واضح آرشیو وب فارسی:موسیقی ایرانیان: سال هاست که کلاس های ارف با عنوان موسیقی کودکان در حال فعالیت هستند ولی متد اصلی که کارل ارف به عنوان راه و روش آموزش موسیقی به کودکان ارائه کرده بود، به درستی اجرا نمی شود. با دکتر مهرداد پاکباز که در این زمینه تخصص دارد، گفت وگو کردیم. او معتقد است موسیقی کودک بیشتر از اینکه برای کودکان باشد، راهی است برای درآمدزایی بعضی ها. پاکباز مدرک لیسانس پداگوژی دارد و فوق لیسانس نوازندگی گیتار را از دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین گرفته است. همچنین به تازگی دکترای خود را با رساله “ساختارهای مدال در موسیقی ایران و منابع دوران اولیه اسلامی” زیر نظر پروفسور Rüdiger Lohlker و Werner Schulze در همان دانشگاه به پایان رسانده است. پاکباز در حال حاضر مدرس دانشکده موسیقی دانشگاه تهران، دانشگاه هنر و دانشگاه آزاد اسلامی است. اصلاً ما چیزی به نام موسیقی برای کودکان در ایران داریم؟ بله، داریم ولی مسئله اینجاست که یک سری سوء تفاهم هایی هست که بعضی ها به نام موسیقی کودکان در حال تجارت هستند، اما به تازگی افرادی روی کار آمده اند که به موسیقی علمی برای کودکان اهمیت می دهند. خود من هم همین طور هستم. موسیقی کودکان اصلاً تخصص است و تعریف مشخصی دارد. البته دو نوع تعریف دارد. که یکی اش به غلط بین مردم رایج شده است. نه؟ بله دقیقاً همین طور است. اینکه می گویند کلاس های ارف کلاس موسیقی برای کودکان است یک غلط مصطلح شده است. در صورتی که خود ارف مبدع روشی برای آموزش موسیقی به کودکان بوده. به جای اینکه به سازی خاص، موسیقی کودک گفته شود باید از همان ابتدا کلاس هایی را برای آموزش موسیقی کودکان در نظر می گرفتیم. حتی کارل ارف هم که مبدع روش آموزش موسیقی برای کودکان است، گفته بود که این آموزش در فرهنگ های مختلف، متفاوت است. ولی مثل اینکه سازهای ارف از خیلی سال پیش وارد ایران شده اند. درست است؟ بله. حتی قبل از انقلاب در کانون پرورش فکری کودکان این سازها تدریس می شدند. مشکل اینجاست که ما فقط داریم نت ها را بدون شیوه خاصی به بچه ها آموزش می دهیم، آن هم با تصاویری مثل کلاس اول ابتدایی. این اشتباه مدت هاست ادامه دارد. بعضی خانواده ها هم فکر می کنند وقتی کودکشان ساز ارف را می زند یعنی دیگر سر از موسیقی در آورده و می تواند سراغ سازهای دیگر برود. در صورتی که سازهای ارف معرف فلسفه موسیقی کودک است. چطور؟ موسیقی ارف از یک نگرش انسان مدارانه به یک نتیجه فلسفی شاگردمدارانه می رسد. در واقع در تعاملی که بین معلم و شاگرد (در هر سنی که باشد) به وجود می آید، هر فردی به عنوان یک انسان ارزش دارد و فاعل می شود. در اینجا سن و جنسیت فرد به عنوان یک پشتوانه فرهنگی، مهم می شود و معلم سیستم آموزشی اش را بر اساس همین اطلاعات می چیند. پس برای بچه ها به خاطر سن کمشان، آموزش خیلی باید ساده تر باشد، درست است؟ بله. بچه ها کمبود خاصی دارند، هم از نظر سنی و هم از نظر رشد عقلی. باید کتاب های خاصی وجود داشته باشد که بتوان بر اساس آن ها به کودکان آموزش داد. در صورتی که در سطح آموزش موسیقی برای کودکان در کشور ما، بیشتر به ساده سازی ظاهری مثل کشیدن نقاشی در کتاب و این ها بسنده می کنند. همیشه وقتی حرف از معلم برای اول ابتدایی می شود، می گویند معلم باید ویژگی های خاصی داشته باشد. معلم موسیقی برای کودکان هم باید ویژگی خاصی داشته باشد؟ بله. اصلاً معلمی که قرار است به کودکان موسیقی آموزش دهد باید روانشناسی رشد را بداند. صرف دانستن متد، نمی شود گفت معلم خوبی است. داستان این است که معلم ها فقط از روی کتاب درس می دهند و هیچ خلاقیتی ندارند. در صورتی که در خارج از کشور روش فرق دارد و با بچه ها طوری موسیقی را کار می کنند که بچه ها فلسفه موسیقی را می فهمند. اگر ما بخواهیم وضعیت را درست کنیم، باید از کجا شروع کنیم؟ در ایران باید از مقاطع دانشگاهی شروع کنیم. وقتی وزارت علوم هنوز موسیقی را به رسمیت نمی شناسد و برنامه ای برای پیشرفتش ندارد، نمی توان انتظار خاصی داشت. همه کسانی که در دانشگاه موسیقی می خوانند در نهایت وقتی فارغ التحصیل می شوند، معلم موسیقی می شوند و اکثراً هم به کودکان آموزش می دهند. البته در این میان بعضی ها هم هستند که برای بهتر شدن اطلاعاتشان یا تحصیل را ادامه می دهند یا مطالعه آزاد می کنند، اما آنچه مسلم است، اینکه موسیقی کودک بیشتر به ابزاری برای درآمدزایی تبدیل شده آن هم توسط کسانی که اطلاعاتشان از موسیقی کاملاً سطحی است.
چهارشنبه ، ۲۷آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موسیقی ایرانیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]