واضح آرشیو وب فارسی:فارس: /یادداشت/
بیانیه «وین» بیارزش است مگر اولویتش مبارزه با تروریسم در سوریه باشد
هر راهحلی برای بحران سوریه که مقابله با تروریسم را نادیده بگیرد و با عبارات پرطمطراق دنبال زمینهچینی برای ایده «مرحله انتقالی» باشد، اساسا خلاف منافع ملی سوریه و محور مقاومت است و ارزشی ندارد.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس؛ نشست «وین-2» برای حل اختلافات سیاسی طرفهای درگیر بر سر سوریه، روز جمعه 30 اکتبر با حضور نمایندگان حداقل 17 کشور برگزار شد و نتیجه آن بیانیهای 9 بندی بود. ویژگی بارز این نشست حضور همزمان ایران و عربستان و آمریکا بود. طرفهای مخالف دولت سوریه معتقدند، عنوان این نشست یک چیز است و آن «مرحله انتقالی و بررسی زمان خروج بشار اسد از قدرت» است؛ آرزویی که با پنج سال تجاوز نظامی نتوانستند محقق کنند و امری که اصلا در راستای منافع ملی سوریه و محور مقاومت نیست. پذیرفته شدن ایران در این نشست پس از چهار سال بحران، یک معنا بیشتر ندارد و آن اینکه گزینههای آمریکا در سوریه -بدون اینکه شعار بدهیم- بشدت محدود شده و آن تعداد گزینهای هم که مانده بسیار ناکارآمد است و قدرت ایران را نمیشود نادیده گرفت. از دید آمریکا کار آنقدر خراب است که مخالفت لجوجانه «متحد وهابی-تکفیری» خود، را نادیده میگیرد و ایران را در نشست «وین-2» میپذیرد و تحمل میکند. جنگ میدانی در سوریه بیش از آنچه به نظر میرسد، جدی است. ولادیمیر پوتین این روزها اگر جدیتش از ایران و حزبالله بیشتر نباشد کمتر نیست. اتفاقا همین آمریکا را نگران کرده و میکند. حال در چنین وضعیتی بیانیه 9 بندی وین، منتشر شده است. اگر «دوستان دمشق» بخواهند به خواست «دوستان اسرائیل» تن دهند، یعنی بر سر این بحث کنند که مرحله انتقالی کی باشد، چند ماه یا چند سال باشد، در زمین دشمن بازی کردهاند. تاکتیک روسیه روسیه میداند دارد چه میکند و در پایان چه میخواهد. سرکوب هر عاملی که ثبات دمشق و دولت اسد را به خطر میاندازد سپس تحمیل شروط خود به مخالفان دمشق. شاهد این مدعا حجم کار نظامی، اطلاعاتی و میدانی مسکو و هزینه هنگفت آن برای کرملین است. اما چرا مسکو به هیچ کس «نه» نمیگوید و مُدام در حال گفتوگو با همه طرفهاست؟؛ حتی اردنِ همیشه مُردد؛ حتی حاضر است با گروهک نصفهونیمه «ارتش آزاد» گفتوگو کند؛ گروهکی که عناصر نظامی آن یک مشت نظامی فراری سرسپرده به ترکیه هستند و سران سیاسیاش هتلنشینهای پاریس و مواجب بگیر دستگاههای اطلاعاتی غربی؛ حقیقت این است که مسکو برای به سرانجام رساندن «مأموریت بزرگ نظامی» نیازمند زمان کافی و البته دردسر کمتر است. مسکو دردسرها را با «سیاست درهای باز» مقابل همه ایدهها و پیشنهادهای مخالفان دمشق کم میکند. حال سوال این است که آیا منطقی است که بعد از این همه هزینه مالی، نظامی، سیاسی و حیثیتی، مسکو بر سر این بحث کند که «اسد تا کی باشد و از کی نباشد؟ دوره انتقالی چه مدت باشد؟». خیر؛ اگر چنین بود که در 30 ژوئن 2012 معامله را تمام میکرد، بدون این هزینه. چه معنی دارد همزمان که بر سر گروههای تروریستی میکوبد، بر سر کنارهگیری و رفتن اسد نیز چانهزنی کند الا اینکه حاشیه زمانی کافی به دست بیاورد برای هدف میدانی تا در موعد مقرر حرف سیاسی خود را از موضع قدرت بر کرسی بکوبد؟ دو جبهه، دو سؤال حال در چنین وضعی آیا بیانیهای که وزارت خارجه ایران در نشست «وین-2» قبول کرد، در چارچوب همین تاکتیک است؟ یا در راستای «مذاکرات بُرد-بُرد»ی است که وزیر خارجه در نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ در تهران مطرح کرد؟ چرا وزیر خارجه که در میدان، برگهای برنده دارد و موضعش، موضع بالاتر است و هر روز که بگذرد این موضع برتر میشود، باید بیانیهای را بپذیرد که «ناچار شود آن را تعدیل کند؟»؛ وزیر خارجه باید بیانیهای را تحمیل کند که دوستان اسرائیل ناچار شوند آن را تعدیل کنند چون آنها هستند که دستشان زیر سنگ «محور مقاومت» است. بندهای بیانیه وین اساسا طبق پیشفرض غربی-عربی مرتب شده است. نشست «وین-2» از نظر مخالفان دمشق برای پاسخ به همین یک سوال است «به من بگو اسد کی میرود؟» حال آنکه سوال «دوست دمشق» این است که «برنامهات برای مبارزه با تروریسم چیست؟». بندهای متناقض بیانیه واقعیت این است که «دوستان اسرائیل» بعد از پنج سال به آبوآتش زدن برای ساقط کردن اسد و زمین گیر کردن ارتش سوریه، عجله دارند و با پریدن از موضوع «مبارزه با تروریسم» در سوریه، میخواهند از «دوست دمشق» بپرسند که «بگو اسد کی میرود»؛ برای همین است که «مبارزه با تروریسم» را در بند ششم آوردهاند و در بند هفتم بند سوم را نقض میکنند. در بند سوم با عبارتی مبهم و کلی میگویند «حقوق سوریها... محفوظ است»، که از جمله این حقوق، عدم تصمیمگیری به جای آنها در حق تعیین سرنوشت است اما در بند هفتم به جای مردم سوریه تصمیم میگیرند که دولت و معارضان مذاکره کنند و نتیجه مذاکره را هم پیشاپیش تعیین میکنند که «دولتی تشکیل بدهند»، سپس «معتبر» باشد (معتبر از نظر کی؟)، بعد، قانون اساسی جدید تدوین شود، انتخابات برگزار شود، انتخابات طبق معیار بینالمللی و شفاف باشد، زیر نظر سازمان ملل هم باشد. در بند چهارم بر «پایان دادن به جنگ» و در بند نُهم بر «آتشبس» تاکید شده است. اما نگفته جنگ با تروریسم چون دوستان اسرائیل اعتقادی به تروریسم در سوریه ندارند و تمایل شدیدی دارند که تروریستها را «معارضان میانهرو» جلوه دهند. «آتشبس» هم برای همین است. یعنی حملات روسیه و ارتش سوریه و متحدانش به «تروریستها» متوقف شود و کار به کانالهای دیپلماتیک منتقل شود تا «آنچه از طریق حمایت از تروریسم در سوریه به دست نیامد، از طریق چانهزنی حاصل شود». قرار است در نشست بعدی وین، نمایندگان دولت سوریه و معارضان دعوت شوند. شرکت نماینده دمشق به معنای قبول اصل «راه حل سیاسی» است که در چارچوب «گفتوگو برای سرکوب تروریسم سپس راهحل سیاسی» است و اساسا دمشق همیشه تاکید کرده که گفتوگو با معارضان را میپذیرد اما در عین حال معتقد به اولویت مبارزه با تروریسم است. نباید آل سعود را بد عادت کرد حال وزارت خارجه بیآنکه نیاز باشد احتمالا با برگهای میدانی که رنگین به خون رزمندگان مقاومت است، مذاکره کند، میبایست با درشتگویی خودخواهانه و لجوجانه «عادل الجبیر» وزیر خارجه عربستان مقابله کند که طوطیوار مقوله «اسد برود» را تکرار میکند و وزیر اطلاعرسانی سوریه (عمران الزعبی) گفت، بهتر است جبیر ساکت باشد تا منافع کشورش به خطر نیفتد. کوتاه آمدن مقابل «عربستان سعودی» آن هم در سوریه، «آل سعود» را بد عادت خواهد کرد و تبعات آن در منطقه اصلا محور مقاومت را آرام نخواهد گذاشت. وزارت خارجه البته بهتر است به یاد داشته باشد که اولویت در سوریه مبارزه با تروریسم است سپس روند حل سیاسی، همچنانکه ریاست جمهوری سوریه اعلام کرد که اساسا دمشق به هیچ ابتکار و ایدهای برای حل سیاسی اولویت نمیدهد مگر بعد از سرکوب تروریسم؛ تروریسمی که اسرائیل و دوستان اسرائیل در سوریه از آن حمایت میکنند. انتهای پیام/ص
94/08/10 - 13:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]