واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: «داغ ناموس» به قتل شوهر خواهر انجاميد
کد خبر: ۵۴۹۶۱۶
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۸ - 24 November 2015
به زنش مشكوك شده بود، چند باري ليلا را ديده بود كه نيمههاي شب از خواب بيدار ميشد و با مردي غريبه پيامك بازي ميكرد. هربار با يك بهانه خود را كنار كشيد اما وقتي در يكي از سفرهاي خانوادگي، «ابراز علاقه ليلا به شوهرخواهرش» را ديد، اسلحه كلت كمرياش را برداشت و به سراغشان رفت. علي ٣٥ساله، يك سال است شوهرخواهرش را كشته.
به گزارش اعتماد، روز گذشته، ماموران زندان رجاييشهر او را به دادگاه كيفري استان تهران آوردند تا جلسه رسيدگي به پروندهاش آغاز شود. قرار بود متهم از روزي بگويد كه شوهرخواهرش را با شليك سه گلوله از پاي درآورد. اولياي دم، خواهرزادههاي او هستند. دو دختر ١٢ و ١٩ساله و يك پسر ٨ساله. آنها برخلاف مادرشان تقاضاي قصاص دايي خود را دارند.
رسيدگي به پرونده بر عهده شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي قربانزاده است. با آغاز جلسه، نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت كرد. در آن آمده بود: «عصر پنجم آبان ٩٢، علي - متهم به قتل- پس از تهيه يك قبضه سلاح كلت كمري به در خانه شوهرخواهرش، احمد، در شهريار رفت و او را سوار ماشينش كرد.
هنوز چند دقيقه نگذشته بود كه علي با شليك سه گلوله، احمد را كشت و پا به فرار گذاشت. او در بازجوييها، انگيزه خود از قتل را ناموسي اعلام كرده و مدعي شده است كه احمد با زنش ارتباط داشت. ليلا - همسر قاتل- اين موضوع را رد كرده اما پرينت تلفن او ارسال پيامكهاي عاشقانه را ثابت ميكند.» پس از قرائت كيفرخواست، نوبت به اولياي دم رسيد. يكي از آنها همسر مقتول و خواهر قاتل است. زن ميانسال، با صدايي گرفته، پشت جايگاه ايستاد.
او گفت: «من هيچ شكايتي از برادرم ندارم. تا مدتها نميدانستم شوهرم با ليلا ارتباط دارد. يك چيزهايي شنيده بودم اما باورم نميشد تا وقتي كه يكي از دخترهايم اين موضوع را تاييد كرد.» همسر مقتول تنها كسي است كه هيچ شكايتي از قاتل ندارد. دو دختر او وقتي پشت جايگاه ايستادند با قاطعيت خواستار قصاص داييشان شدند. اگر بخواهند داييشان اعدام شود، بايد حق ديه برادر كوچكشان را پراخت كنند.
وقتي رييس دادگاه اين موضوع را به آنها گفت، تغييري در خواستهشان ايجاد نشد. آنها از قبل به پرداخت ديه فكر كردهاند. چند قدم با فاصله از آنها، اصغر، عموي بزرگ فاميل نشسته بود. او مدام نفس عميق ميكشيد و با دست روي زانوهايش ميزد و برادرزادههايش هرازگاهي از زير چشم به او نگاه ميكردند. وقتي منشي جلسه، تقاضاي قصاص اولياي دم را در برگههاي صورتجلسه ثبت كرد، نوبت به متهم رسيد. تك وتوك تارهاي مشكي روي سرش باقي مانده بود. او مدام ميگفت «داغ ناموس» باعث شد تا «كسي كه مثل برادرش بود» را به قتل برساند.
علي درباره روز حادثه گفت: «مدتي قبل از كشتن احمد، به رفتارهاي ليلا مشكوك شده بودم. او شبها از خواب بيدار ميشد و با موبايل تا صبح پيامكبازي ميكرد. فهميدم خبرهايي است. پرينت تلفنش را گرفتم. ديدم در عرض يك ماه، ٢٠٠ پيامك عاشقانه به احمد داده. باورم نميشد. او از برادر به من نزديكتر بود. پرينت تلفن را گرفتم و به مغازهاش رفتم. گفتم پايت را از زندگي من بيرون بكش اما او منكر همهچيز شد. وقتي چند ماه بعد، با همسر و دخترم به مشهد رفته بوديم، بهطور اتفاقي ديدم كه دارد پشت تلفن با احمد حرفهاي عاشقانه ميزند. همانجا تصميم گرفتم طلاقش بدهم. از هم جدا شديم اما خيلي زود خبردار شدم، به عقد احمد درآمده. ديگر نتوانستم خودم را كنترل كنم. يك اسلحه كلت كمري خريدم و با ماشين سراغش رفتم. سوارش كردم و سه گلوله به سمتش شليك كردم. من كسي را كشتهام كه از برادر به من نزديكتر بود. داغ ناموس باعث شد تا اين كار را انجام بدهم.»
علي رو به اصغر كرد و ادامه داد: «من از كودكي در خانه شما بزرگ شدهام. شما خودتان ميدانيد كه چقدر با احمد دوست بودم. از همه جزييات زندگي هم خبر داشتيم. براي چند دقيقه هم كه شده خودتان را جاي من بگذاريد. وقتي تازه از ارتباط احمد و ليلا باخبر شده بودم، پيش شما آمدم و موضوع را تعريف كردم. گفتم با احمد حرف بزنيد. شما قبول كرديد اما باز هم احمد به ارتباطش ادامه داد. آدم كشتن آسان نيست. وقتي امروز، خواهر و خواهرزادههايم را روي پله دادگاه ديدم، قلبم آتش گرفت. اگر ميخواهيد همين الان يك چاقو بدهيد من خودم را بكشم اما چند دقيقه خودتان را جاي من بگذاريد.» علي از اولياي دم تقاضاي بخشش كرد و گفت: «به خاطر دختر ١٦سالهام گذشت كنيد. نگذاريد او بيپدر بزرگ شود.»
با ثبت آخرين دفاع متهم، جلسه پايان يافت و قضات وارد شور شدند تا راي نهايي را صادر كنند. صداي گريه از راهروهاي دادگاه ميآمد. يكي از خواهران مقتول به پاي عمو اصغر افتاده بود اما او خود را كنار كشيد.
متهم در گوشهاي از راهرو، به ديوار تكيه داده و به خواهرش، همسر مقتول نگاه ميكرد. او به برادرش نزديك شد و گونههايش را بوسيد. اگر اولياي دم رضايت ندهند و حكم اعدام صادر شود، اين بوسهها آخرين بوسهها بر گونههاي علي خواهد بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]