واضح آرشیو وب فارسی:بلاغ: این خیالی است بس خام اندیشانه، چه اینکه مطابق تصریح قاطع دیدبان حکیم انقلاب اذن مذاکره فقط و فقط برای موضوع هسته ای داده شده که تداوم آن هم پس از حصول توافق عملا دیگر محلی از اعراب ندارد.به گزارش بلاغ ، ماه ها پیش از شکل گیری توافق هسته ای، حتی پیش از آنکه دولت یازدهم متولد شود، در گرماگرم تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و در روزهایی که برخی تلاش داشتند با القای دوقطبی جعلی «فناوری هسته ای معیشت» به ناروا «چرخ سانتریفیوژها» را به مثابه «چوب»ی لای «چرخ زندگی» ملت جا بزنند و این تصور را در جامعه رقم بزنند که حل معضلات اقتصادی و معیشتی در گرو مصالحه با آمریکا بر سر مسئله هسته ای است، و چشم پوشیدن از این «حق مسلم»، «کلید» گشایش کار فروبسته ملت خواهد بود، آگاهانی که به حقیقت چالش ایران انقلابی با دنیای استکبار واقف بودند مکرر هشدار می دادند ساده اندیشانه است این گمان که دلیل این چالش به موضوع هسته ای فروکاسته شود و تصور شود اندک مسامحه ای در آن خواهد توانست به این منازعه خاتمه داده و سرآغاز فصل نوینی از تعامل ما با دنیا باشد! دلسوزان آگاه مدام بر این نکته تاکید داشته و دارند که ریشه این عداوت را بایستی در تعارض بنیادین نظام اسلامی با نظام سلطه ره گرفت. دلیل آن هم روشن است، آرمان های انقلابی و ارزش های قدسی نظام اسلامی انگاره های اومانیستی نظام سلطه را به چالش گرفته و در دنیایی که لیبرال دموکراسی مدعی «پایان تاریخ» با محور آموزه های انسان مدار خویش است، افق دیگرگونه ای ملهم از تعالیم متعالی یک دین آسمانی مقابل دیدگان بشر گشوده که در صورت تحقق عطش تاریخی انسان عصر حاضر را به نیکوترین وجهی می تواند پاسخگو باشد. با این حساب مسلم است که سلطه گران و جهانخواران تاب نیاورند چنین پیامی را و دست روی دست نگذارند تا نظاره گر تحقق وعده های آن و فراگیر شدن آرمان های انقلاب باشند، طبیعی است که به قدر طاقت برای برافکندن بنیان این انقلاب بکوشند تا مباد ندای آن به گوش بشر مشتاق امروز برسد. توطئه های گونه گون دنیای استکبار و سرکرده آن یعنی شیطان بزرگ از ابتدای انقلاب تا به امروز نیز همه تاکتیک های متفاوت برای تحقق یک استراتژی واحد ارزیابی می شوند که بسته به اقتضائات زمانه و توان دشمن و البته قدرت واکنش نظام اسلامی به کار گرفته شده اند و صرف نظر کردن از حربه ای خاص در راستای استراتژی ساقط کردن نظام، نه به آن معنا بوده که دشمنان انقلاب «نخواسته اند»، یا احیانا ملاحظات اخلاقی و انسانی مانع آنها شده است که اینان اساسا از این ساحت به دورند، بل بدان سبب بوده که «نتوانسته اند» و به قول معروف تیغشان بیش از این نبریده است ورنه از هیچ نیرنگی فروگذار نکرده اند. تحریم ها نیز آخرین حربه نظام سلطه است که به کار گرفت تا به مدد آن غایات ناکام مانده تمام ترفندهای پیشینش را محقق سازد. بر مبنای این نگاه تنها راه از اثر انداختن تحریم ها، چونان همه تیرهای به سنگ خورده استکبار، استقامت و تکیه بر توان و ظرفیت های داخلی است و برعکس اندک نرمشی در برابر آن، توطئه گران را به درستی سیاستی که اتخاذ کرده اند مطمئن و به تعمیم آن به سایر موضوع ها مصمم خواهد کرد. در راس این جماعت شخص مقام معظم رهبری هستند که مکرر پیش فرض هسته ای بودن نزاع ما با آمریکا را به چالش گرفته و صریحا فرمودند: «مسئله هسته ای هم اگر یک روزی، حتی به فرض محال، بر طبق نظر آمریکا حل بشود، باز یک مسئله دیگری دنبال آن می آید.» زمان زیادی لازم نبود تا صحت این تحلیل به اثبات برسد و همگان به رأی العین شاهد آن باشند که علی رغم خاتمه یافتن مذاکرات هسته ای و حصول «برجام»، و در شرایطی که متن «برجام» حاوی امتیازات حداکثری و تعهدات حداقلی طرف های مقابل است، نه تنها اندک تغییری در ادبیات خصمانه آنها ایجاد نشده، که آنان را به تسری دادن این مدل به سایر موارد اختلافی با جمهوری اسلامی نیز ترغیب کرده و این توهم را در آنها رقم زده است که با بالا نگاه داشتن چماق تحریم بر سر همه موضوع های مورد نزاع، نظیر حمایت ایران از گروه های مقاومت منطقه، موضوع حقوق بشر، تقویت بنیه دفاعی کشور، مسئله فلسطین و سیاست قطعی جمهوری اسلامی در مشروعیت قائل نبودن برای رژیم منحوس صهیونیستی و اعلان حمایت رسمی از هر مبارزه ای علیه این رژیم کودک کش و...، خواهد توانست همچنان که در توافق هسته ای و «برجام» چنین کرد، یک به یک مطالبات خود را به نحو حداکثری به نظام اسلامی دیکته کرده و چونان با پنبه سیاست و مذاکره سر انقلاب را ببرد و نظام را گام به گام و سنگر به سنگر از آرمان های خویش عقب براند، که در نهایت دیگر جز «صورت»ی پوچ و توخالی از انقلاب باقی نمانده و خبری از «سیرت» و حقیقت آن نباشد! غایتی که از هیچ طریق دیگری موفق به حصول آن نشد؛ نه ترورهای کور ابتدای انقلاب، نه تحمیل جنگ 8 ساله و نه هیچ سیاست دیگری. در داخل هم دیدگاه مقابل که با باور ناموجه هسته ای بودن تحریم ها و علاوه بر آن دو پیش فرض نادرست برآورد خلاف واقع نسبت به قدرت طرف مقابل و نیز خطای محاسباتی در خصوص پیامد «عدم توافق» که به ناروا آن را تشدید تحریم ها و حتی رویارویی ناگزیر نظامی می پنداشت، وارد کارزار مذاکرات شد و «برجام» را به خیال خود به مثابه «فتح الفتوح» و «توافق قرن» از این مذاکرات دشت کرد نیز «امید»هایی به تداوم این «تدبیر»! در سایر حوزه ها بست و بر آن شد تا با تعمیم مدل مذاکرات هسته ای به زعم خود به حل و فصل منازعات دیرینه با «قدرت های جهانی»(!) پرداخته تا از رهگذر آن جایگاهی در «جامعه جهانی»(!) برای خود رقم بزند! در خصوص این که «برجام» با این همه حفره های امنیتی و مفاد خسارت بارش جز فرجام چنان پیش فرض های ناصوابی نمی توانست باشد و اگر نبود ملاحظات حکیمانه رهبری چه مخاطراتی فراروی حال و آینده این سرزمین می بود، سخن بسیار رفته و در این مجال متعرض آن نمی شویم، اما آنچه که ضروری است با عنایت به واقعیت های موجود بدان توجه شود این است که 5+2، یعنی دو طرف میز مذاکره(!)، این پنبه را از گوششان بیرون بیاورند که بر مبنای الگوی جعلی «برد برد»! مذاکرات هسته ای بخواهند سایر موارد اختلافی نظام اسلامی و نظام سلطه را نیز تعیین تکلیف کرده و احیانا «برجام»های متعددی با ماهیت معیوب «برجام» هسته ای در کاسه نظام بگذارند و بخواهند از قبل این نمد کلاهی برای خود بسازند. و یا طرف ایرانی در خیال آن باشد که برای حفظ این روند، در ادبیات و گفتمان انقلاب تجدید نظر کرده و در فضای به اصطلاح «پسابرجام» از تکیه و تاکید بر بسیاری از مفاهیم و آرمان های انقلابی صرف نظر نماید! این خیالی است بس خام اندیشانه، چه اینکه مطابق تصریح قاطع دیدبان حکیم انقلاب اذن مذاکره فقط و فقط برای موضوع هسته ای داده شده که تداوم آن هم پس از حصول توافق عملا دیگر محلی از اعراب ندارد. بنابراین نه تنها چنان افقی مقابل آنان گشوده نیست، حتی ادامه همکاری در خصوص توافق حاصله نیز تنها و تنها منوط به لحاظ دقیق ملاحظات 9 گانه رهبری و شروط شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی خواهد بود و در صورت عدم تحقق این شرایط هیچ وجهی از اعتبار برای آن قابل تصور نیست. آقایان توجه داشته باشند که پس از اعلام موضع صریح رهبری رعایت فرامین ایشان از جانب دولت به دقت و وسواس از سوی ملت و مسئولان متعهد در سطوح مختلف نظام رصد خواهد شد و از این پس مطلقا راه بر هرگونه توجیه و تفسیری از مواضع و نامه تاریخی معظم له بسته و مسدود خواهد بود. توجیه ناصحیحی که متاسفانه برخی همین روزها آشکارا آن را رقم زده اند و از هم اکنون برآنند تا با تسامح و تساهل نسبت به عملکرد طرف مقابل در موارد ذکر شده، به هر طریق ممکن و به هر قیمت ولو در صورت نقض عهد صریح طرف مقابل نیز از برجام صیانت و پاسداری نمایند! چه این که جز «برجام» گزینه دیگری برای تضمین تداوم حیات سیاسی شان در کف ندارند! کسانی که چنین سودایی در سر دارند مطمئن باشند دیگر اجازه داده نخواهد شد تجربه دور زدن خطوط قرمز در سایه غوغاسالاری و مونولوگ یک سویه آنان با سوءاستفاده از نجابت و خویشتن داری ملت و مسئولان متعهد به نظام تحمیل شود و برخی درصدد آن باشند که حقوق و مصالح ملت را به پای منافع حقیر گروهی و جناحی خویش ذبح نمایند.
جمعه ، ۸آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بلاغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]