واضح آرشیو وب فارسی:بولتن نیوز: به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، در این اقدام مرگبار، پسری توطئه قتل پدرش را که نگهبان گاوداری بود کشید و به دوستانش وعده یک گاوصندوق پر از پول داد . 21 مردادماه سال 84 مأموران پلیس شهریار در جریان دو جنایت هولناک در گاوداری رزکان قرار گرفتند . تیمی از پلیس به همراه بازپرس بلافاصله خود را به قتلگاه رساندند و با اجساد خونین دو مرد به نام های ناصر صاحب گاوداری و عبدالله نگهبان آنجا روبه رو شدند . بررسی های میدانی نشان داد عاملان جنایت هیچ ردی از خود برجای نگذاشته اند و تحقیقات برای ردیابی آنان تا مدت ها به طول انجامید تا اینکه 5 سال پس از این جنایت، مرد جوانی نزد پلیس رفت و راز این جنایت را برملا کرد . وی گفت : دوستم عباس با همدستی سه مرد دیگر به نام های علی، رضا و مرتضی دو مرد را در گاوداری کشته اند ! با ادعاهای هولناک این جوان بار دیگر راز دو جنایت گاوداری تحت بررسی قرار گرفت و علی، رضا و مرتضی دستگیر شدند و این در حالی بود که پلیس نتوانست هیچ ردی از عباس به دست آورد . علی در بازجویی ها به قتل پدرش به نام عبدالله که نگهبان گاوداری بود اعتراف کرد و گفت : در کودکی پدرم خیلی مرا شکنجه می داد حتی یک بار با سیخ داغ بدنم را سوزاند . همین موضوع باعث شد نسبت به وی کینه به دل بگیرم و به فکر انتقام بیفتم . از آنجا که شنیده بودم در گاوداری ای که پدرم کار می کند یک گاوصندوق دارند که داخلش پر از پول است، این ماجرا را با دوستانم در میان گذاشتم و نقشه سرقت را طراحی کردیم . وقتی به جلوی گاوداری رفتیم رضا و مرتضی مقابل در ماندند و من و عباس وارد شدیم . ابتدا من با لوله ضربه ای به سر پدرم زدم . او روی زمین افتاد . عباس نیز سراغ صاحب گاوداری رفته بود، وقتی رفتم ببینم که عباس چه کرده است دیدم وی صاحب گاوداری را کشته است . دوباره سراغ پدرم رفتم دیدم عباس بالای سر او است و به او ضربه می زند؛ ضربه های او به حدی بود که پدرم هم کشته شد . بعد در حالی که ترسیده بودیم از آنجا فرار کردیم و دیگر هیچ وقت عباس را ندیدم . مرتضی نیز در بازجویی ها گفت : آن زمان 17 سال بیشتر نداشتم . علی گفت در محل کار پدرش یک گاوصندوق پر از پول است و مرا فریب داد، زمانی که او و عباس وارد گاوداری شدند من و رضا جلوی در ایستادیم و چیزی از جنایت ندیدیم . رضا نیز با تأیید حرف های مرتضی گفت : چون علی گفته بود پدرش او را شکنجه می دهد همراهش رفتم اما چیزی از کشتن پدرش و صاحب گاوداری به ما نگفته بود . وقتی از گاوداری بیرون آمدند گفتند که هر دوی آنان را کشتیم ! صبح دیروز عاملان این دو جنایت در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفتند . علی وقتی پشت تریبون دفاع ایستاد، گفت : من در قتل ناصر دخالتی نداشتم و فقط به سراغ پدرم رفتم چرا که از وی کینه به دل داشتم و او در دوران کودکی خیلی مرا شکنجه می داد و به فکر انتقام بودم . شب حادثه وقتی با دوستانم از دیوار گاوداری بالا رفتیم و وارد آنجا شدیم من با میله آهنی که همراه داشتم به سراغ پدرم رفتم و چند ضربه به سرش زدم و عباس نیز به سراغ ناصر، صاحب گاوداری رفت و با چکش وی را زد . مرتضی نیز که گریه و زاری می کرد، گفت : از محیط زندان خسته شده ام چرا که 6 سال است بی گناه پشت میله های زندان به سر می برم این در حالی است که من در قتل هیچ نقشی نداشتم تنها به خاطر سرقت با علی، عباس و رضا راهی گاوداری شدم . وقتی آنجا رسیدیم من از وارد شدن به گاوداری منصرف شدم و حتی رضا را نیز منصرف کردم، او نزد من پشت دیوار منتظر ماند . از این وضعیت خسته شده ام و 6 سال از عمرم را بی خودی پشت میله های زندان تباه کرده ام . اگر مرا آزاد کنید حتی عباس را که فراری است به قانون تحویل خواهم داد . در پایان جلسه محاکمه چون دو تن از دختران ناصر مقیم کانادا در دادگاه حضور نداشتند هیأت قضایی پس از شور، خواهان حضور آنان یا وکلای آنها شدند و جلسه به روز دیگری موکول شد . منبع: روزنامه ایران
یکشنبه ، ۲۴آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بولتن نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]