واضح آرشیو وب فارسی:عصر امروز: سازمان های ایرانی درفرایند عمرخود با چالش ها ومسائل مختلفی مواجه می شوندکه بعضی ازآنها، این چالش ها را تبدیل به فرصت نموده وبرخی دیگرآنهارادرقالب تهدید دریافت می نمایند.به گزارش سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز افزایش بهره وری فردی و سازمانی، امروز یکی از دغدغه های مدیران و تصمیم گیرندگان درسطح ملی و سازمانی است. نگاهی به آمار سازمان های ایرانی در زمینه آموزش منابع انسانی و نیز حقایق دلسرد کننده در این زمینه، نشان از عدم اثربخشی آموزش ها و درنتیجه اتلاف وقت و منابع مالی سازمان هادارد. الف)رویکرد سازمان به برنامه ریزی استراتژیک (رویکرد توصیفی یا تجویزی ) رویکرد توصیفی: نگاه به محیط باز و پویا است. هدف:شناسایی وشکارفرصت هااست. تمرکز: ارتقاءتوان سازمان درشناسایی، خلق وبهره گیری از فرصت های موجود وپیش رو است. انتظار از استراتژیست ها بصورت تفکر استراتژیک است رویکردتجویزی: نگاه به محیط بسته و ایستا است. هدف: شناسایی و تعیین استراتژی ها است. تمرکز: ارتقاء توان سازمان در به کارگیری ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک است. انتظار از استراتژیست ها برنامه ریزی استراتژیک است. تفکر استراتژیک و جایگاه آن درسازمان های موفق آنچه که در تفکر استراتژیک مهم و تعیین کننده است، حفظ و استمرار بقاء سازمان است از این دیدگاه سازمان موفق ایرانی، وظایف چهارگانه زیر را برای استراتژیست های سازمانی لازم وضروری می دانند که عبارتند از: درک و بینش استراتژیک، هوشمندی استراتژیک، هموسازی استراتژیک، تجزیه و تحلیل استراتژیک. سازمان های موفق ایرانی، با اتخاذ رویکرد توصیفی و با استفاده از تفکر استراتژیک، برداشت های زیر را از برنامه استراتژیک خود دارند که به شرح ذیل عبارتنداز: 1. برای پیش بینی آورد آنچه که دیگران قصد انجام آن را دارند به کار می آید. 2. رعایت و اهمیت دادن به استنتاج و نتیجه گیری علمی است. 3. ارایه و خلق راهکارهای اجرایی و ارزیابی آنها مبتنی بر حقایق است. 4. روش حفظ انعطاف پذیری است. 5. هنر متقاعد کردن دیگران و حتی خود، برای انجام آن چیزی است که ادعا می کنیم. رویکرد های مهم استراتژیک در سازمان های موفق ایرانی بر مبنای تفکر استراتژیک، رویکردهای نوینی در زمینه مدیریت اداره موفق و کار آمد سازمان ها مطرح شده است که برخی از مهم ترین این رویکردها را می توان به شرح ذیل برشمرد: 1. توانمند سازی منابع انسانی شایسته به جای پرداختن به اینکه منابع انسانی، با ارزش ترین دارایی سازمان است. 2. رشد و ارتقای توان رهبری مدیریت سازمانی، به جای تمرکز برروی توانمند سازی کارکنان در سطوح پایین تر سازمان، 3. توجه به کیفیت از نگاه 360درجه ای و Q، به جای تاکید غیر ضروری برروی کیفیت صرف. 4. استفاده و برخورداری مناسب از پیشرفت های فن آوری اطلاعات، به جای تمرکز برطراحی و اجرای سیستم های دستی. 5. تجزیه و تحلیل استراتژیک، به جای برنامه ریزی استراتژیک. 6. برنامه ریزی برمبنای سناریوهای بالفعل و بالقوه، به جای ثابت دانستن فضای کسب و کار. ساختار و میزان اثر بخشی فرایند های سازمان اولین قدم در ایجاد کسب و کار فرایندگرا، ایجاد نگاه جدیدی به سازمان (نگاه فرایندی) است. همزمان با رشد تفکر فرایندگرا و مدیریت فرایند سازمان ها، ابزارهای نرم افزاری گوناگونی برای کمک به سازمانها و کانیزاسیون فرایند های کاری به بازار عرصه شد. هدف اصلی مدیریت فرایند مدیریت فرایند شامل چهار گروه از فعالیت های زیر می گردد: 1. طراحی ومدل سازی فرایندها 2. ایجاد واجرای فرایندها 3. مدیریت وپایش فرایندها 4. تحلیل وبهبود فرایندها دلایل اثربخشی فرایندها در سازمان های موفق برخی دلایل اثربخشی فرایندها در سازمان های موفق عبارتند از: 1. طراحی برمبنای استراتژی ها، 2. تصحیح استراتژی ها برمبنای شاخص های اندازه گیری شده 3. رایانه ای شدن فرایندها. 4. تعامل مناسب وکارآمدبین فرایند ها. 5. شناسایی و تحلیل نقاط ضعف و قوت سازمان برمبنای فرایند های اجرایی 6. تعریف مشخص کردن کامل مسئولیت های فرایندی کارکنان. 7. تقویت روحیه کارتیمی بین افراد سازمان به خاطر استقلال فرایند ها از واحد های سازمانی. 8. ارزیابی مستمر برمبنای شاخص ها و نتایج تعریف شده 9. تمرکز برروی فرایند های اصلی. 10. تدوین وتعریف فرایندهای ناب و اصلی و برخورداری کارکنان از زبان مشترک. نتیجه گیری فرایندها به عنوان ابراز اجرایی استراتژی هاو اقدامات سازمان ایرانی، نقش کلیدی درموفقیت آنها ایفا می کنند. همکاریهای بین سازمانی می تواند درجهت تحقق اهداف رشد یا بازگشتهای مالی، جهانی شدن، بهبودمحصول/فرایند، نوآوری وارتباطات درکل شبکه صورت پذیرد بطورکلی درسازمان های موفق ایرانی، نتایج از سه جنبه مهم زیر مورد توجه قرار می گیرد: 1)شاخص های کلیدی عملکرد KPI(2.نتایج کلیدی عملکرد KPR 3) پیامدها( Outcome ). با توجه به پیامد ها و نتایج استراتژی ها و فرایند ها، به شدت مورد توجه سازمان های موفق ایرانی قرارگرفته و جزء الزامات مهم مدیریتی آنها است. برنامه ریزی استراتژییک صرفاً به عنوان یک ابزار یا وسیله که می بایست در آن ماهر شده نمی باشد بلکه رویکرد وبینشی است که با استفاده از آن به شناسایی، خلق و ایجاد فرصت های جدید کسب وکارمی اندیشند از این دیدگاه، برنامه ریزی استراتژیک ابزار گرا(Tools Oriented)جای خود را به تفکر استراتژیک فرصت مدار(Opportunity Driven) داده است. از این رو سازمان های موفق ایرانی ،با استفاده از مفاهیم استراتژیک،از خود انتظار دارند که تبدیل به سازمانی شوند که در شکار فرصت ها نمره قبولی بگیرند، نه در اجرای علمی و بی کم و کاست فرایند برنامه ریزی استراتژیک. لذا در سازمان های موفق ایرانی مراحل تفکر استراتژیک که شامل: تعیین نیات استراتژیک، شناسایی وتحلیل شاخص های اصلی کسب وکار، تعریف چشم اندازمطلوب، هدف گذاری برای شاخص های اصلی کسب وکار، تعیین استراتژی ها بر اساس شاخص های کسب وکار ضروری به نظر می رسد. الف -منابع فارسی 1. امیران،حیدر،روش های اندازه گیری اثر بخشی سیستم های تضمین کیفیت ،انتشارات امیران ،1389 2. امیران حیدر ودیگران :آشنایی بااصول،مفاهیم ومبانی تفکر استراتژیک،جلد دوم از مجموعه 10 جلدی تفکر استراتژیک،انتشارات امیران،1390 3. امیران حیدر ودیگران :آشنایی با الگوها ومدل های تفکر استراتژیک- جلد پنجم از مجموعه 10 جلدی تفکر استراتژیک،انتشارات امیران ،1391 4. ب-منابع انگلیسی 1. Marty Medmeier:Innovation workhop:Beand Strategy design thinking ,Mc Graw Hill-2002 2. Steven Stowell:A head of the gurnei:A guide to applied Strategic thinking,prentice Hall,2002 3. Georg berner:Management in 20xx:SIEMENS, Publicis Corporate Publishing ,2004 4. Ken Langden :Essential managers:strategic thinking. فرزاد رمضانی راد کارشناس ارشد مدیریت اجراییEMBA
شنبه ، ۳۰آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر امروز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]