تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيّت مؤمن بهتر از عمل او و نيت منافق بدتر از عمل اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816428551




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جان‌های فراری / نگاهی به خروج نخبگان، هنرمندان و ... از کشور


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


جان‌های فراری / نگاهی به خروج نخبگان، هنرمندان و ... از کشور جامعه > آسیب‌ها - محمد زینالی اُناری *

دو دهه پیش، سخن گفتن از به خارج رفتن و درس خواندن همراه با پخش فیلم‌هایی بود که احتمال مرض ایدز وگرفتاری در بنگاه‌های قاچاق و یا معاندت با مواضع ملی تلقی می‌شد اما چگونه شد که رفته رفته این باور از میان رفت؟ بعد از ثبات نسبی در جامعه ایرانی و افزایش آموزش کاربری‌های تکنیکی در دانشگاه‌ها، نوبت رسید که خارج از بورسیه‌های دولتی و طبقات اعیانی، بسیاری از جوانان خود برای ادامه تحصیلشان در خارج دست به آستین شوند و با گرفتن بورس و یا خرج هزینه به خارج بروند، اگرچه این پدیده مدتی در لابلای غیرت بازیهای رسانه ای مانند دوران قبل از انقلاب همچون فیلم "تجارت" قرار گرفت تا هنجارهای زندگی غربی را در کنار زندگی اروپایی ایرانیان به نحوی نشان دهد تا بلکه چنین جوانانی به خاطر حیثیت و شرفشان هم که شده به آن سوی آب‌ها نروند. اما رفتنی‌ها رفتند و یک ادبیات علمی ‌ایجاد شد با عنوان فرار نخبگان و این موضوع مدت‌ها به یک پروژه عمومی ‌برای دانشمندان و سخنرانان و جلسه بگذاران تبدیل شد تا مدام چنین پدیده ای را واکاوی کنند و به هر دری بزنند تا با معضل دانستن این مسئله یا جوانان را از این عمل بر حذر دارند و یا دولت مردها را در برابر چنین سفرهایی مسئول پندارند. غافل از این که چنین پدیده ای، یعنی سفر به خارج از این دیار، پدیده ای ایرانی نبوده و جهان وطنی هم برای شرکتهایی که دنبال سرمایه گذاری در سرزمین‌هایی با اقتصاد و ارزش مواد اولیه ضعیف هستند، یک فرصت است و از سوی دیگر، برای جوانانی که پرورندگانشان نیازی به مهارت‌هایشان ندارند و چه بسا "مهارت‌های به سرعت پیش رونده" آن‌ها را تهدیدی برای تصدی گری بی تغییرشان بر اداره عمومی ‌تکنیک‌های موجود در جامعه می‌پندارند، رهایی از سرزمینی است که پایشان به آن تعلق دارد ولی دست ماهرشان به آن بند نمی‌شود که نمی‌شود. آری انجام تکنیک، با دست صورت می‌گیرد و دست است که بر کاغذ و یا با صفحه کامپیوتر برخورد می‌کند و اما با ممارست این دست‌ها، ذهن‌ها هم ورزیده شده و متحول می‌شوند و مسئله دیگر فقط مسئله دست نیست و آنانی که به دست این فرزندان قلم و کاغذ و سپس کامپیوتر و یا لواز آزمایشگاهی و امکان مخترع شدن دادند، دیگر نمی‌توانستند ذهن این‌ها را وابسته به مالکیت خود بر تکنیک کنند. اما این محاصره شدن در بازاری بود که مالکان آن همه جوانان را متقاضی پشت میزنشینی دانسته و از حضور آنان برای درخواست کار واهمه داشت، چرا که راه به کار انداختن این جوان‌ها را هم نمی‌دانست. لذا بعدترها، دیگر فرار نخبگان تبدیل به سلیقه زندگی و انتخاب محل زندگی شد و به طور تلویحی اذعان شد که این کشور با همین رویه کند ادامه می‌دهد اگر می‌خواهند بروند برای زندگی شان قطار سریع السیری انتخاب کنند، اما با مشاهده این وضع باز هم "هی آموزش دادند و هی آموزش دادند"! حال ماجرای ذهن‌های فراری که به قول نویسنده طرفدار همین الگوی مدیریت، داشتند نشت می‌کردند، یک موضوع سربسته بود و کسی جز دور و بری‌هایشان آن‌ها را نمی‌دید. اقلاً ما جامعه شناس‌ها هم می‌توانستیم رفتن آن‌ها را ارتباط بدهیم به سلیقه زندگی که ناشی از پیدایش فرهنگ خصوصی در زندگی افراد به تأسی از جهان وطنی آموزشی بوده و ربطی به تصدی گری فرهنگی نداشته باشد. اما یک طرف سکه اگر معلمی ‌و درس دادن و آزمایشگاه و تجارت علمی‌ باشد، طرف دیگر، فرهنگ و هنر و آموزشهای فرهنگی و افکار عمومی ‌است. ما که در سالهای گذشته نتوانستیم به خوبی به اعزام فوتبالیستها به خارج بپردازیم و این مستلزم مهارت مان در این رشته بود، در نهایت توانستیم تماشاگرانی خلق کنیم که به بد و بیراه گفتن به یکی از گلزن‌های کشورهای مالک فوتبال جهان که توپ و میدان دست آن‌ها است، بپردازند. در عین حال در هنر سینما توانسته ایم هنرپیشه‌هایی خلق کنیم که بتوانند به میدان‌های جهانی سینما دست پیدا کرده و الان برای خودشان تورهای تئاتر و روشنفکری راه بیندازند و از درون کشور جان‌هایی را که احساس حصار جسمانی می‌کردند، ببرند و مثل سرهای بریده ای که قبلا از ایران بریده و چاپار می‌شد، به همه نشان بدهند. اگر هنر و فرهنگ و به خصوص تئاتر و سینما و آرتیست‌های آن را محل خلاقیت و فعالیت‌های ذهنی بدانیم، یقینا می‌توان گفت این جا سر مردم را با خود دارد و حداقل نگاه مردم در آن است و اگر کسی از این میان به خارج از ایران و حضور در میادین شبه فرهنگی برود، چشم‌های زیادی به دنبال جان او خواهد رفت و به نگاه کردن به او و شاید الگو برداشتن از او بپردازد.
البته میادین فرهنگی ایرانی در خارج از ایران مستغنی‌تر از میادین صنعتی و ورزشی است و هرقدر در ورزش و صنعت مالکان تجارت بین الملل صاحبان ثروتند، در فرهنگ و هنر، زبانی ایرانی در جریان است که جدا از توجه به هژمونی‌هایی که از این زبان استفاده می‌کنند، باید گفت زبان خود نهاد مالکیت فرهنگی است ولی این پدیده نه از آن جهانی بودن ایرانیان که مربوط به ایرانی بودن جهانی است. از این رو جهانی شدن برای ایران سر و دست می‌شکند و جز پای آدم‌هایی که تصدی کندی بر تکنیک دارند و دهان سیاستمداران چیزی برای ما نمانده است، تا مانع جهانی شدنی ناخواسته شویم. آری سرعت کم در مدیریت تکنیک و پرورش هنرمندانی که با شوق هضم فرهنگ ایرانی-جهانی شوند، رفته رفته کار دست ما می‌دهد، با این مسئله که خودمان چنین کرده ایم و این نیروهای انسانی را پرورش داده ایم. این وسط هم زمانی که به توسعه دانشگاه می‌پرداختیم غفلت کردیم و به نیروهای انسانی خارج شده از آن به چشم بر و بچ نگاه کردیم و به هنرمندانی که در تلویزیون راهبه می‌شدند و در شبکه‌های اینترنتی عکسهای زیبای خود را مشهور می‌کردند، فرصت خلاقیت در تکنیک‌های بدنی و جذب توجه مردم به زندگی خصوصی شان را دادیم. اینک این آش دهان سوز دست پخت خودمان است و باید با این دو آش نه چندان خوش طعم به خود بیاییم و زیر گاز را کم کنیم و فکری به مهارت خودمان در اداره جامعه چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ علمی ‌بکنیم تا توازنی برای خلاقیت در تکنیک‌های دستی و بدنی داشته و بتوانیم حضور جهانی ایران را با تأنی و صبر و در عین حال بازاندیشی تجربه کنیم و نکنیم آنچه را که موجب افزایش تضادها شده و با ایجاد کردن دو دستگیهایی میان تماشاگران جانهای فراری و بد و بیراه گویندگان تضادهایی که حاصل عمل خود ماست را شدت بخشیم. * محقق فرهنگ عامه ۴۷۲۳۴

کلید واژه ها: آسیب اجتماعی - فرار مغزها -




پنجشنبه 14 آبان 1394 - 22:08:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن