واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: اصلاحات به قامت هاشمی درآمد یا هاشمی به هیات اصلاح طلبان؟!
در فضای پسا دوم خرداد تنها راهبرد اصلاحات هجمه ی بی امان به دولت قبلی یعنی دولت سازندگی و جریان کارگزاران و به تبع آن شخص آقای هاشمی بود. تا جایی که شاهد بودیم شعارها و کلید واژه سازی های گسترده ای شکل گرفت و بنا بر اقوالی چیزی حدود 3 الی 4 هزار مقاله علیه دولت و شخص هاشمی نوشته شد.
کد خبر: ۵۴۸۴۴۱
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۶ - 21 November 2015
دو خرداد 76 اوج شکل گیری جریانی در کشور به نام اصلاحات بود که شاخه ی اصلی خود را بر فعالیت های اجتماعی قرار داد. موج سینوسی این جریان و ریزش آرای این افراد در فعیالت های مختلف موجب شد بسیاری از افراد این جریان را فاقد یک تعریف و شناسنامه ی دقیقی در کارکرد های سیاسی بدانند.
مکانیزم تعریف شده ی اصلاحات موجب هدر رفتن بسیاری از انرژی تئوریسین های اصلاحات گردید و امنیتی سازی و بحران سازی موجب شد بخش قابل توجهی از جریانات اصلاحات دچار خلا اجتماعی گردد.
حوادث 78 و 88 گویای این مسئله است. تئوری های « چانه زنی از پایین، فشار از بالا »، « فتح سنگر به سنگر » و دها مورد از این نشان می داد اصلاحات با تغییرات و استحاله از درون در حال بحران سازی به جای فضا سازی در کشور است و خود به خود با رفتار عناصر افراطی در درون جریان خود تبدیل به یک اپوزوسیون شده است.
در فضای پسا دوم خرداد تنها راهبرد اصلاحات هجمه ی بی امان به دولت قبلی یعنی دولت سازندگی و جریان کارگزاران و به تبع آن شخص آقای هاشمی بود. تا جایی که شاهد بودیم شعارها و کلید واژه سازی های گسترده ای شکل گرفت و بنا بر اقوالی چیزی حدود 3 الی 4 هزار مقاله علیه دولت و شخص هاشمی نوشته شد.
اما نزدیک شدن شخص آقای هاشمی رفسنجانی با اصلاحات در دولت نهم و دهم این سوال را به وجود آورد که آیا هاشمی تغییر کرد یا اصلاحات؟
با بررسی رسانه های اصلاح طلب هر دو موضوع قابل بیان هست. البته اشخاصی نیز مدعی هستند هر دو جریان تغییر کردند. در زیر بخشی از این اظهار نظر ها بیان می شود :
1.سعید حجاریان یکی از تئوریسین های اصلاحات : هاشمی عوض شده ولی فرصت چندانی ندارد
2.محمد بشارتی وزیر کشور دولت دوم هاشمی و مشاور سیاسی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: هاشمی یک مقداری بیشتر از آنچه دوستان انتظار داشتند به برخی اصلاحطلبان گرایش پیدا کرده و همین موجب شده است اصولگراها آزرده خاطر شوند.
3.عباس عبدی فعال سیاسی اصلاحات: در حال حاضر اصلاح طلبان فقط به آقای هاشمی نزدیک شده باشند؛ عکس این روند مشهودتر است. خیلی ساده است. شما می توانید ادبیات گذشته و حال آقای هاشمی را باهم مقایسه کنید. مشاهده خواهید کرد که ایشان بیشتر متحول شده است. نقدهای موثر اصلاحطلبان ایشان را به تغییر نظر واداشته است.
4. محمد قوچانی عضو حزب کارگزاران و فعال رسانه ای اصلاح طلب : بهصورت بسیار طبیعی جریانهای سیاسی در طول زمان تغییر میکنند و افکار، عقاید و دیدگاهها عوض میشود. این نوعی تکامل است؛ بهمعنای این نیست که از آن تضاد در بیاوریم. در نهایت امر آقای هاشمی به دموکراسی و جریان چپ به مفهوم توسعه، توجه وافرتری دارند.
5. رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی: معتقدم که همه عوض شدند یعنی هاشمی، منتقدانش و حامیانش تغییر و در جایگاههای خود همه تجدید نظر کردند و به تناسب شرایط که بوجود آمده مواضع جدیدی گرفتهاند.. وی در مصاحبه ای دیگر با روزنامه ی آرمان می گوید : « من معتقدم هم آیتالله هاشمی و هم جریان اصلاحات دچار تغییر و تحول شدهاند که این تحول مثبت است. »
اما آنچه از همه جالب تر موضع گیری شخص آقای هاشمی در مورد تغییر نگرش سیاسی است. وی در سخنرانی خود می گوید :«اگر میبینید بعضیها که قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شدهاند من عوض نشدهام، بلکه آنها عوض شدند».
از یک سو آقای هاشمی به عنوان شخص آقای هاشمی، دوری یا نزدیکی جناح های سیاسی به خود را ناشی از شناخت آنان از شخصیت خود می داند که این شناخت ممکن است در طول زمان از سوی جناح های سیاسی تغییر یا تکامل یافته باشد و به اذعان ایشان تغییری در ایشان صورت نگرفته است. شناخت ها از ایشان دچار تغییر و یا تکامل شده است.
از سوی دیگر در واقع آرایش رسانه ای و جریان سازی اصلاحات برای آنکه نشان ندهد در موارد سیاسی فاقد گفتمان نیست و در این نگرش ثابت قدم است، طرف مقابل را به تغییر گسترده و عدول از مواضع قبلی معرفی می کند.
هر چه هست تغییری در دو سوی این جریان است. نه آقای هاشمی مواضعش آن است که در هشت سال دوره ریاست جمهوری اش بود و نه اصلاحات همانی است که عبور از خاتمی و عبور از حاکمیت را مطرح می کرد که اگر این گونه بود هنوز هم باید نوک پیکان حملات خود را متوجه هاشمی می کرد؛ همچنان که در هشت سال دوران اصلاحات این گونه کرد. این گونه است که باید گفت در تحولات سیاسی ایران نه اشخاص و نه جریانات سیاسی اصالت ندارند و این هر دو یعنی:شخصیت و جریانات سیاسی، اعتباری و تابع قرار دادند. قراردادی نانوشته که مواد آن در نهایت در دل منافع تعریف می شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]