واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در منزل علامه بیان شد:
خاطرات آیتالله مسعودی خمینی از علامه طباطبایی
شناسهٔ خبر: 2972085 - پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۱
حوزه و دانشگاه > حوزه
آیتالله مسعودی خمینی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه که از شاگردان علامه طباطبایی بود، به بیان خاطراتی از این مفسر بزرگ قرآن کریم پرداخت. به گزارش خبرنگار مهر، آیتالله علی اکبر مسعودی خمینی که چهارشنبه شب در دوازدهمین همایش اساتید تفسیر قرآن کریم سخن میگفت، اظهار داشت: تبیین شخصیت علامه طباطبایی کار بسیار سختی است، چون ایشان هم عالم بودند و هم عامل. وی با بیان اینکه خاطرات تلخ و شیرین زیادی از علامه طباطبایی در منزلش دارد، گفت: یک روز در خدمت ایشان بودم، فردی به ایشان مراجعه کرد و گفت که فلانی اشتباهات تفسیری که شما نوشتهاید را در جزوهای مطرح کرده است. علامه مقداری فکر کردند و گفتند: بله اشتباه زیاد دارم، چون معصوم نیستم ولی اشتباهی که این آقا میگوید را ندارم. این عضو جامعه مدرسین تاکید کرد: امروز هم برخیها در گوشه و کنار به ایشان نقد میکنند، ولی نقدی که این افراد بیان میکنند در شأن علامه نیست. آیتالله مسعودی خمینی با بیان خاطره دیگری از علامه طباطبایی اظهار داشت: فردی سراغ علامه رفت و از ایشان پرسید که درست است تاکنون هیچ مسئلهای در حکمت، اصول، فقه، فلسفه و... برای شما قابل حل نباشد؟ علامه کمی تامل کرد و مقداری اشک در چشمانش جمع شد و گفتند: بله تا امروز به یاری حق هیچ مسئلهای نبوده که برای من لاینحل باشد. وی ادامه داد: شیخ علی سعادتپرور که از شاگردان اولیه علامه طباطبایی بود، خاطرهای از ایشان نقل کرده و گفت: بعدازظهر عرفات در مکه معظمه، علامه طباطبایی از چادرها دور شد و من دنبالش رفتم. علامه در جایی، سرشان را روی خاکهای زمین عرفات گذاشتند و با خودشان حرف میزدند. جلو رفتم دیدم این شعر را میخواند: صبا زلطف بگو آن غزال رعنا را / که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را. علامه وقتی متوجه شد کسی به سمت ایشان میرود از جایشان بلند شدند و به چادر برگشتند ولی جایی که علامه سرشان را گذاشته بودند، به اندازه ۱۵ سانتی متر تر شده و معلوم شده علامه به درگاه الهی گریه کرده و چشم دلش باز شده است. شاگرد علامه طباطبایی با بیان اینکه علامه در تمام عمرشان حتی یک دفعه عصبانی نشدهاند، تاکید کرد: ایشان وقتی تفسیر میگفتند به گوشهای نگاه میکردند و بدون اینکه به کسی نگاه کنند، یک ساعت حرف میزدند. من به یکی از مفسران فعلی که شاگرد ایشان بود عرض کردم که انگار علامه مطالب را از جایی میبیند و تفسیر میگوید. آیتالله مسعودی خمینی به بیان خاطرهای تلخ از علامه طباطبایی، گفت: منزل ایشان که اکنون دارالقرآن است توسط استاد حسن بنا ساخته شده، و من افتخار داشتم که بعضی از اوقات، خشت منزل را میگذاشتم. علامه وقتی جلوی در رفت و برگشت، میلرزید. گفتم چرا میلرزید؟ ایشان گفتند که هوا سرد است. دلیل روشن نکردن بخاری را پرسیدم، گفتند که نفت ندارند. من به همراه پسر بزرگم عبدالجواد با ماشین رفتیم برای ایشان نفت آوردیم. وقتی نفت را در بخاری ریختیم و آن را روشن کردیم، مقداری که اتاق گرم شد، علامه گریه میکرد و دعایی به بنده فرمود که تا ابد خوشحال هستم. ایشان فرمود امیدواریم خدای متعال به شما توفیق دهد و شما را همیشه گرم نگه دارد، همان گونه که ما را گرم نگه داشتید. وی تاکید کرد: علامه طباطبایی حتی پول برای خرید نفت نداشتند. ایشان این طور زندگی کردند که توانستند چنین تفسیری بنویسند که خیلیها نمیتوانند مثل ایشان بنویسند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]