تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813159875




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در لابلای تاریخ/36 نویسنده و پژوهشگر ایرانی که 64 سال پیش به کابل سفر کرد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در لابلای تاریخ/36
نویسنده و پژوهشگر ایرانی که 64 سال پیش به کابل سفر کرد
زنده یاد استاد سعید نفیسی، نویسنده، پژوهشگر و مترجم برجسته ایرانی و استاد دانشگاه تهران که در سال 1345 خورشیدی در تهران در گذشت؛ 64 سال پیش برای تدریس در دانشگاه کابل به افغانستان سفر کرد.

خبرگزاری فارس: نویسنده و پژوهشگر ایرانی که 64 سال پیش به کابل سفر کرد



به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، زنده یاد استاد سعید نفیسی، نویسنده، پژوهشگر و مترجم برجسته ایرانی و استاد دانشگاه تهران که در سال 1345 خورشیدی در تهران در گذشت؛ 64 سال پیش برای تدریس در دانشگاه کابل به افغانستان سفر کرد. وی در این سفر از غرب به شرق و از شمال به جنوب افغانستان رفت و از بسیاری از شهرهای افغانستان دیدن کرد. وی در همان سال شرح خاطرات خود از سفر به افغانستان را در روزنامه اطلاعات شماره 7703 در سال 1330 منتشر کرد که در ادامه باهم می‌خوانیم. پنج ماه و پنج روز پیش که به دعوت دولت افغانستان از تهران رهسپار شدم، هرگز تصور نمی‌کردم کشوری به این زیبائی و مردمی به این مهربانی و مهمان نوازی و جهانی به این اندازه پرشور و شعف نسبت به ایران ببینم در «اسلام قلعه» که نخستین آبادی مرز افغانستان به ایران است، نخستین آثار این علایق ناگسستنی را دیدم و تا آخرین روزی که خاک افغانستان را وداع کردم این آثار روز افزون بود. نیک خواهی ایرانیان برای برادران افغانستانی در این چهار ماه و بیست روز که در خاک افغانستان بودم، تمام شهرهای مهم آن مانند هرات و اسفزار و فراه و کرشک و قندهار و غزنی و کابل و جلال آباد و پل خمری و بغلان و طالقان و قندوز و خان آباد و سمنگان و شبرغان و اندخوی و مزارشریف و می‌منه را دیدم و این کشور زیبای پر نعمت را از شرق به غرب و از شمال به جنوب پیمودم. اینک که این سفر به پایان رسیده و به تهران باز گشته‌ام اولین وظیفه خود را این می‌دانم که صراحتاً با ایمان کامل و با منت‌های خلوص بگویم که در آن سوی آسیا در مرز خراسان و سیستان در دامنه‌های پامیر و هندوکش و البرز و در کرانه‌های جیحون و مرغاب و هریررود و هیرمند 10 میلیون مردم از‌ نژاد ما با زبان ما و با فرهنگ ما و با معتقدات ما دلی لبریز از مهر و محبت درباره ایران دارند. کسانی که واردند به یاد دارند که در این زمان‌های گذشته کدورت‌هایی در میان ایران و افغانستان پیش آمده است من که اینک می‌توانم به جرات بگویم مطلع‌ترین کسی از اوضاع افغانستان و احساسات مردم آن سرزمینم با‌‌ همان جرات می‌گویم دست کم 80 درصد از این کدورت‌ها نتیجه رفتارهای جاهلانه و کودکانه مامورین سیاسی ما در کابل بوده است. مهم‌ترین دلیلی که برای ثبوت این نکته لازم است این است که در این دو سال گذشته که آقای عبدالحسین مسعود انصاری مامور کابل بوده است در نتیجهٔ کاردانی این مرد شایسته روابط روز به روز بهبود می‌یافت و من افتخار دارم به برادران ایرانی خود مژده دهم که در این کار صواب وجود ناتوانم بسیار موثر بوده و توانسته‌ام نیک خواهی و نیک اندیشی ایرانیان را نسبت به برادران افغانستان به دلایل متقن نشان بدهم. خواندن اشعار حافظ توسط پادشاه افغانستان قبل از خواب به همین جهت من احضار آقای انصاری را از کابل به نفع خودمان نمی‌دانم و حالا نه این کار شده است امیدوارم دولت ایران کسی را به جای او بفرستند که بتواند دنباله کار را بگیرد و نگذارد روابط ما به وضع ناگوار سه سال پیش برگردد از این معترضه که بگذرم گفتنی در باره افغانستان بسیار دارم و آن را محول به آینده‌ای نزدیک می‌کنم که در مطبوعات به فراخور تخصص هر کدام شمه‌ای از این مطالب را به بیان بیاورم. اینک پیش از همه چیز و پیش از همه چیز ضروری است برادران خود را از احساسات مردم افغانستان نسبت به ایران آگاه دهم. دو ثلث از مردم این کشور زبان مادری‌شان فارسی است، ثلث دیگر که زبان مادری آن‌ها پشتو است باز فارسی را مثل ما می‌دانند. در میان فارسی ایران و افغانستان اختلافی اگر هست در پاره‌ای از کلمات است که آن‌ها از زبان‌های هندی گرفته‌اند یا برخی اصطلاحات جدید است که ما از فرانسه گرفته‌ایم و آن‌ها از انگلیسی. باور کنید خانه‌ای در افغانستان نیست که در آنجا کتاب باشد و یک نسخه از دیوان حافظ نباشد. من به اندازه‌ای که سخن‌های خوب گرانب‌ها به خط بهترین خوشنویسان‌نژاد ایرانی مانند می‌رعلی تبریزی می‌رعلی هروی و سلطان علی و دیگران در کابل و شهرهای دیگر افغانستان دیده‌ام در ایران ندیده‌ام. امیرحبیب الله خان پادشاه افغانستان پدر امان الله خان در تمام مدت سلطنت خود هر شب بعد از شام و پیش از خواب دستور می‌داده است اشعار حافظ را برای او می‌خوانده‌اند و از شدت تاثر گریه می‌کرده است. مصاحبت با ظاهرشاه من در این سفر صد‌ها نویسنده و شاعر فارسی زبان در گوشه و کنار افغانستان و حتی در آبادی‌های کوچک دیده‌ام. می‌دانید در ایران متاسفانه اغلب کسانی که علوم جدید اروپائی را فرا گرفته‌اند یا مدعی فراگرفتن آن هستند از ادبیات ما به کلی بی‌بهره و حتی از سواد فارسی معمولی هم عاری‌اند اما در افغانستان بالعکس بسیار مهندس و طبیب و نظامی دیدم که کاملا از ادب فارسی بهره‌مند بودند. محمد ظاهرشاه پادشاه هنر دوست دانش پرور این کشور که من 3 بار شرف مصاحبت و هم نشینی با ایشان را داشته‌ام کتابخانه جالبی از بهترین نسخه‌های کتب فارسی گرد آورده و خود خوش نویس است و حتی از نقاشی قدیم (می‌ناتور) و تذهیب کاملا سررشته دارد. زبان پشتو هم که برخی تصور می‌کنند از زبان‌های بیگانه است کاملا از ریشهٔ زبان‌های ایرانی است و مناسبات بسیار نزدیک با زبان اوستا دارد و من در سلسله مقالات جداگانه این موضوع را روشن خواهم کرد. جزئیات آداب و رسوم افغانستان نیز مانند خوراک و پوشاک و معتقدات و حتی خرافاتشان عیناً مانند ما است. همه اصطلاحات و امثال و کنایه‌ها و استعاره‌های ما کاملا در افغانستان زنده و رایج است. هیچ گونه اختلافی در میان لباس و لهجه مردم خراسان و افغانستان ندیدم و راستی کابل و هراتی عیناً مانند تایبادی و تربتی و خوافی ایران ماست. چیزی که گفتن آن در این بحث امروز واجب‌تر از همه است این است که من هر جا رفتم از شخص پادشاه و صدر اعظم گرفته تا مردم ساده‌ای که در سر راه‌ها در مدت پنج ماه دیده‌ام همه سرشار و لبریز از احساسات در بارهٔ ایرانند. در افغانستان احساس بیگانگی نکردم نمی‌دانید چگونه و کجا و چندین مردمی که من دیدم از من پرسیدند که موضوع نفت به کجا رسیده و از این مردانگی که این روز‌ها ملت ایران نشان می‌دهد چگونه مسرور و شاد بودند. من یک دوره تاریخ ادبیات ایران را در دانشگاه کابل تدریس کردم. روز آخری که می‌خواستم با شاگردان خود وداع کنم، مجلس جوانان کابل برای تشکر از من تشکیل داده بودند در پایان آن مجلس مخصوصاً مرا مامور کردند منتهای خلوص و دلبستگی آن‌ها را به جوانان ایرانی برسانم و صریحاً بگویم: «اگر روزی خطری متوجه ایران شد آن‌ها به یاری برادران خود بر می‌خیزند.» این عبارتی بود که از دهان یک جوان افغانستانی بیرون آمد. در این سفر به همه مردان بزرگ کشور از صدراعظم و وزرا گرفته تا دانشمندان و هنرمندان آشنا شدم و مطلقاً احساس بیگانگی و جدائی نکردم من با کمال آزادی و آسایش و آسودگی خیال در سراسر این کشور زیبا گشتم و هر جا رفتم استقبال‌ها و بدرقه‌ها از من کردند و مرا در آغوش باز خود پذیرفتند. ایران امروز در افغانستان مقام روحانی عجیبی دارد. همهٔ مردم با کمال احترام نام ایران را می‌بردند. باور می‌کنید که یکی از وزرای افغانستان در پشت میز وزارت هر وقت نام ایران را می‌شنود بر پا می‌خیزد. همه در افغانستان صریحاً به من می‌گفتند که در این دو قرن گذشته نیرویی در جهان بود که تخم نفاق را در میان ما می‌کاشت و حالا آن نیرو از میان رفته است. من می‌خواهم در این باب بیش از این توضیح بدهم. دانندگان و بینندگان ما خود درک می‌کنند من چه می‌خواهم بگویم. اینک به همین جا بسنده می‌کنم و دنبالهٔ سخن را به مقالات دیگر می‌گذارم. انتهای پیام/ح



94/09/01 - 11:25





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن