تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مهدى مردى است از ما، از نسل فاطمه.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820912891




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سرمایه گذار خارجی اول اطمینان می خواهد بعد ثبات


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه تعادل: منصور بیطرف از اواخر آذر ماه، تحریم های ایران قرار است به طور رسمی برداشته شود. از این رو برخی گمان می کنند که برداشته شدن تحریم ها به معنای ورود سرمایه گذار خارجی و سرمایه های خارجی است و امیدی را می پرورانند که شاید اقتصاد ایران در دوره پساتحریم رونق و بهبود یابد. اما دکتر سعید شیرکوند اعتقاد دیگری دارد. او می گوید برداشته شدن تحریم ها به معنای ورود سرمایه های خارجی نیست. ورود سرمایه های خارجی پارامترهای دیگری را می طلبد که اطمینان یافتن ثبات سیاسی در اولویت قرار دارد. معاون برنامه ریزی و سرمایه گذاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در گفت وگو با «تعادل» به بررسی دلایل خود می پردازد و می گوید که «وعده حل معضلات اقتصادی با توافق برجام را متاسفانه عده یی دامن می زنند که نیت درستی ندارند.» برجام مانع پیش رو بود اما حل معضلات اقتصادی توافق سیاسی و اقتصادی در داخل را می طلبد. گفت وگوی «تعادل» با دکتر سعید شیرکوند را بخوانید: اکنون ما از یک نقطه عطف تاریخی در اقتصاد ایران داریم عبور می کنیم که در اصل همان پساتحریم است به نظر شما اقتصاد ایران چه مسیری را می تواند طی بکند. نقشه راه این دوران چه می تواند باشد ؟ من قبل از هر چیز بهتر است این نکته را طرح بکنم که به نظر من برجام و پیامدهای مربوط به برجام در کشور ما خیلی عمیق و دقیق مورد بحث قرار نگرفته است. به نظر من در این مورد بیشتر یک هیاهو صورت گرفته تا تحلیل عمیق. این هیاهو هم از زمان فرایند تصویب ونتیجه گرفتن از مذاکراتی که تازه شروع شده بود و تا زمانی که گام های آخر آن برداشته می شد آغاز شد و الان که هم تمام شده ادامه دارد. فضا سازی هایی که در مورد برجام صورت گرفته می تواند در تحلیل های افراد تفاوت هایی ایجاد کند آنچه در برجام در حوزه اقتصاد اتفاق می افتد در بهترین شکلش برداشته شدن تحریم هاست. اما سوال این است که آیا اگر این تحریم ها برداشته شود سرمایه داران خارجی و شرکت های بزرگ بین المللی وارد فعالیت های اقتصادی در ایران می شوند؟ البته این سوال ربطی به سوال قبلی ندارد این سوال برای خودش شاخص ها و معیارهای دیگری دارد مثلا وقتی شما جلوی در باغی را دیوار کشیدید و اجازه ورود به باغ را به کسی نمی دهید، خب هیچ کس از داخل آن خبر ندارد و هیچ کس هم وارد آن نمی شود. فقط اطلاعاتی از داخل باغ منتشر می شودولی وقتی در باغ را باز کنید و اجازه ورود بدهید آیا کسی وارد می شود؟چون کسی اگر بخواهد وارد باغ بشود برایش مهم است که دراین باغ چطور پذیرایی می کنند ؟چه دیدنی هایی در باغ وجود دارد؟ البته مسوولان کشور به دنبال این سیاست هستند که سرمایه گذاران را دعوت بکنند، وهمواره هم بر این مساله تاکید می کنند. بله درست است، تا الان سرمایه گذاران می گفتند که در ورودی به کشورتان بسته است. ما در برجام اعلام کردیم که در ورودی باز شد ولی سرمایه گذاران خارجی وشرکت های بزرگ بین المللی الان باید تصمیم بگیرند که به ایران بیایند یا نه. برای آمدن به ایران هم معیارهایی دارند. یا به عنوان یک تجارت یا یک تعامل اقتصادی. منظور من این است که برداشتن تحریم ها یک اضطرار بود که باید برداشته می شد ولی مفهومش این نیست که وقتی این الزام محقق شد حتما سرمایه گذاران خارجی باید اینجا سرمایه گذاری کنند. خیر شاید نیامدند. الزاما نباید بیایند چون برای آمدن باید شرایطی وجود داشته باشد، اما به نظر شما تمهیداتی برای آمدن اندیشیده نشده است ؟ از نظر من دو بحث وجود دارد که در فضای رسانه یی کشور و در محافل مختلف بیان می شود. این دو را از هم متمایز نمی بینم یکی هستنند. آیا شرایط کشور مثل زمان پذیرش قطعنامه 598 نیست که انتظار می رفت سرمایه گذاران هجوم بیاورند؟ ببینید الان یه شبهه یی وجود دارد و آن این است که وقتی مساله تحریم ها حل شد و تحریم ها برداشته شد آیا سرمایه گذاران خارجی اقدام به سرمایه گذاری می کنند ؟این سوال جدیدی است و جواب جدیدی هم می خواهد ما تا الان فقط روی بخش اول چالش داشتیم و صحبت می کردیم که تحریم ها باید برداشته شود. الان برداشته شد و باید وارد فاز جدیدی بشویم و آن اینکه سرمایه گذاران خارجی شرکت های بزرگ بین المللی چه در حوزه های نفت و گاز و صنعت و حوزه های دیگر برای ورود به اقتصاد یک کشوری چه پیش شرط هایی دارند و چه نقشه راهی را تنظیم می کنند. در واقع سوال این است که نقشه راه در دوره پساتحریم چه می تواند باشد؟ متاسفانه یک سابقه موفق پیش رو هست، الان شرکت های بزرگ بین المللی وسرمایه گذاران خارجی در وضعیتی هستند که باید ابهام وتردیدهایی که در شکست قبلی برایشان ایجاد کرده را پاک کنند. اقتصاد ایران بعد ازجنگ در مسیر خودش بود. چون در زمان جنگ که دوره جنگ است؛ اما بعد از جنگ آقای رفسنجانی یکسری سیاست هایی را طرح کرد و تشکیلات دولت هم سیاست ها را پیش برد. یکی از مهم ترین رویکردهای اقتصادی دولت آقای رفسنجانی تعامل با جهان خارج و استفاده از توانمندهای خارج و دانش و ابزار آلات و تکنولوژی خارج بود. یعنی یک نوع تعامل با اقتصاد جهانی که آن اقتضائات خاص خودش را داشت و این مسیر شروع شد. منتها این مسیر اعتماد زیادی راجلب نکرد، اقتصاد ایران در زمان آقای هاشمی خیلی با اقتصاد جهان لینک نشد و خیلی همجوشی اتفاق نیفتاد. چون آنها می دیدند عدم تعادل هایی در اقتصاد ایران وجود دارد، و این عدم تعادل برای سرمایه گذاری که قرار است بیاید آنچنان اعتمادبخش نبود. در دولت اصلاحات هم مقداری تلاش شد که اقتصاد محکم تر و با ثبات تر باشد و از یک معیارهای قابل قبولی برخوردار باشد، که بتواند با اقتصاد جهانی نزدیک تر بشود تا بتواند از دستاوردهای اقتصاد جهانی استفاده کند. و می توانیم بگوییم که موفق بود یعنی شما اگر روند اقتصادی کشور را ببینید می توانیم بگوییم که برنامه سوم یکی از موفق ترین برنامه ها وسیاست ها بودو یکی از با ثبات ترین وضعیت را برای تعامل با دنیای خارج داشت. البته ایده آل ترین نبود ولی رضایت بخش بود ولی سال 83 که مجلس هفتم روی کار آمد اتفاقاتی در کشور افتاد مثلا قرارداد بزرگی با یک کشور خارجی (ترک سل) لغو شد. بحث مهمی در مورد قرارداد هواپیمایی اتفاق افتادکه پیامدهای مهمی داشت کرسنت هم همینطور. بعد دولت جدید روی کار آمد، تمام ثبات و اطمینان و و ضعیت قابل اطمینان را برای خارجی ها به چالش کشید ودر نتیجه تمام خارجی ها رفتند. اینطور نیست که الان در سال 94 خوش بینانه و خوش باورانه بتوانیم بگوییم که تحریم ها برداشته شد حالا آنها هم می آیند. به نظر می رسد دولت اقدام هایی را انجام می دهد که نشان می دهد که می خواهد بستر متناسب با سرمایه گذاری خارجی فراهم شود مثلا بحث مربوط به شرایط قراردادهای جدید نفتی که در آذر ماه رونمایی می شود ومواد و تبصره هایی که در این قراردادها لحاظ شده که حالت ها را خوش بینانه بیان می کند به این معنا که دولت می خواهد تعهد ها را عمل کند. به هرحال بخش مهمی از سرمایه گذاری ما در بخش نفتی است و این اتفاق هم می افتد و قطعا باید این تلاش ها صورت بگیرد. از یک طرف این تلاش ها راضی کردن طرف مقابل است. باید دید که طرف مقابل چطور راضی می شود یعنی چه زمانی به اطمینان می رسد گفتن ما به تنهایی طرف مقابل را راضی نمی کند. یعنی تا الان شما رضایت خارجی را متوجه نشدید ؟ نه تا حالا ما قرارداد بزرگ و جدی نداشتیم و هنوز امضا نکرده ایم. البته ماهنوز در دوران تحریم هستیم. بله و هنوزهم قرارداد جدی امضا نشده. در حالی که در خیلی جاها ما هنوز محدودیت نداشتیم مثلا در عرصه های مختلف، خودروسازی محدودیت نداشتیم. در صنعت کشاورزی و گردشگری که مشمول تحریم نبودیم، منتها هیچ شرکت بین المللی به این اطمینان نرسیده که حاضر باشد در این کشور سرمایه گذاری کند. نسبت به سه سال پیش خیلی تفاوت بنیادین صورت گرفته است. عرصه سیاست به عرصه اقتصاد پیغام داد که نمی توان این کار را انجام داد یعنی اگر ما در گردشگری مشمول تحریم نبودیم شرکت ها یا توریست ها وارد کشور نشدند به خاطر پیغام هایی بود که در این عرصه صادر می شود. این پیام برعکس شده؟ نه من به لحاظ تحلیلی که نگاه می کنم باید به این سوال بطور جدی پاسخ داد. چون سرمایه گذاران خارجی، فعالان اقتصادی داخل کشور، ایرانیان خارج از کشور همه سرمایه هستند. اگر درد کشور ما سرمایه گذاری ست اگر هرکاری می خواهیم بکنیم با این تامین منابع صورت بگیرد، صاحبان منابع چه می گویند. می گویند در سال 80-79 به برنامه سوم اقتصادی اطمینان پیدا کردیم اطمینان داشتیم که وضعیت با ثباتی برقرار است اما دوباره دچار مشکل شدیم ازکجا معلوم که دوباره به آن وضعیت برنگردیم. یکی از الزامات مهم نقشه راه در دوره پسا تحریم را تثبیت در عرصه سیاسی می دانید؟ سیاسی و اقتصادی؛ هردو با هم. درست است که متر سرمایه گذاران و شرکت های بزرگ اقتصادی شاخص های اقتصادی است ولی این متر برگرفته از بسیاری از شاخص های سیاسی است. این ضمانتی که در ذهن شماست، چطور به سرمایه گذار القا می شود؟چون شما گفتید که باید ضمانت اجرایی وجود داشته باشد نه فقط پیام مثبت و فضای تازه. سرمایه گذار تا به اطمینان نرسد انگیزه یی برای سرمایه گذاری ندارد. چه داخلی و چه خارجی خب این بسترسازی می خواهد. اطمینان می خواهد. الان امیدوار هستند؛ اگر امیدوار نبودند برای مذاکره نمی آمدند این همه شرکت خارجی ومقامات کشورهای بزرگ دارند با ایران مذاکره می کنند؛ مفهومش این است که امیدهایی پیدا کردند که این کشور به سمتی می رود که شرایط خوبی برای سرمایه گذاری خارجی ایجاد می کند و این اطمینان را هم دارند پیدا می کنند. منتها آیا به این اطمینان رسیدند؟ این موضوع خیلی برای آنها مهم است. آیا آقای دکتر روحانی که رییس جمهور شده یک تصادف است یا یک حادثه ؟ یا یک خط مشی گذاری جدید است؟ در دوره اصلاحات چند سال صبر کردندو بعد که به یک رضایت نسبی رسیدندو معلوم شد سیاست پایدار است. جلو آمدند. و بعد که آن اتفاقات در سال 83 و 84 افتاد. به قول مذاکره کننده های خارجی گفتند که یک پرانتز است. یعنی یک دوره پرانتز باز شد والان هم می شود که این تحلیل را داشته باشم. سوال این است که ما از اوضاع ایران چطور می توانیم پیام بدهیم که چنین اتفاقی پرانتز نخواهد بود و یک تثبیت اقتصادی و سیاسی درعرصه عمومی و بین المللی کشور دارد؟ تا این سوال جوابش را پیدا نکند، سرمایه گذار خارجی اطمینان نمی کند، کسانی که در داخل کشور پول دارند اقدام به فعالیت تولیدی نمی کنند، به همین دلیل است که سیستم پولی می چرخد اما. در بخش واقعی اقتصاد فعالیت نمی شود. این اعتماد کم کم پیدا می شود اما اعتماد معیار های بیشتری می خواهد المان های قوی تری می خواهد تا بتواند به خارحی برسد فقط هم در حوزه اقتصاد نمی خواهد در حوزه سیاست وروابط بین الملل هم لازم دارد. اصلا آیا می شود حوزه اقتصاد را از سیاست جدا کرد؟ سرمایه گذار اگر بخواهد درکشوری سرمایه گذاری کند نمی تواند به روابط حاکم بر آن کشور کار نداشته باشد. همه اینها می شود سیستم و پارادایم؛ می شود فضای کسب وکار. فضای کسب وکار که در ادبیات اقتصاد تاکید شده چیست؟ آیا این فضا امکان آغاز یک فعالیت و اعتماد به موفقیت یک فعالیت را ایجاد می کند یا نمی کند؟ این کار سخت، کار دولت است. دولتی که پس از این همه عدم تعادل روی کار آمده، دولتی که این همه عدم تعادل در گذشته رنجش می دهد وهنوز تحت فشار است، واقعا این دولت هنوز آواربرداری گذشته اش را تمام نکرده. خب وقتی هنوز از زیرآوار درنیامده طبیعی است که شرایط سختی خواهد داشت. الان باید تلاش کرد که این ثبات را در اقتصاد کشور ودر بخش های مختلف ایجاد شود. چند سال باید صبرکنند؟ خوشبختانه در حال حاضر در شرایطی خوبی هستیم، چند ماه دیگر انتخابات مجلس است شاید بتوان گفت که اتتخابات مجلس یکی از بزنگاهای مهم و تاریخی کشور ماست که نشان بدهد آیا انختاب دکتر روحانی یک خط مشی تعیین شده وحساب شده پیش برنده است یا نه انتخاب دکتر روحانی حادثه وتصادف بوده. این جوابش در انتخابات مجلس است جواب این سوال از آنجا در می آید؛ اگر جواب این سوال دربیاید و مشخص بشود که دکتر روحانی و سیاست ها وبرنامه ها و تلاش هایی که مطرح می کند روز به روز تثبیت می شود و هرروز محکم تر می شود، می توانیم انتظار داشته باشیم که گره های اقتصادی باز شود ولی اگر این اتفاق نیفتد مثل همان تجربه تلخی می شود که در گذشته و در برنامه سوم داشتیم. نمی توان آن را از تاریخ حذف کرد. در واقع الان هم دولت را دارد رصد می کنند، دولتی که در شرایطی قرار گرفته که از جنبه های مختلف تحت فشار است. به خاطر عدم تعادل هایی که به خاطر سیاست های غلط در دولت گذشته بوده و نمی تواند خود را از بحران بیرون بکشد؛ سرمایه گذار هرکه می خواهد باشد. سرمایه گذاری حداقل بیست سال طول می کشد، دوسال با این دولت، هجده سال دیگر با چه دولتی باید بگذراند؟ اقتصاد شوخی نیست یعنی همین، به دعوت و خواهش یا اخم وغضب کردن نیست. مقامات اجرایی تصمیم می گیرند که در اقتصاد فعالیت کند. باید به ثبات مورد نظر برسد. در همه حوزه ها همین است، اصلا مگر می شود در زمینی که شرایطش آماده نباشد، امکان آبیاری ندارد و زمین مناسب نیست سرمایه گذاری کرد. حتی کشاورز بی سواد هم بذر نمی پاشد. باید زمین آماده بذر پاشی باشد باید برای آبیاری و پاشیدن بذرو کود آماده باشد. اگر اینطور نباشد شما بذرمیکارید بعد از مدتی به دنبال آب هستیدو می فهمید که نمی توانید آب را تامین کنید. کار عبث می شود. در حوزه اقتصاد؛ ثبات و چشم انداز و نگاه به آینده باید اطمینان بخش باشد. وقتی اطمینان بخش باشد می توان فوایدش را دید. کدام کشور سراغ دارید که تا این حد در حوزه سیاسی بالا پایین شده باشند؟ در حوزه اقتصادی هستند کشورهایی که بالا پایین شدند اما درحوزه سیاسی نیستند. به تاریخ این دو سه کشوری که با آن مانور می دهند، نه برزیل نه ترکیه و نه کره جنوبی در عرصه سیاسی خیلی بالا پایین شده اندحتی دوگرایش فکری مغایر هم به قدرت رسیدند؛ اما درحوزه اقتصادی دست نزدند. با نگاه به سیاست های گذشته سی ساله ترکیه می توانیم ببینیم که تغییر آنچنانی در حوزه اقتصاد روی نداد با وجود اینکه حاکمانش از لاییک تا اسلام گرا نوسان داشته اند. ولی در حوزه اقتصاد شرایط با ثباتی ایجاد کردو نتیجه اش را دید. یعنی من به پیچیدگی موضوع اشاره می کنم. این ساده انگاری نیست، خصوصا در این شرایط، ما بعد از یک دوره فوق العاده نامناسبی در ایران به سر می بریم؛ این شرایط را سخت تر وکار دولت را پیچیده تر می کند و دولت باید بتواند بر تمام این موارد غلبه کند. وقتی بتواند غلبه کند خارجی ها و اصلا ایرانی های خارج از کشور و علاقه مند به کشور هستند که دوست دارند برگردندو بر می گردند و در کشور سرمایه گذاری کنند چون آنها هم منابع زیادی در دست دارند. این بحث در مورد دوران پسا تحریم نگاه بیرونی بود، از داخل هم البته اقلیتی از کارشناسان هشدار می دادند که پیوند زدن شرایط اقتصادی داخلی به مذاکرات وسیاست خارجی می تواند به نوعی خطرناک و هشدار دهنده باشد؛ حتی کارشناسانی بودند که می گفتند باید فرض را بر به توافق نرسیدن این مذاکرات بگذاریم؛ یعنی اقتصاد را به توافق شرطی نکنیم. البته الان از این مرحله عبور کردیم. لذا سوال بعدی این است که شما آسیب شناسی بفرمایید که با توجه به اینکه هنوز انتظارات روانی از توافق هنوز برآورده نشده و هنوز در شاخص ها تغییری ندیدیم، تا چه مدت در این کمون باقی می مانیم؟ بخشی از آنکه بر اثر توهم غلط عده یی بودو بخشی هم شیطنت یک عده که این باور را دامن می زدند. من پیشتر مثالی زدم که این تحریم ها یعنی دیواری بر در ورودی ایران؛ ما برای اینکه کاری در داخل انجام بدهیم باید این دیوار را برداریم ولی مفهوم این حرف این نیست که در صورت برداشتن این دیوار باغ پر از گل بشود. گل و بلبل شدن در باغ مفهوم دیگریست. وجود یا عدم وجود چیز دیگر، تا زمانی که دیوار برداشته نشود، نمی شود کار دیگری کرد مفهوم این حرف این نیست که دیوار برداشته شد همه کارها انجام می شود. این یک انتظار غلط بود که عده یی عمدا به آن دامن می زدند که اگر مساله هسته یی حل بشود تمام مشکلات اقتصادی هم حل می شود؛ کسی از این طرف نگفت بلکه کسانی دیگر می گفتند و درست هم می گفتند که اگر می خواهیم مشکلات داخلی را حل کنیم؛ حتی اگر می خواهیم مشکل ریزگرد را هم حل کنیم باید اول این را حل کنیم، این یک پیش شرط بود نه اینکه محقق شدن یک مساله. یعنی یک شرط لازم بود اما کافی نبود. بله، فقط در این حد. این انتظار برآورده نشده الان چه اثری دارد؟ بخشی از این انتظار برآورده نشده بدون توجه به مباحث بیخودی در جامعه ایجاد شده چون آن چیزی که دولت باید پاسخگو باشد و توجه بکندوآن چیزی که ماباید انتظار داشته باشیم با آن چه که در هیاهوی رسانه یی ومتاسفانه با آنچه که در هیاهوی صداو سیما شکل گرفت با هم متفاوت بودند. چیز دیگری بود و چیز دیگری به جامعه تزریق شد چه کسی گفته مشکل سرمایه داری کشور را اگر مساله تحریم تمام بشود حل می کنیم؟مگر پیش شرط های مربوط به سرمایه گذاری در کشور فقط برداشتن تحریم بوده؟ده ها دلیل دیگر وجود دارد تا یک سرمایه گذار بخواهد سرمایه گذاری کند آیا ایجاد اشتغال در داخل کشور در بند این بود که تحریم ها برداشته شود؟ یعنی به نظر شما پیام اشتباه دادن از جهل به موضوع بوده؟ یک بخشی پیام اشتباه بوده و یک بخش هم شیطنت بوده، متاسفانه کسانی که باید پیام اشتباه را می فهمیدند در تله شیطنت افتادند که باید از تجربه تاریخی کشور عبرت بگیرند. یک بار دیگر این اتفاق افتاد دردوره اصلاحات، وقتی دولت شروع به کار کرد وتمام شاخص های اقتصادی داشت موفق نشان می داد چه فضای نا امید کننده یی برجامعه حاکم شد وتماما بر این مساله استوار بود که دولت اصلاحات نمی تواند، اینکه دولت نمی تواند را یک عده دیگر پختند، یک عده دیگر توزیعش کردند، برخی ناخواسته بود و برخی هم شیطنت بود؛ اپیدمی در جامعه ایجاد کرد که بله از دولت اصلاحات هم چیزی بر نمی آید وحاصل آن قهر مردم با صندوق رای و انتخابات شوراها شد. من نمی گویم همه عدم درک بود. چه کسی نمی داند که مشکلات کشور با اقتصاد حل نمی شود حتی بعضی از دوستان به اصطلاح نزدیک ما، سر مساله یارانه ها، که مصداقی ترین مثال است حرف هایی می زنند که انگار جایی زندگی می کنند. چقدر اطلاعات ودانش دارند. دولت ماهی 3250میلیارد تومان یارانه نقدی می دهد؛ عده یی به صندلی لم می دهند و می گویند دولت باید یارانه چند دهک را قطع کند. از کجا باید قطع کند. پایگاه داده ها کجاست؟ با چه مکانیزمی قطع کند اصلا توان آن را دارد؟ اگر توان قطع آن را ندارد و ابزارش را در اختیار ندارد چرا می گوییم باید قطع کند؟ اصلا نمی تواند قطع کند. پس مطرح کردنش جهل به موضوع است. حال اگر به او بگویید و دوباره تکرار کرد دیگر جهل به موضوع نیست؛ حرفی را دارد تکرار می کند که در نتیجه آن یک ناتوانی دولت در بیاید. والا در کشور ما همه می دانند هیچ گونه پایگاه داده یی که دولت بتواند به آن تکیه کند؛ لااقل ده میلیون نفر را حذف بکند، وجود ندارد. هیچ جا ندارد نه سازمان مالیاتی دارد نه مرکز آمار و نه ثبت اسناد و نه سیستم بانکی ندارند. پس کسانی که می گویند دولت باید چهار دهک را قطع بکند چه می گویند؟ خروجی این حرف چیست؟آیا این نظر کارشناسی ست؟ یا عالمانه؟ برای کمک به دولت است؟اگر عالمانه می گویند که قطعا پشت دولت را خالی می کنند. اگر هم نمی فهمند که دارند در میدانی بازی می کنند که نتیحه اش می شود خسارت به دولتی که خودش با هزار بدبختی یارانه ها را جمع وجور می کند و عده یی هم هستند که ظاهرا در اردوگاه مقابل ما نیستند، رقیب ما هم نیستند و قرار بوده یار ما باشند منتها وقتی کسانی که قرار بوده یار دولت باشند همچین حرف ناپخته یی بزنند، این حرف را می زنند و تکرار هم می کنند. بالاخره باید بر مبنای یک چهارچوبی حرف زد. اینکه بگوییم دولت باید یارانه ده میلیون نقر راباید قطع کند، چطور باید قطع کند؟مسکن مهر هم همینطور چرا دولت نمی تواند مسکن مهر راحل کند؟و سنگی که در چاه افتاده، دوساله در نمی آید. باید وزن و طول این سنگ رامحاسبه کند عمق چاه و توانی که از بالا باید سنگ را در بیاورد باید حساب شود. مسکن مهر که درتمام بخش هایش عدم تعادل وجود دارد، دولت نمی تواند دوساله آن را حل کند. که ما توقع داریم دولت آن را دوساله حل بکند. وقتی هم حل نمی شود تکرار این موضوع می شود عدم توان دولت. ممکن است دوستان ما باشند، ولی عملا کاری می کنند که رقبای این دولت انتظار دارند. یعنی پاس را می دهند کسی دیگر آبشار می زند. اینها دوستان دولت نیستند، کارشناس هم نیستند، که اگر بودند باید کارشناسانه نسبت به مسائل حرف می زدند. اینکه در شرایطی اضطراری دولت زلزله زده را تحویل گرفته راجع به آن آرمانی حرف بزنیم. که اقتصاد خوب باید اینطور باشد چه کسی گفته نباید باشد. یک اقتصاد خوب باید اشتغال را درست کند چه کسی گفته نباید درست کند؟ یعنی مسولین دولت این حرف ها را نمی فهمند؟ دولت نمی داند که در مورد تورم و وام و یارانه چه باید بکنند؟چطور می شود حل کرد؟صدهزار میلیارد تومان معوقه دارد، سیصد هزار میلیاردتومان هم تسهیلاتی بیرون است. بردند و پس نمی دهند. چون سنگی بوده که قبلادر چاه انداختند، وام با نرخ سود 14 درصد گرفتند که با جریمه می شود بیست درصد. دیوانه است که پول را پس بدهد؟یا بانک وثیقه محکمی داردکه پول را پس بگیرد؟ پس وقتی بانک اینطور قفل شده حالا خرده فرمایش بعضی از دوستان که بانک مطالباتش را دریافت بکند از چه راهی دریافت بکند؟وثیقه یی نگرفته. البته در بازار مسکن طوری ست که وثیقه ها ارزش ندارند. بله، وثیقه ها الان در قبال تسهیلاتی که می گیرند ده درصد هم قیمت ندارد، فقط باید هزینه یی برای سیستم بانکی باید درست بشود و یک نظام حقوقی باید را ه بیفتد... این عدم تعادل ها که در اقتصاد کشور ایجاد شده چیزی نیست که یکساله از بین برود. مقدار بدهی دولت به شرکت ها، نهاد ها و سازمان های غیر دولتی. دولت در حال حاضر سیصد هزار میلیارد تومان بدهی دارد. چه رهنمودی باید داد؛ مثلا سعی کند عمرانی هایش را بالا ببرد عمرانی چه چیز را بالا ببرد. مگر دولت نمی داند اگر عمرانی را بالا ببرد باید استارت پروژه هایش را بزند؟ این یکسری از معضلات کشور ماهم هست، به هر حال شرایط کشور ما درعرصه سیاسی و اقتصادی واجتماعی و فرهنگی با عدم تعادل های بسیار زیادی سر و کار دارد. به هرحال چگونه می شود برای رسیدن به تعادل که یک فاصله زمانی طول می کشد؛ سیاست های تثبیتی را در کشور پیاده کرد و این سیاست ها چه الزاماتی را می طلبد؟ الزام آن رفع عدم تعادل است در بین رسانه ها، روشنفکرها وصاحب نظر ها و متفکرین و کلیه گروه های مرجعی که دارند افکار جامعه را تشکیل می دهند. این عدم تعادل را هم اگر بتوانیم از بین ببریبم؛ آن وقت می توانیم به سراغ عدم تعادل های دیگر برویم. وقتی کسی به عنوان اقتصاد دان و کارشناس و با تحربه اقتصاد سخنرانی و مصاحبه یی می کند یا به عنوان فردی در قوه مقننه حضور پیدا می کند یا در هر جایی وقتی بخواهد با مردم درباره مسائل صحبت بکند به سمت تعادل برود تا این عدم تعادل اینجا درست نشود نمی توانیم به سمتی دیگر برویم. ما الان داریم دچار حالتی می شویم که اگر اپیدمی بشود وپخش شود چه می شود؟ این می شود که این دولت نمی تواند مشکلات را حل کند. آیا واقعا دولت می توانست ظرف دوسال این مشکلات را حل کند؟ اصلا در عرض دوسال حل شدنی بود؟ این را یک تعادلی ایجاد کنیم، برویم به تدریج جلو. حالا چه کسی گفته تعادل را می توان ضربتی و مقطعی ایجاد کرد؟ اصلا تعادل یک پروسه و یک روند است وتعادل را نمی توان ضربتی ایجاد کرد. باید به سمتش حرکت کنیم تا به آن برسیم. دولت را باید کمک کرد که در این مسیر، که هرکسی می خواهد نظر بدهد، دوقدم بردارد تا به تعادل نزدیک شود نه که بگوییم 6ماه دیگر به تعادل می رسیم. همین که در این مسیر می رود کفایت می کند و بزرگ ترین مساله دیگر برقراری دیالوگ برای فهم این عدم تعادل هاست. مردم باید متوجه بشوند برای سرمایه گذاری، برای ایجاد اشتغال و ایجاد یک اقتصاد شکوفا باید خیلی الزامات وجود داشته باشد تا بتواند نتیجه یی بدهد. من مثالی داشتم که عده یی خیال می کنند حل مشکلات ایران سبزی کاری است چون دوره سبزی کاری دوسه ماه است اززمانی که زمین را شخم می زنند و بذر می پاشند تا برداشت کنند دوسه ماه است. باید یادمان باشد که باغ پسته سبزی کاری نیست، کسی که باغ پسته دارد که نمی تواند بعد از چهار ماه منتظر این باشد که بذر از خاک در بیاید، بسیاری از شرایط اقتصادی کشور ما در حوزه پولی بانکی، بورس، سرمایه گذاری و اشتغال چیزی نیستند که دفعتا ایجادش بکنیم همه باید در پروسه یی صورت بگیرند، لذا فهم این زمان وهمراه شدن با سیاست های درست دولت وپرهیز دادن دولت از سیاست هایی که احتمالا ممکن است درست باشدنه اینکه نگوییم، ولی وضعیت موجود را نقد آرمانی کنیم خیلی فرق می کند با اینکه نقد وضعیت موجود، نقد وضع موجود خدمت است. به دولت وملت وکشور، نقدآرمانی در کشور مثل ما نه تنها خدمت نیست بلکه احتمالا عدم خدمت هم هست که پیامدش می شود نا امید کردن مردم.


چهارشنبه ، ۲۷آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه تعادل]
[مشاهده در: www.taadolnewspaper.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن