واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگره ای به مجموعه ی یوما آنادا سید علی صالحی از چهره های نام آشنا در حوزه ی زبان و ادبیات ایران به شمار می آید. وی در سال ۱۳۳۴ خورشیدی در استان خوزستان شهرستان ایذه و منطقه ای بنام مرغاب چشم به روی جهان باز کرد. صالحی از معدود شعرا و نویسندگان نوپردازی است که آثارش به زبان های انگلیسی ایتالیایی آلمانی سوئدی فرانسوی ارمنی عربی ترکی و کردی ترجمه شده اند. از عمده جوایز این شاعر می توان به جایزه ی فروغ ۱۳۵۶ خورشیدی مدال ابداع از سوی اتحادیه ی نویسندگان عرب ۱۳۸۲ اشاره نمود ضمن این که آثار وی در شعر بر همگان مبرهن می باشد. آثاری نظیر از آوازهای کولیان (اهوازی) منظومه ها/ لیالی لا/ مثلثات و اشراق/ پیشگو و پیاده ی شطرنج/ عاشق شدن در دی ماه مردن به وقت شهریور/ دیر آمدن ری را/ نامه ها/ نشانی ها/ چیدن محبوبه های شب/ دریغا ملاعمر/ و...( البته هنر باز سرایی نیز از در ارابه ران خورشید، زرتشت و ترانه های شادمانی، ترانه های ملکوت و ... از کارهای عمده ی این شاعر بلند آوازه محسوب می شوند). سید علی صالحی بنیانگذار شعر گفتار در ایران می باشد. می توان گفت شعر گفتار همچنان که از نامش پیداست شعریست با مؤلفه های خاص خود که تفاوتی عمده را با دیگر سبک های شعری ایجاد کرده. یکی از این مؤلفه ها تا اندازه ای رهایی از صناعات ادبی و روی آوردن به ساده سخن گفتن واژه ها در جهت تصویر کردن پیام هایی متعدد. دیگر تفاوت فرم و محتوای این سبک است. در فرم چیدمان کلمات در جهت پی ریزی ساختمانی ادبی بسیار ساده است. و در محتوا تفاوت معنایی منجر به برقراری ارتباطات لفظی در مخاطب می گردد. نکته ی سوم استفاده از صنعت آیرونی است. اگر چه سید علی صالحی بر گزینش صناعات ادبی در شعرش چندان پایبند نیست و چارچوب شعری خود را در ابعادی خارج از صناعات ادبی ترسیم می کند ولی با مطالعه ی آثار این شاعر به سهولت می توان دو صنعت اساسی زمان را اعم از آیرونی (آیرونی کلامی/ آیرونی نمایشی و آیرونی موقعیت) و البته بر خلاف آمد عادت را مشاهده کرد. ضمن این که پارادوکسیکال بودن در اشعار این شاعر کم و بیش دیده می شود. بنابراین در یک جمع بندی می توان درون مایه ی اشعار سید علی صالحی را اجتماعی، سیاسی و تاریخی در قالبی انتقادی برشمرد و به همین خاطر است که اشعارش رنگ و لعاب ویژه ای را به خود گرفته و مخاطب به علت سادگی زبان شاعر به سهولت با این زبان ارتباط برقرا ر می کند افزون براین که زبان و اندیشه سید علی صالحی در شعر با سایر سبک ها تفاوتی عمده دارد چه این که نوعی توازن در بین زبان و اندیشه برقرار می شود. یعنی بر خلاف سبک های پیشین ما با چربش و بالانس زبان و اندیشه تصادم نداریم. یوما آنادا: فاخته باید بخواند، مهم نیست که نصف شب است مجموعه شعری است که توسط انتشارات ناهید با همکاری انتشارات نیلوفر در سال ۱۳۸۴ به زیور چاپ آراسته شده است. این مجموعه شامل ۱۷۴ شعر در ۱۷۷ صفحه تهیه و تدوین گردیده. برگزیدن نام یوما آنادا که واژه هایی ترکیبی اند از سلایق هنری شاعر به شمار می روند. این واژه های ترکیبی در جمع به معنی مادر بوده که به طور مجزا: «یوما» در عربی «انا» به زبان ترکی و «دا» در لری هر سه به معنی مادرند که این شاعر در نام مجموعه ی خود بکار بسته اند. شاید بتوان گفت جبری که شاعر برای واژه ی فاخته برای خواندن بی وقت بکار می بندد، اغلب بخاطر نگاه منتقدانه اش به دنیای برون باشد. (برخلافآمد عادت سخن راندن) به تعبیری دیگر ساختار زدایی و عرف شکنی از عمده فنون ادبی شاعرند که در آثارش به سهولت دیده می شود. لذا شاعر با چنین روندی می خواهد فرآیندی تازه را در زبان و ادبیات فارسی خلق نماید. با هم اشعاری از این مجموعه را وارسی می کنیم تا بیشتر با ایده ی ادبی این شاعر آشنا شویم. ابتدا نخستین شعر شاعر را بنام فاخته باید بخواند، مهم نیست که نصف شب است را مرور می کنیم. پرسیدند کجاست/ پرسیدند کیست/ پرسیدند چه می کند/ پرسیدند کی برمی گردد؟ و من هیچ نگفتم! نه از شکوفه ی نرگس/ نه از سپیده ی دریا/ باد می آمد/ یک نفر پشت پرده های باد پیدا بود/ همین و اصلاً/ نامی از کجا رفته اید نرگس نبود/ چیزی از اینجا چطور سپیده نبود/ نصف شب باشد، هر چه .....! فاخته باید بخواند! گفتم نگران گفت و گوی بلند من با باد نباشید/ دهانم را نبندید/ آزارم ندهید/ خوابم را خراب نکنید/ من نمی دانم سپیده ی نرگس کدام است/ من نمی دانم شکوفه ی دریا چیست/ من از فاخته های سحر خیز دره ی خیز ران/ هیچ آوازی نشنیده ام/ فقط وقتی از بیت اَلحَم/ به جانب جُلجُتا می رفتیم/ حضرت یحیی گفت: چه زندان و چه خانه/ هر دو سوی همه ی دیوارهای دنیا یکی است. شعر با استفاده از کلماتی ساده آغاز و بدنه و تا پایان این سادگی رعایت شده، کاری که می تواند همان شعر گفتار باشد. پیامدهای شعر اغلب اجتماعی است که در قالبی انتقادی تشریح شده اند. فرم دارای ابزار و مصالح پیش و پا افتاده ای است اما این ابزار، ساختمان ادبی مجللی را از حیث معنا و مفهوم بنا کرده اند. بی شک این شعر دارای مؤلفه های گفتاری است و کمتر از صناعات ادبی استفاده گردیده ولی در مجموع در جای جای اثر صنعت پرسش و پاسخ تشبیه بلیغ به مانند سپیده ی نرگس شکوفه ی دریا. تشخیص نظیر پرده های باد ایهام به مانند خوابم را خراب نکنید و درختام نیز صنعت تلمیح به چشم می خورد. بنابراین از این منظر شاعر در این شعر از صناعات ادبی استفاده نموده ولی کم و طبعاً این نوع استفاده دارای شکل و شمایل ویژه و متفاوتی است. در شعر ۱۰۵ می خوانیم: نیازی به اثبات صحبت با دهانیست/ از این پچ بچه ها بسیار شنیده ام/ کلمات ما/ کشته شدگان بی پرسش همین خودی های خسته اند. صنعت تشخیص کاملاً در شعر پیدا است(صحبت بادها) ولی در دیگر سطرها شاعر توانسته به سمت و سوی زبان گفتار هدایت شود و خوب توانسته فرهنگ انتقاد را تصویر نماید. زبان نیز بدیع و بی دلیل می باشد اگر چه ایهام نیز در شعر به چشم می آید ولی این صنعت بسیار هنرمندانه اعمال شده و از این منظر چون زبان و گویش های مردمان ایران خود به خود استعاره نماد و ایهام برانگیرند، لذا رهایی ا زاین قواعد به سادگی میّسور نیست ضمن این که شاعر خوب توانسته این صناعات را از حیث پردازش معنایی پوشش دهد. و در بخشی از شعر ۱۰۸ چنین می سراید: دوستت دارم مثل باران تشنه به طعم نی/ به بوی خاک و عیش دی/ هی دی باردار اردی بهشت/ بگذار خوب نگاه ات کنم. در این سطور نوعی حس آمیزی با ظرافتی خاص دیده می شود. تعامل شاعر با معشوق خود با ادبیاتی عاشقانه همراست. چه این که تشبیهات نیز نو و تازه اند و گزینش واژه ی دی و ارادی بهشت هم می تواند پارادوکس باشد و هم این که مراعات نظیر. چون تمام فصول از بستر سال آبستره اند. بنابراین دراین جا نیز صناعات ادبی مشهود است. همچنین در شعر ۱۱۰ چنین می خوانیم: نه قولم را می شکنم/ نه قرارم را/ به زیارت هر روز ه ی همین مردمان/ همین مردمان ساده/ عادت دارم/ صورت ها، پیاده روها/ آرامش، اندوه، آدمی! سیگار هم می کشم/ گاهی نیز روزنامه می خوانم/ می دانم خانه ها را با دیوار ساخته اند/ کوچه ها را با دیوار ساخته اند/ دیوارها را با دیوار ساخته اند/ ساخته اند را با ساخته اند ساخته اند. شاعر در این شعر اگر چه از ضعف کنایه و استعاره بهره می جوید ولی در زوایایی زیر تأثیر زبان گفتار خود می باشد و این دو صنعت نیز چربش کاملی بر زبان ندارند چه این زبان در اختیار تام وتمام اندیشه ی سازنده ی شاعر است. از حیث محتوا دقیقاً برخورد ما با نوعی پیام اجتماعی توأم با چاشنی انتقاد است. درون مایه اثر اغلب سیاسی اجتماعی بوده و شاعر با زبانی هنرمندانه این پیام را تصویر می کند. مهمترین نکته در این اثر دید جامعه شناسانه شاعر می باشد که جامعه را همانطور که می بیند بازبانی هنری ترسیم می کند. دیگر نکته خود بودن و پایبند بودن به اصل خویش از مهمترین ویژگی های این اثرند. به بیانی ساده شاعر همه چیز را چه راست و چه دروغ می بینید ولی تحت تأثیر قرار نمی گیرد و راه خود را می پیماید. می توان گفت شاعر به جای عاطفی و احساساتی برخورد کردن با خود و جامعه سعی می کند فرهنگ تعلیم را در بطن جامعه تداوم بخشد و درشعر ۱۱۷ شاعر چنین می سراید. من مقابل باد می ایستم/ تو تا پیراهن ات را عوض کنی/ باد سرد شامگاهی با ماه دشمنی دارد/ من هیچ کاری نکرده ام/ تنها به قدرتنفسی کوتاه/ حافظ همین رؤیاهای رنگ پدیده ی خودم بوده ام. نگاه شاعر در این جا کاملاً نگاهی منتقدانه است به گونه ای که فرهنگ دگماتیسم (اختناق) در این چند سطور تراوش می نماید. اما باز شاعر از هجمه ی ناخودآگاه صناعات ادبی در امان نیست چرا که باد در این جا در معنی مجازی اعمال شده و ماه نیز به همین شکل ضمن این که دیگر سطور شعر نیز از قاعده ی تشخیص بهره می جویند. شعر دارای استخوانبدی بسیار محکمی است و طبعاً نقطه ی قوت شاعر نیز بهره گیری از کلماتی بوده که در معنا همدیگر را می فهمند. به هر روی مجموعه ی یوما آنادا دارای درون مایه ای اجتماعی، سیاسی و تاریخی است که در فضایی کاملاً انتقادی ترسیم شده و اگر چه سید علی صالحی با ایجاد سبک گفتار بابی تازه را در زبان و ادبیات ایران باز نموده اند وطبعاً نه تنها با ادبیات نیستند بلکه به علاوه ی ادبیات ایران محسوب می شوند اما از این نگاه شعر بدون صناعات ادبی که کم وبیش در آثار صالحی دیده می شود می تواند همان جسم بی روح باشد وبی شک ابزار و مصالح ساختمان شعر صناعات ادبی اند. لذا می توان شعر گفتار را با تعابیری که ذکر آن رفت چنین تعریف کرد. شعر گفتار شعری است که با زبان عامیانه مردم کلامی عمیق خورده و به بیانی ساده زبان حال مردم است. شعر گفتار شعری است که حرف دل مردم را بسیار ساده و زیبا تصویر می کند که چنین تعریفی در آثار سید علی صالحی به چشم می خورد ولی آنچه مبتادر به ذهن است این که چنین تعریفی از نگاه صاحب نظران قبیله ی زبان و ادب فارسی بیشتر به نثر مخیل نزدیک است تا شعر. چه این که ساده ترین تعریف از شعر از نگاه لارنس پرین می تواند نوعی زبان باشد که پر شورتر از زبان معمولی است. لذا حرف ما این است که اگر صناعات ادبی در شعر نباشند و یا احیاناً کم رنگ در شعر جلوه نمایند مثل این است که بگوئیم می توان بدون توپ تنیس بازی کرد! یا بدون ماشین رانندگی کرد و یابدون زمین فوتبال، فوتبال بازی کرد! منبع:www.aftabir.com ارسال توسط کاربر محترم سایت :msjmsj77 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 488]