واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
احمدی نژاد به تاریخ پیوست
عباس سلیمی نمین تحلیل گر سیاسی اصولگرا درباره آینده سیاسی احمدی نژاد گفت: « آقای احمدینژاد به نظر من پنبهاش برای مردم زده شد و دیگر اعتباری ندارد. تلاش میکند که به سوی رهبری بازگردد، در جلسات رهبری شرکت کند و خودش را به رهبری نزدیک کند اما کمتر آدم فهیمی این بازی را خواهد خورد.»
خبرآنلاین: عباس سلیمی نمین می گوید: احمدی نژاد مهار شد و برای همیشه به تاریخ پیوست ولی آقای هاشمی نه. از آن استفادههایی که از بیتالمال کردند یک جریان قوی درست شد که همیشه نگرانی درباره زیانهای آنها برای انقلاب وجود دارد.
عباس سلیمی نمین تحلیل گر سیاسی اصولگرا افزود: « آقای احمدینژاد به نظر من پنبهاش برای مردم زده شد و دیگر اعتباری ندارد. تلاش میکند که به سوی رهبری بازگردد، در جلسات رهبری شرکت کند و خودش را به رهبری نزدیک کند اما کمتر آدم فهیمی این بازی را خواهد خورد.»
گزیده سخنان سلیمی نمین را در ادامه می خوانید:
حالا آقای احمدی نژاد بخاطر برخی پولهایی که خرج کرده امیدوار است که با کمک آنها به سیاست برگردد ولی به نظرم آن پولها هم کمکی به او نخواهد کرد.
ما اصولگرایان احمدینژاد را مهار کردیم هرچند دیر این کار صورت گرفت. به نظر من برخی اصولگرایان زودتر و برخی دیگر با تاخیر به این فهم رسیدند. مثلا جبهه پایداری آن اواخر اواخر به این نتبجه رسید. جریاناتی در مجلس در مهار آقای احمدینژاد کوشیدند و اگر تمهیدات آنها نبود لطمات اطرافیان آقای احمدینژاد خیلی بیشتر میشد. اگر بخاطر داشته باشید جریانات اصولگرا در مجلس اقدامات بسیار سنجیده و بینظیری انجام دادند، مثلا تعداد وزرای پیشنهادی دولت سابق که به آنها رای ندادند یا وزرایی که استیضاح شدند و نمونههایی از این دست که در راستای مهار احمدی نژاد صورت گرفت.
روشن نیست که دوستان اصولگرای ما چقدر از گذشته پند میگیرند. قطعا ما امیدواریم که به گونهای عمل کنند تا از گذشتهها پند لازم را برده باشند. هنوز روشن نیست و نمیتوان قضاوت دقیقی داشت اما علائم امیدوار کننده و نگران کننده در این زمینه وجود دارد. امیدوار کننده اینکه از گذشته درس گرفته باشند، نگران کننده اینکه مجددا بر طبل خلاف بکوبند و به قواعد کار جمعی تن ندهند.
من معتقدم که قطعا جریان جبهه پایداری به لحاظ فهم سیاسی نباید پیشانی اصولگرایان باشند. این اعتقاد من است. من به این جریان و حساسیتهای آنها احترام میگذارم ولی به لحاظ فهم سیاسی آنها را نه تنها مطابق با ادعای خودشان -مبنی بر اینکه آنها پالایشگر اصولگرایان باشند- نمیدانم بلکه حتی معتقد نیستم که پیشانی اصولگرایان باشند.
البته هرکسی حق دارد خودش را اصولگرا بداند و قائل به حذف نیستم. اینکه بیاییم یک چارچوب بستهای را مبنا قرار دهیم و بعد با آن چارچوب بسته خواسته باشیم افراد را بسنجیم کار غلطی است. اصولگرایی یک طیف است، علی القاعده در این طیف آدمهای مختلفی می گنجند. چه کسانی که فهم بالایی از اصولگرایی دارند چه کسانی که فهم متوسطی از اصولگرایی دارند چه کسانی که فهم اندکی از اصول و مبانی دارند. همه این افراد در این طیف می گنجند. لذا نمی توانیم کسانی را که از اصول فهم بالایی ندارند از جریان اصولگرا طرد کنیم. این روش باعث نوعی استبداد گروهی می شود. اما ما میتوانیم بگوییم که به قواعد تن بدهید و اندازه وزنتان در تصمیم گیریها نقش داشته باشید. بیایید و در یک قاعدهمندی کار سیاسی ایفای نقش کنید. طبیعتا اگر به آن قواعد تن بدهند نقشی هم خواهند داشت.
این دوستان در گذشته به قواعد تن ندادند و تمامیت خواهی را دنبال کردند که البته با ادعاهای اولیه شان در تناقض بود. اول آمدند گفتند ما میخواهیم مبانی اصولگرایی را ترویج کنیم نمیخواهیم در انتخابات سهمخواهی کنیم ولی بعدا در انتخابات لیستی تماما از نیروهای خودشان را بیرون دادند و تاکید داشتند همه باید به این افراد رای بدهند. بنابراین نشانههایی است که آقایان میخواهند به قواعد تن بدهند نشانههایی هم هست که می گوید خیلی هم به قواعد پایبند نیستند.
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]