واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: مرد آهنى از نگاه جيمز براردينلييكى ازچند فيلم استثنايى
فيلم اكشن و ماجراجويانه، محصول 2008 آمريكا، زمان: 2 ساعت و شش دقيقه، بازيگران: رابرت داونى جونيور، ترنس هووارد، جف بريجز، گوينث پالترو، لزلى بيب، اون تاوب، فرحان طاهر; كارگردان: جان فورييو; فيلمنامه: مارك فرگوس وهاوك آست بى و آرت ماركوم و متهالووي; فيلمبردار: مثييو ليباتيك; موسيقي: رامين جوادي.
مرد آهنى يك نوع متفاوت از فيلمهاى ابرقهرمانى است; فيلمىكه سازندگانش حواس شان هست كه مىتوان خارج از حيطه فيلمهاى مشابه ايستاد ولى در عين حال از ساخت فيلمىدر اين ژانر لذت برد. چيزى كه باعث جالب شدن فيلم مرد آهنى مىشود خط داستانى آن نيست كه به جز چند ضعف كوچك، داراى يك پيرنگ استاندارد براى فيلم ابرقهرمانى است، بلكه در شيوه ارائه روايت توسط جان فاوريو است. مرد آهنى به لحاظ پرسپكتيو و نوع نگاهى كه به شخصيت اصلى اش دارد فيلم پختهاى است، در حالى كه در سكانسهاى اكشن كه با مهارت ساخته شدهاند گذرى هم به كودك درون زده مىشود. در اين فيلم از جلوههاى ويژه كامپيوترى براى پيشبرد داستان استفاده مىشود و نه اينكه صرفائ صحنههاى فيلم را پر از تصاوير زيبا جلوه بدهند و شايد مهمتر از همه اين نكته باشد كه طنز موجود در فيلم بهاندازه كافى كنترل شده هست تا فيلم در اردوگاه خاصى قرار نگيرد و يا دچار نقيضه خود نشود. در طول ساليان گذشته فقط چند فيلم ابرقهرمانى استثنايى ساخته شده و مرد آهنى يكى از اين چند فيلم است.
مرد آهنى در افغانستان آغاز مىشود; يك اسكورت نظامىآمريكا كه حامل تونى استارك (رابرت داونى جونيور) سازنده بيليونر تسليحات نظامىاست مورد حمله قرار مىگيرد. بادى گاردهاى تونى همگى كشته مىشوند; خود تونى هم به طور جدى مجروح و در پى آن اسير مىشود. در اينجا تصاويرى در قالب فلاشبك نشان داده مىشوند. هدف تونى از رفتن به افغانستان اين بود كه با خود نمايى جديدترين شيوههاى آدمكشى ! شركت استارك را نمايش بدهد.
تونى وقتى به هوش مىآيد مىبيند كه در يك غار قرار دارد. او كه دچار جراحت شده يك تركش غير قابل جابجايى در سينه اش هست و او بايد يك لباس الكترومغناطيسى در قسمت بالاتنه خود بپوشد تا جلوى پيشروى تكههاى تركش به سوى قلبش را بگيرد. به تونى و ينسن (شائون تائوب) دكتر و دستيار و مترجم او دستور داده مىشود كه يك موشك بسيار قوى جهت كشت و كشتار براى رازا (فرحان طاهر) رهبر چريكها بسازند. ولى استارك با وسايلى كه در اختيارش قرار مىگيرد يك لباس آهنى ضد گلوله مىسازد و تا به وسيله آن بتواند از آن غار بگريزد و به جاهاى امن ترى برود. او وقتى سرانجام به كشور خود باز مىگردد چند تصميم افراطى مىگيرد. او به كار بخش اسلحه سازى كارخانه خود پايان مىبخشد و به تكميل طراحى لباس آهنى اى مشغول مىشود كه به وسيله آن توانسته بود از افغانستان فرار كند.
هر چند در فيلم مرد آهنى بعضى از قسمتهاى داستان مصور اصلى با رويكردى امروزى و جديد ارائه مىشود (مثلا به جاى مكان اصلى داستان كه ويتنام بود اينجا افغانستان مورد استفاده قرار مىگيرد) ولى به حال و هواى اصلى داستان وفا دار مىماند هر چند شايد در تمام جزئيات اينگونه نباشد. فاوريو در واقع كار خود را به گونهاى ساخته كه هم آنهايى را كه با شخصيت مرد آهنى آشنايى داشتند راضى باشند و هم آنهايى كه پيش از اين هرگز نام مرد آهنى به گوششان نخورده بود. و اين دقيقائ همان كارى است كه كريستوفر نولان در فيلم بتمن آغاز مىشود انجام داد، يعني، از اين شخصيت افسانه اى يك تصوير نو ارائه كرد و با استفاده از روايت و شخصيت (و نه اكشن و جلوه ويژه) شخصيت مورد نظر خود را اندك اندك ساخت.
مقايسههايى را مىتوان بين دو فيلم مرد آهنى و بتمن آغاز مىشود، انجام داد. در هر دو فيلم مردان پولدارى نشان داده مىشوند كه به عنوان شيوهاى براى ايجاد توازن به مبارزه با جرم و جنايت روى مىآورند. هر دو اين فيلمها انواع دم و دستگاههاى آهنى را مورد استفاده قرار دادهاند. ولى تفاوتى كه بين اين دو فيلم است نزديكى مرد آهنى به واقعيتهاى پيرامون ما است كه فيلم بتمن فاقد آن است. ولى در هر حال اين دو فيلم به لحاظ رويكرد جديدى كه نسبت به شخصيت خسته داستانهاى خود دارند داراى نقاط اشتراك فراوانى هستند. آنها به جاى آن شخصيتهاى قالبوارهاى از شخصيتهاى مناسبى استفاده مىكنند و فراموش نمىكنند كه تمام مخاطبان فيلم شان پسر بچههاى 14 ساله نيستند.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]