تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بسم اللّه‏، شفاى هر دردى و يارى كننده هر دارويى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821139220




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جرم، بازگشت كيميايي به دنياي سابق خود


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، جرم آخرين ساخته به نمايش درآمده مسعود كيميايي بازگشت وي به دنياي آشناي خود با تمامي ضعف ها و قوت هايش است. رضا قهرمان داستان آدم زخم خورده ايست كه پس از به زندان افتادن براي يك قتل، به منظور يافتن حقيقت به سراغ رييسش (قاسم خان) و دوستش (ناصر) رفته و سر آخر نيز كلكش كنده مي شود. فيلمنامه و به قول اين كارگردان قديمي قصه، در يكي از مهمترين بخش هايش لنگ مي زند، قهرمان داستان (رضا) برخلاف قهرمان هاي قديمي اش آدم پاك و منزه اي نبوده و براي پول آدم مي كشد!. بخش (سكانس) آغاز فيلم كه اين دو دوست در شمايل حاجي فيروز (اين هم يك بي احترامي ديگر به يكي از شمايل هاي تهران قديم)، شخصي را درست يا غلط به قتل مي رسانند و در ادامه رضا باز هم پس از بازگشت از زندان سراغ قاسم خان رفته و توسط او براي كشتن افجه اي (از انقلابيون شركت نفت) اجير مي شود!. حال چرا بايد تماشاگر دوستدار سينماي كيميايي عاشق اين شخصيت شده و براي كشته شدنش در آخر كار دل بسوزاند؟. رضا برخلاف قهرمان هاي پيشين كيميايي آدمي معتقد به اصول نبوده و تنها دم از آن مي زند. به همين خاطر هم سكانس قتل قاسم خان به دست رضا، كوبندگي و تاثيرگذاري لازم را نداشته و تنها به يك انتقام گيري و تسويه حساب شخصي منتهي مي شود. حضور خانواده در جرم يكي از اتفاق هاي نادري است كه در فيلم هاي اين كارگردان رخ داده و رضاي يكه و تنها صاحب خانواده و فرزندي شده است. اما آيا اين دو در روند داستان تاثيرگذار بوده و فاعليتي پيدا مي كنند؟ متاسفانه جواب منفي است چرا كه كارگردان نگاهش به زن را تغيير چنداني نداده و تنها از عنصري مزاحم و مخل آسايش به عنصري براي كش دادن قصه تبديل شده است!. اما شخصيت ناصر با آن تنهايي غريب و دوست داشتني اش پشت آمبولانس قديمي يكي از همان شخصيت هاي دوست داشتني سينماي كيميايي است كه لحظات نابي را هم شكل مي دهد. در واقع او قهرمان فيلم جرم است كه براي زندگي اش اصول داشته و تنها اداي آن را درنمي آورد. بخش دست بردن در كيسه مار سمي زن رمال توسط ناصر و نيش نخوردن متعاقب آن، ايده فوق العاده اي براي تطهير آدمي است كه هنوز رگه هايي از شرافت در او موج زده و به اصول خود پايبند است. بسياري از لحظات درخشان جرم را اين شخصيت شكل داده كه از جمله آنها مي توان به صحنه نيمرو درست كردن او پشت آمبولانس و ديالوگ هاي درخشان ردوبدل شده ميان او و رضا اشاره كرد. كيميايي داستان خود را بسيار خوب شروع كرده و به سياق فيلم هاي درخشان گذشته اش مانند دندان مار و سرب تيتراژ درخشاني را تدارك ديده كه از طريق تكه تكه كردن ماهي ها به قصابي شدن شخصيت ها و خون ريختن هاي بسيار تاكيد مي كند. اما اين شروع درخشان با ورود محسن به زندان سروشكل ديگري پيدا كرده و با حضور شخصيتي به نام رفعت خان شباهت عجيبي به فصل ابتدايي اعتراض پيدا مي كند. با اين تفاوت كه بخش زندان اين فيلم كه عنوان بندي كار را با خود دارد، به لحاظ كارگرداني و نيز بازي درخشان زنده ياد مهدي فتحي چند سر و گردن بالاتر از نمونه مشابه اش در جرم بوده است. البته اين بخش ريزه كاري هايي هم در خود داشته كه مهمترين شان تاكيد روي حرف زدن رضا با خودش است كه دلالت بر تنهايي او و نداشتن همزبان و كسي كه حرفش را بفهمد، دارد. با اين حال رابطه ميان رضا و ناصر جذاب از كار درآمده و رنگ و بوي رفاقت هاي قديمي را با خود دارد كه همين امر تا پايان فيلم را سرپا نگه داشته و بسياري از ضعف هاي كار را پوشانده است. بازيگر در فيلم هاي اين كارگردان پرسابقه و مولف هميشه عنصري حياتي و كاملا پيش برنده بوده و بسياري از بازيگران سينماي ايران بهترين نقش آفريني شان را در كارهاي او ارائه كرده اند كه به عنوان نمونه مي توان به بازي فرامرز صديقي در دندان مار و امين تارخ در سرب اشاره كرد. پولاد كيميايي كه در سال هاي اخير به قهرمان ثابت فيلم هاي پدرش تبديل شده، به خودي خود پتانسيل ايفاي نقش هاي اينچنيني را داشته و زبان خاص اين سينما را درك مي كند. اما وي با همه تلاشش نتوانسته در جرم به واسطه ضعف در پرداخت شخصيت خود به قهرمان اسطوره اي آثار كيميايي تبديل شود. اما در نقطه مقابل اين اتفاق براي بهداد رخ داده و يكي از بهترين نقش آفريني هايش را در قالب شخصيت ناصر شاهد هستيم. وي با رفتن به عمق نقش و درك كامل لايه هاي زيرين آن به عصاره نقش دست يافته و درخشش عجيبي را نشان داده است. صحنه رويارويي او با پولاد كيميايي در حياط زندان را مي توان نقطه اوج بازي بازيگري دانست كه اين روزها نقش هاي دوست داشتني بسياري را ايفا كرده و آينده روشني را براي خود ترسيم كرده است. مسعود كيميايي به عنوان خالق جرم با تمامي ضعف ها و قوت هايش بار ديگر به دنياي هميشگي اش پناه برده و اسلحه را كناري گذاشته و چاقو را برگزيده است. هر چند كه بي انصافي است كه نكات ظريفي كه در فيلمش رعايت كرده را ناديده انگاشته و تنها از ضعف هاي كار حرف بزنيم. به عنوان مثال مي توانيم از اشاره گذرا اما بسيار موجز و درخشان وي به درگيري هاي روزهاي منتهي به انقلاب اسلامي ياد كنيم كه با نماي بسته افتادن كلاه روي روزنامه اي با تيترهاي مربوط به حوادث انقلاب تكميل مي شود. اما اين نكات درخشان به كليتي خيره كننده ختم نشده و تنها مي توان به رفع اين نقايص در فيلم هاي بعدي او اميدوار بود. از: محمد جليلوند فراهنگ ** 1788 **1588




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 497]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن