار ترودیپلماسی غلط عامل اصلی حوادث پاریس
بر اساس نظرسنجی لوپون فرانسه دیپلماسی غلط عامل اصلی حوادث پاریس روزنامه فرانسوی لوپون در یک نظرسنجی علتهای اصلی حوادث پاریس را سیاستهای دیپلماتیک اولاند و کمکاری سیستم قضایی دانست خبرگزاری تسنیم روزنامه فرانسوی لوپون در یک نظرسنجی علتهای اصلی حوادث پاریس را سیاستهای دیپلماتتاکید بر رعایت قانون و استفاده بیشتر از ظرفیت رسانه ها/ پیش بینی 1493 شعبه اخذ رای برای انتخابات اسفند امسال د
معاون سیاسی استاندار گلستان تاکید بر رعایت قانون و استفاده بیشتر از ظرفیت رسانه ها پیش بینی 1493 شعبه اخذ رای برای انتخابات اسفند امسال در گلستان گرگان - ایرنا - معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استاندار گلستان از پیش بینی 1493 شعبه برای اخذ رای مردم در جریان انتخابات اسفند ماه امنهادهای امنیتی فرانسه در حوادث پاریس ضعیف عمل کردند
عضو بنیاد مطالعات استراتژیک فرانسه در گفتگو با مهر نهادهای امنیتی فرانسه در حوادث پاریس ضعیف عمل کردند شناسهٔ خبر 2973459 - یکشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴ - ۰۷ ۲۷ بین الملل > اروپا عضو موسسه روابط بین الملل و بنیاد مطالعات بین المللی و استراتژیک فرانسه با اشاره به ضعف نهادهای امنیتی اینال نینو زنگ خطر برای هماهنگی بیشتر برابر حوادث احتمالی
سهشنبه ۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴ ۱۲ معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار گلستان گفت پدیده جوی ال نینو هشدار و زنگ خطری برای ایجاد هماهنگی وآمادگی بیشتر استان در برابر حوادث احتمالی است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا رضا مروتی در جلسه شورای هماهنگی مدیریت بحران استوجه رسانه های غربی به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره جاذبه های غرب برای نفوذ
هشدار درباره جاذبه های اغفال کننده غرب و تاکید بر حمایت ایران از مبارزات فلسطینیان از جمله مسائل مورد توجه رسانه های غربی در بیانات رهبر معظم انقلاب بوده اند سرویس بین الملل خرداد رسانه های خبری غربی و اسرائیلی به نکات مطرح شده در بیانات اخیر مقام معظم رهبری توجه داشته اند که ازبخش جوانان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد
رییس اداره ورزش و جوانان شهرستان زنجان گفت محدویت های مالی موجب شده است تا یکی از کارهایی مهم در حوزه جوانان که همان مهارت آموزی است به کندی دنبال شود احمد شیرودمیرزایی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه زنجان اظهار کرد آموزش مهارت به جوانان روستاییسعداوی:بیشترین سهم در نتایج فولاد متوجه مربی است/ هر عقلی سلیمی اتفاقات ورزشگاه غدیر را محکوم می کند
مربی سابق تیم فوتبال فولاد خوزستان گفت فولاد امکانات خوبی دارد و گران ترین مربی لیگ در آن فعالیت می کند نعیم سعداوی در مورد وضعیت باشگاه فولاد خوزستان گفت همانطور که می بینید تیم فوتبال فولاد خوزستان وضعیت مناسبی ندارد و بدترین نتایج تاریخ فولاد در حال رقم خوردن است این تیم ت-
سیاسی
پربازدیدترینها