واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۴ آذر ۱۳۹۴ (۱۴:۳ب.ظ)
بازار ناکوک موسيقي موج - گروه فرهنگي
به نظر مي رسد رکود تقريبا در تمام ابعاد اقتصادي نفوذ کرده و آهنگ ناموزوني در بازارهاي مختلف پديد آورده که گوش نواز نيست. اگر سري به بهارستان بزنيد، کرختي و رخوت خاصي را در ميان فروشگاه هاي مختلف سازهاي موسيقي احساس مي کنيد. شايد بروز اين کسادي در بازاري که جزو اولويت هاي مردم نيست، چندان هم غيرطبيعي نباشد.
اکنون وضعيت نابسامان اقتصادي تقريبا در بخش هاي مختلف سايه افکنده و مردم کم کم اولويت هاي مخارج زندگي خود را از آخر به اول حذف مي کنند. به عبارتي زماني که مقدار پول موجود در حساب يک خانواده مثلا تا دهمين نياز اولويت بندي شده جوابگو باشد، ديگر مورد يازدهم که از اهميت کمتري برخوردار است از ليست خريد خانوار حذف مي شود. همينطور که فشارهاي اقتصادي افزايش مي يابد، يکي يکي از موارد ليست مربوطه حذف شده و موارد بي اهميت تر که جنبه حياتي ندارند، کنار گذاشته مي شوند.
آموزش موسيقي و خريد ساز نيز يکي از همين اولويت هايي است که در رديف هاي انتهايي ليست مخارج قرار گرفته و کمتر به آن توجه مي شود؛ کما اينکه براي خانواده هاي امروزي، بودن يا نبودنش فرق چنداني ندارد. زيرا مدير يک خانواده ترجيح مي دهد که قبل از هر چيز، شکم افراد تحت تکفل خود را سير کند و سپس به امور ديگري بپردازد که اهميت کمتري نسبت به خوراک، پوشاک و مسکن دارند.
البته اين طرز فکر در تمام جوامع حکمفرمايي مي کند و تنها مربوط به جامعه ما نيست. حال، موج اين رکود به ظاهر بي اهميت تا کجا پيش رفته و چه بخش هايي از اقتصاد را درگير مي کند؟ آيا کسادي تنها در فروشگاه هاي آلات موسيقي ته نشين شده و طنين آن از بين مي رود يا اينکه زخمه آن، تار و پود ديگر بخش ها را نيز از هم مي گسلد؟
شرط آموزش در کلاس هاي موسيقي، در اختيار داشتن ساز مربوطه است. بنابراين وقتي قدرت خريد مردم به حدي است که کمتر کسي توانايي پرداخت هزينه در اين زمينه را دارد، مطمئنا قيد کلاس هاي آموزشي را نيز خواهند زد. بنابراين مشکل کمبود نقدينگي از مردم به سمت اين کلاس ها و استاداني که پس از سال ها تلاش در اين مکان گرد هم آمده اند، شيفت مي شود.
از اين ها گذشته، شايد چندين هزار سازنده آلات موسيقي در کشور وجود داشته باشند که کارگاه هايي را با چند کارگر اداره مي کنند. به مرور که اجناس توليدي آنها در فروشگاه ها خريدار نداشته باشد، براي بازاريابي دچار مشکل شده و در نهايت کار به جايي مي رسد که به تعطيلي واحد خود تن مي دهند. در حال حاضر هم سازندگاني هستند که حاضرند تمام هنر و ابزار خود را با پول معاوضه کرده و نت به نت آن را به کس ديگري واگذار کنند تا از شر اصوات اين کسادي رهايي يابند.
از سوي ديگر، مسائل جانبي مختلفي نيز بر جو منفي بازار موسيقي تاثير گذاشته و هارموني آن را به هم مي ريزد. چند سال پيش وقتي فيلم سينمايي علي سنتوري بين مردم دست به دست مي شد، اين طرف ملودي تازه اي در آهنگ بازار فروش ساز سنتور جوشيد که فروش اين ساز را به چندين برابر قبل افزايش داد. به عبارتي مي توان چنين نتيجه گيري کرد که با نمايش اين فيلم، قسمت اعظمي از جوانان، نسبت به سنتور شناخت پيدا کردند و براي يادگيري هنر نوازندگي با اين ساز، کمر همت بستند. بنابراين شايد گوشه اي از اين رکود بازار موسيقي -که تنها مربوط به اين برهه از زمان نمي شود- مربوط به اطلاعات ناقص توده مردم از دلبري هاي سازهاي مختلف است. مطمئنا اگر بهرام رادان در فيلم مذکور، به جاي سنتور، سه تار در دست مي گرفت، اين ارتعاش در بازار سه تار اتفاق مي افتاد و پرده هاي انزواي آن را مي دريد.
بنابراين منظور از تاثير مسائل جانبي، همين در خفا نگه داشتن آلات موسيقي است که باعث شده تصور مردم از ساز، يک تصور گنگ و مبهم باشد؛ ذهنيتي که شايد در برخي از اُکتاوهاي روح در بعضي افراد با گناه و شرمساري همراه شود. عدم نمايش ساز در رسانه ملي و ممنوع بودن تبليغ چنين هنري، در نهايت منجر به حذف آن در بازار مي شود.
بنابراين به نظر مي رسد اگر سطح آگاهي مردم از دنياي موسيقي افزايش يابد، قطعا تاثير مثبتي در روند فروش ساز خواهد داشت و در زمان غير از رکود، اين بازار نيز مانند ديگر بخش ها به تپش مي افتد. به هر حال موسيقي، جزو اولين بازارهايي است که در زمان رکود از رونق مي افتد و نيز در فهرست آخرين بازارهايي قرار مي گيرد که هنگام خروج از رکود، سير طبيعي پيدا مي کند؛ مسيري که حتي در بهترين حالت نيز نمي توان آواي رونق اقتصادي را به آن نسبت داد.
وحيدزندي فخر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]