تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829745431




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نویسنده داستان‌های جنایی، قاتل شد!


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نویسنده داستان‌های جنایی، قاتل شد!
پسر نویسنده‌ای که برای مجله‌ها، داستان‌های جنایی و عاشقانه می‌نوشت فکرش را هم نمی‌کرد که روزی به جرم قتل دستگیر شود. این نویسنده که چهار روز قبل، از شهرستان به تهران سفر کرده و میهمان خانه خواهرش بود، یک ساعت پس از قتل به اداره پلیس رفت و خودش را معرفی کرد.
کد خبر: ۵۴۷۴۱۵
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۵ - 15 November 2015


پسر نویسنده‌ای که برای مجله‌ها، داستان‌های جنایی و عاشقانه می‌نوشت فکرش را هم نمی‌کرد که روزی به جرم قتل دستگیر شود. این نویسنده که چهار روز قبل، از شهرستان به تهران سفر کرده و میهمان خانه خواهرش بود، یک ساعت پس از قتل به اداره پلیس رفت و خودش را معرفی کرد.


روزنامه همشهری با انتشار این خبر، نوشت: همه‌چیز در این پرونده جنایی از یک درگیری ساده بین چند جوان شروع شد. جمعه شب بود که پسر جوانی به نام فرهاد همراه خواهرزاده و دوستش برای تفریح به پارکی در شمال تهران رفتند. آنها داخل آلاچیق نشسته بودند که پسر جوانی برای انجام کاری به سمت بوته‌ها رفت. او وقتی چشمش به سه جوانی که داخل آلاچیق نشسته بودند افتاد، به طرز نگاه کردنشان اعتراض کرد و همین شروع یک درگیری مرگبار بود.


گزارش جنایت


ساعت 21:45 جمعه مأموران کلانتری یوسف‌آباد با قاضی حسین‌پور بازپرس جنایی تهران تماس گرفتند تا ماجرای درگیری مرگباری را گزارش کنند. پس از این تماس، قاضی به همراه تیمی از مأموران راهی محل حادثه در پارکی در شمال تهران شدند. پیکر خونین جوان 28 ساله‌ای کنار یکی از آلاچیق‌ها افتاده بود. او بر اثر ضربه چاقو که به قلبش وارد شده بود جان خود را از دست داده بود.


بررسی‌ها نشان می‌داد که عامل جنایت پس از قتل فرار کرده است. کارآگاهان در ابتدا به تحقیق از دوستان مقتول که در محل حضور داشتند پرداختند. یکی از آنها گفت: با ماشین در خیابان دور می‌زدیم که به نزدیکی پارک رسیدیم. دوستم سعید گفت که می‌خواهد به دستشویی برود و پیاده شد اما هنوز چند دقیقه از رفتن او نگذشته بود که ناگهان صدای درگیری شنیدیم. من و دوست دیگرم از ماشین پیاده شدیم و به داخل پارک رفتیم.


در آنجا سعید را دیدیم که با پسر جوانی گلاویز شده بود. دو نفر دیگر داخل آلاچیق بودند که همه وارد ماجرا شدیم تا آنها را جدا کنیم اما ناگهان پسر جوان چاقویی از جیبش درآورد و ضربه‌ای به قلب سعید زد. پس از آن هم از محل گریخت. در ادامه تحقیقات، پسر نوجوانی که در محل حادثه حضور داشت به کارآگاهان گفت: عامل قتل، دایی من بود که چهار روز پیش از شهرستان به خانه ما آمد. چون قرار بود فردا به شهرستان برگردد، برای تفریح از خانه خارج شدیم و به پارک آمدیم که این درگیری رخ داد.


با دستور قاضی حسین‌پور، جسد قربانی به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از کارآگاهان جست‌وجوی خود را برای دستگیری متهم فراری شروع کردند. او اما یک ساعت پس از جنایت همراه خواهرش به کلانتری یوسف‌آباد رفت و خودش را معرفی کرد. او مدعی شد که همه‌چیز در یک لحظه و بر اثر عصبانیت آنی رخ داده و از اینکه اتهام آدمکشی در پرونده‌اش ثبت شده به‌شدت پشیمان است.


پسر 30 ساله روز گذشته برای تحقیق به شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و درحالی‌که اشک می‌ریخت، جزئیات درگیری مرگبار را برای بازپرس جنایی بازگو کرد. پس از اظهارات او، بازپرس حسین‌پور برای وی قرار بازداشت موقت صادر کرد و متهم برای تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت.


گفت‌وگو با متهم


متهم پیش از انتقال به اداره آگاهی در گفت‌وگو با خبرنگار همشهری، از جزئیات جنایت گفت.


چه شد که مرتکب جنایت شدی؟


راستش خودم هم هنوز باور ندارم که فردی را به قتل رسانده‌ام. من تا به حال پایم به کلانتری و دادسرا باز نشده بود و در زندگی‌ام خلافی مرتکب نشده بودم اما حالا در سن 30 سالگی بازی سرنوشت مرا به اینجا کشاند. آن شب، همراه خواهرزاده‌ام و دوستش در پارک بودیم که مقتول بی‌دلیل به ما گیر داد. می‌گفت چرا نگاهش کرده‌ایم. حتی یک پس گردنی به خواهرزاده‌ام زد که وقتی اعتراض کردم با کمربند ضربه‌ای به سرم زد.


سال‌ها پیش، بچه که بودم سرم به زمین خورده بود و از آن روز به بعد هر وقت به سرم ضربه‌ای وارد می‌شد به‌شدت عصبی می‌شدم. شب حادثه وقتی سگک کمربند به سرم خورد از خود بی‌خود شدم. اصلا نمی‌دانم چه شد که چاقو را از جیبم درآوردم و به سمت او پرت کردم. ‌حتی دست خواهرزاده‌ام هم زخمی شد.


چرا چاقو با خودت حمل می‌کردی؟


در شهرستان دوستانم می‌گفتند که اگر خواستی به تهران بروی با خودت چاقو ببر. چون تهران شهر بزرگی است و زورگیران زیادی دارد. من هم از ترسم چاقو با خود برداشتم تا اگر خطری تهدیدم کرد با آن از خودم دفاع کنم اما فکرش را نمی‌کردم که با آن دست به جنایت بزنم.


چرا به تهران آمده بودی؟


برای اینکه دندان‌هایم را روکش کنم. قرار بود شنبه بعد از اینکه کار دندانپزشکی‌ام تمام شد دوباره به شهرستان برگردم که اینطور شد.


شغلت چیست؟


من شغل ثابتی ندارم. گاهی برای مجله‌ها داستان می‌نویسم.


پس نویسنده‌ای؟


علاقه زیادی به رمان نوشتن دارم و آرزویم این بود که روزی رمان‌نویس مشهوری شوم. حتی چندین داستان جنایی و عاشقانه هم نوشته بودم و در مجله‌های محلی چاپ شده بود. اما حالا به‌جای رمان‌نویس، شدم قاتل و آدمکش! امیدوارم خانواده مقتول مرا ببخشند چون اصلا قصد کشتن نداشتم.


 


















این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن