واضح آرشیو وب فارسی:عقیق: حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: "ما جفت الدموع الا بقسوه القلوب / اشک ها خشکیده نشد مگر به خاطر سنگدلی.عقیق :در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله (ع) عزادارانی هستند که تحت تأثیر فضای عاطفی آنچه بر سر سیدالشهدا و اهل بیت (ع) آمده اشک می ریزند و مویه می کنند. از طرف دیگر عزادارانی هم هستند که با آن که در زمره دوستداران حضرت اباعبدالله هستند و حتی می دانند ثواب بسیار زیادی برای گریه بر امام حسین (ع) بیان شده، اما به هنگام نوحه و ذکر مصیبت، اشکی از چشمان آن ها جاری نمی شود. پرسش این است که چگونه آدمی به این توفیق می تواند برسد؟ ببین چقدر غم حسین (ع) در سینه توست؟ گریه بر امام حسین(ع)، گریه سوگ و غمگساری است. اگردر پی عزاداری و گریه هستیم، باید غم حسین(ع) را در دل داشته باشیم و داغ حضرتش را در سینه جای دهیم. "داغ دیدگی و غم" به فقدان ناشی از مرگ شخص گفته می شود که نسبت به او، دلبستگی عاطفی وجود دارد. بنابراین باید دلبسته بود تا با از دست دادن، به غمش مبتلا گردید و از فقدان او، غمگین شد و گریه و سوگ به پا داشت. قلبی که دلبسته امام حسین(ع) نیست، از نبودن امام متلاطم نمی شود و آرام و قرار او به هم نمی خورد. اگرکسی می خواهد در سینه اش غم امام حسین(ع) خانه کند تا از شهادت او غمگین گردد، باید دلبسته حضرت باشد. گریه بر امام حسین (ع) از دلبستگی و دلبستگی از معرفت می آید دلبسته امام حسین(ع)، از غم فراق و اندوه شهادت او غمگین می گردد. آن گاه که غم آمد و علت شد، گریه و عزاداری بی چون و چرا ظاهر می شود. عزیز و دلبند از دست دادن همان و ماتم زده گشتن و گریه سر دادن همان. راه تحصیل دلبستگی "شناخت" است. آشنایی با یک پدیده، پی بردن به نقش آن در زندگی - به ویژه نقش عملی و تأثیر آن در تحصیل اهداف زندگی و آشنایی با جایگاه آن در زندگی - جملگی مسیرهای شناخت و در پی آن رسیدن به دلبستگی است. از نظر علمی، زندگی کردن با یک پدیده، افزون برآشنایی و راه های شناختی، موجب دلبستگی می شود. اگر در پی گریه و سوگواری برای امام حسین(ع) هستیم، باید شناخت خود را از ایشان افزایش دهیم. شناخت اباعبداللّه(ع)، اهداف او، مکتب، مرام و عقیده ایشان، نقش او در حیات فردی، اجتماعی و دینی و جایگاه امام در زندگی و زیستن با این شناخت، جملگی موجب دلبستگی با سالار شهیدان می شود. البته مقصود آن است که شناخت ما از حضرت حسین(ع) و اهداف، مرام و مکتب او، نباید محدود به یک شناخت ذهنی و تصور صرف گردد؛ بلکه باید بر اساس شناخت زندگی کرد تا دلبستگی حاصل شود؛ وگرنه از خیلی افراد آگاهی و شناخت داریم، ولی هرگز از فقدان آنها غمگین نمی شویم. پس افزون بر شناخت، باید بر اساس همان، با آن فرد زندگی کنیم و یا او در زندگی ما جایگاهی بیابد. گویا با شخص او مدت ها زیر یک سقف زندگی کرده ایم تا دلبستگی ایجاد گردد. اشک چشم نشانه رقت قلب است گریه ترجمان دل است. کسی که عزادار است و مرگ عزیزی قلبش را می سوازند، باید گریه کند. وقتی که دلش یاد از او می کند و زبانش سخن از او می گوید چشمش نیز با او همدردی می کند. مگر چشم از زبان صادقانه تر سخن نمی گوید؟! از من مپرس کاتش دل درچه غایت است از آب دیده پرس که او ترجمان ماست . اشک چشم نشانه رقت قلب است. کسی که از صحنه دلخراش منقلب نمی شود تا اشک تأثر بریزد و نیز از حقیقت و جلوه زیبائی لذت نمی برد تا اشک شوق جاری گرداند، از قلب سلیم و روح متعادل برخوردار نیست. چه کنیم به رقت قلب و روح برسیم؟ اشک چشم و حال و هوای خوش، نیز دعا و عبادات، وجود یک علت بسیار مهم را می طلبد و آن رقت قلب است، یعنی دل انسان باید رقیق گردد و سنگدلی تبدیل به نازک دلی شود. حضرت علی (ع ) می فرماید: "ما جفت الدموع الا بقسوه القلوب / اشک ها خشکیده نشد مگر به خاطر سنگدلی". پس ابتدا باید اسباب قساوت قلب را شناخت که عبارتند از: گناه بزرگترین سبب قساوت قلب است. امام علی (ع) می فرماید: "ما قست القلوب الا لکثره الذنوب / دل ها جز با گناه سخت نمی شود". دومین موضوع در این رابطه، آرزوها و خواهش های دنیوی و خواسته های نفسانی است. خدا به حضرت موسی (ع) می فرماید: "لا تطول فی الدنیا املک فیقسو قلبک و القاسی القلب منی بعید / آرزویت را در دنیا طولانی مکن تا قلبت با قساوت گردد. کسی که قساوت قلب دارد، از من دور است". موضوع دیگر پرخوری است. پیامبر فرمود: "نمیرانید دل ها را به زیاد خوردن و آشامیدن، زیرا مانند زراعتی که بیش از حد آبش دهند، دل می میرد". مولی علی (ع ) می فرماید: "من کثر طعامه سقم بدنه و قسی قلبه/ هر کس طعامش زیاد شود بدنش بیمار و قلبش با قساوت می شود". عامل دیگر پرگویی یا سخنی است که چه بسا حرام نباشد و مباح بوده، اما زیادی آن مکروه و موجب قساوت قلب است. مولفه مهم دیگر پرخوابی است. امام صادق (ع) فرمود: "خواب زیاد دین و دنیای شخص را از بین می برد". عامل تعیین کننده در دفع رقیق القلبی از انسان ثروتمندی زیاد است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "مال زیاد و حب به آن، دین شخص را فاسد می کند". کسی که تلاش او صرفا جمع مال و حفظ و زیاد کردن آن شد دیگر در مقام تحصیل ایمان و عمل صالح و زیاد کردن توشه سفر آخرت نخواهد بود، نیز حقوق خدا را از ثروت خود ادا نمی کند، پس دین خود را خراب کرده است. غفلت نیز عالم مهم دیگر است. امام باقر (ع) در این رابطه به جابر جعفی فرمود: "پرهیز کن از غفلت که در غفلت قساوت قلب است". گناه پشت گناه، نشستن با مردگان - آنها به تعبیر پیامبر گرامی(ص) هر بنده خوش گذران سرکش و هر شخصی است که برای حیات پس از مرگش کار نمی کند - گوش دادن به لهو و لعب و راحت طلبی نیز در این باره مؤثرند. چگونه قساوت قلب را درمان کنیم؟ اما برای درمان قساوت، بر هر انسان عاقلی لازم است گاهی دل خود را وارسی کند؛ اگر در آن بیماری و انحراف از فطرت را دید باید فوراً در مقام معالجه آن برآید و اسباب قساوت را از خود دور کند. باید از گناه خودداری نماید و نسبت به دنیا زهد ورزد و از اسباب غفلت پرهیزکند. امام علی (ع ) می فرماید: "ان الزاهدین فی الدنیا تبکی قلوبهم و ان ضحکوا / زهد ورزان در دنیا قلب هایشان می گرید، گر چه به ظاهر بخندند". گریه قلب همان رقت قلب است و با زهد حاصل می شود. زهد یعنی دل را درگرو مال و آمال نگذاشتن. منبع:مشرق 211008
چهارشنبه ، ۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عقیق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]