واضح آرشیو وب فارسی:دیجیاتو: اگر یک نفر روی این کره خاکی باشد که تعریف و تمجیدی که شایسته اش هست را دریافت نکرده باشد، آن فرد کسی نیست جز رزالیند فرانکلین. این شیمی دان زاده انگلستان است و در طول حیات خود کارهای ارزشمندی را انجام داد که به کشف ساختار دئوکسی ریبونوکلویک اسید یا همان DNA انجامید؛ همان دستورالعمل های ژنتیکی که به سلول ها می گوید چطور تمامی فعالیت های نرمال خود را انجام دهند. جیمز واتسون، فرانسیس کریک و موریس ویلکینز در سال 1962 میلادی به خاطر کشف ساختار DNA جایزه نوبل دریافت کردند اما رزالیند در سال 1958 میلادی و قبل از دریافت این جایزه به خاطر ابتلا به سرطان جان خود را از دست داد و نتوانست چنین روزی را در زندگی خود ببیند. امروز، بسیاری بر این باورند که همکاران مرد این بانو در حقش بی انصافی کرده اند و برخی دیگر هم معتقدند که برای توصیف آنچه برای وی رخ داده به کلمات و عبارات دیگری نیاز است. در هر حال، حقیقت هر چه باشد، روشن است که دستاوردهای فرانکلین به میزان زیادی نادیده گرفته شده اند. در ادامه این مطلب با دیجیاتو همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به زندگی کوتاه این بانوی دانشمند. روزهای نخست زندگی فرانکلین دست نوشته های رزالیند به خوبی داستان زندگی، کار و میراث او را بیان می کنند. او در تاریخ 25 جولای سال 1920 میلادی در لندن متولد شد و حاصل ازدواج الیس فرانکلین یکی از شرکای تجاری بانک Keyser و همسرش موریل فرانکلین بود. بخت با رزالیند یار بود و توانست علیرغم تمامی محدودیت های دوران خود در مدرسه دخترانه سینت پل تحصیل کند. در آنجا، رزالیند علاقه ذاتی اش به علم و زبان های مختلف را نشان داد. در سال 1938 میلادی، او به Newnham رفت که در واقع یکی از دو کالج اختصاص یافته به زنان در دانشگاه کمبریج بود و در آنجا به مطالعه شیمی-فیزیک پرداخت و همزمان با شروع جنگ جهانی دوم، مطالعات او نیز دستخوش تغییراتی شد. رزالیند در سال 1941 میلادی فارغ التحصیل شد و یک سالی را صرف کار کردن در آزمایشگاهی به نام R. G. W. Norrish کرد که از پیشگامات شیمی نور محسوب می شد. سال بعد او تحصیلاتش را در مقطع دکتری آغاز کرد و و همزمان در انجمن تحقیقاتی ذغال سنگ بریتانیا مشغول به کار شد؛ یک گروع غیر انتفاعی که تحقیقاتی را در زمینه ذغال سنگ انجام می داد و به مطالعه در مورد ساختارهای میکروسکوپی این ماده و کربن می پرداخت. او پس از اتمام تحصیلاتش در دوره دکتری، شغلی را در آزمایشگاه (Laboratoire Central des Services Chimique de l’Etat به معنای آزمایشگاه شیمی مرکزی خدمات دولت) متعلق به ژاک مرینگ مهندس فرانسوی در پاریس برای خود دست و پا کرد. رزالیند در آنجا با تکنیکی برای تصویربرداری از ترکیبات کربنی آشنا شد که کریستالوگرافی اشعه اکس نام داشت و در آن پروتئین ها و دیگر ترکیبات کریستالی شده و سپس با استفاده از اشعه ایکس از آنها عکسبرداری به عمل می آمد. رزالیند به تدریج استاد این کار شد و عکس های گرفته شده توسط او نقشی کلیدی را در کشف ساختار DNA ایفا کردند. عکس 51 و ساختار DNA در سال 1950 میلادی، رزالیند مجددا به انگلستان بازگشت تا عنوان فلوشیپ را در یک آزمایشگاه بیوفیزیک به نام John Randall در کینگز کالج لندن دریافت نماید. این آزمایشگاه از رزالیند خواسته بود که کارهایش را بر مبنای تکنیک کریستالی کردن و تصویربرداری از پروتئین ها انجام دهد، با این همه موریس ویلکینز رئیس آزمایشگاه کمکی این مرکز به او پیشنهاد داد که روی DNA کار کند. ویلکینز تلاش داشت که با فرانکلین وارد همکاری شود اما یک سوء تفاهم باعث شد که روابط آنها به تیرگی بگراید. در مقابل رزالیند با ریموند گازلینگ وارد همکاری شد و تمام تلاش خود را صرف عکس برداری از DNA با استفاده از پرتو اکس کرد. آنها دو شکل مختلف از DNA را کشف کردند: یک شکل «خیس» و یک شکل «خشک». نوع خیس ظاهرا ساختاری مارپیج گونه داشت و می شد آن را به یک راه پله پیچ در پیچ تشبیه کرد اما نوع خشک اینطور نبود و به همین دلیل فرانکلین یک سال زمان را صرف کرد تا دریابد که کدام ساختار درست است. همزان با رزالیند، یک زیست شناس انگلیسی به نام فرانسیس کریک و زیست شناس آمریکایی به نام جیمز واتسون در آزمایشگاه Cavendish دانشگاه کمبریج مشغول توسعه نوعی الگوی نظری از DNA بودند. در ژانویه سال 1953 میلادی، ویلکینز یکی از عکس های DNA گرفته شده با اشعه ایکس را که توسط رزالیند تهیه شده بود به این دو نفر نشان داد که حالا تحت عنوان عکس شماره 51 از آن یاد می شود. وی همچنین خلاصه ای از تحقیقات منتشر نشده رزالیند را که به شورای تحقیقات پزشکی داده بود در اختیار آنها قرار داد. در آوریل همان سال، واتسون و کریک ساختار DNA را در نشریه نیچر به چاب رساندند و هیچگاه به فرانکلین نگفتند که عکس 51 را دیده اند اما کریک بعدها خودش تایید کرد که تنها چند گام تا تشخیص کامل DNA فاصله داشته. فرانکلین و گازلینگ یافته های خود که با استفاده از اشعه ایکس کشف کرده بودند را در همان شماره از نشریه نیچر منتشر کردند اما کلیه اعتبار این یافته ها به واتسون، کریک و ویلکینز رسید. تصویری غیرمنصفانه فرانکلین تصمیم گرفت که کارش را به آزمایشگاه J. D. Bernal در کالج Birkbeck انتقال دهد و در آنجا به مطالعه پیرامون ساختار ویروس های گیاهی به خصوصی ویروس موزاییک توتون و ویروس فلج اطفال بپردازد. در آنجا او عکس هایی با جزئیات بالا را از این ویروسها دریافت کرد و در سال 1956 میلادی، موسسه رویال انگلیس از او به خاطر انجام این تحقیقات تقدیر و تشکر به عمل آورد. در همان سال پزشک معالج تشخیص داد که رزالیند به سرطان تخمدان مبتلا شده و به همین خاطر اعمال جراحی و روش های درمانی مختلفی روی او پیاده سازی شد اما درمان ها اثری موقتی داشتند و رزالیند عاقبت در 16 آوریل 1958 میلادی در سن 37 سالگی از دنیا رفت. در سال 2968 میلادی، واتسون خاطرات خود را در قالب کتابی تحت عنوان «مارپیچ دوگانه» به چاپ رساند و در آن رزالیند را فردی بداخلاق و بی کفایت توصیف کرد و این درحالی بود که به اعتقاد بسیاری از منتقدان از جمله کریک و ویلکینز این نظرها بی انصافی در حق او بوده اند. آوا هلن پولینگ همسر دانشمند مشهور لینوس پولینگ در مصاحبه ای که به سال 1977 با لی هرزنبرگ انجام داد اظهار داشت: اگر تنها یک زن باشد که مورد بدرفتاری قرار گرفته آن رزالیند فرانکلین است چراکه به خاطر کارهایی که روی کشف ساختار DNA انجام داد مورد تقدیر قرار نگرفت و شناخته نشد. در سال 1975 میلادی، Anne Sayre زندگی نامه ای از رزالیند را منتشر کرد و در آن تلاش نمود تا واقعیت ها را مطرح کرده و آنچه حق رزالیند بوده را ادا کند. بیوگرافی دیگری هم به قلم برندا مادوکس از زندگی این بانوی دانشمند نوشته شد که داستانی کاملا متفاوت را بیان می کرد. زندگی فرانکلین به طرزی غم انگیز کوتاه بود با این همه، نقش او در درک امروز ما از DNA و ویروس ها همچنان پابرجاست.
پنجشنبه ، ۲۸آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دیجیاتو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]