تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه در دنيا به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بميرد بر دين...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804352744




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دلسوزان و دغدغه مندان! مراقب پایه مبل ها باشید


واضح آرشیو وب فارسی:قانون: 4 آبان 94 ساعت 10:25 صبح نشسته بودم کنج اتاق. زانویم را بغل کرده بودم و سرم را به دیوار تکیه داده بودم و کلافه به دعوایشان نگاه می کردم. ترکان و آشنا و نوبخت و نهاوندیان و داداشم و نیلی، با طیب نیا و ربیعی و نعمت زاده و دهقان دعوا می کردند. یکی این بزن، یکی آن یکی! یکی این بگو، یکی آن یکی! دیگر مرا هم کلافه کرده بودند. حالا همه چیز مملکت معطل مانده، ولی من باید بروم اینها را از هم جدا کنم! می دانم جمله «همه چیز مملکت معطل مانده» را خیلی استفاده می کنم. ولی چه کار کنم که یک فاز شبه روشنفکری فیس بوکی مآبانه گرفته ام که اگر خبر فروپاشی دولت آمریکا تا 10 دقیقه آینده را هم بدهند، یا حتی اگر خبر یک زلزله جهانی که موجب با خاک یکسان شده کل دنیا می شود و تا چند روز آینده اتفاق خواهد افتاد را هم بشنوم، باز پسِ ذهنم نوایی مرا می خواند و می گوید «کارهای مهم تر از این داری!» برای همین حوصله ام سر رفته بود و گوشه ای از اتاق چمباتمه زده بودم. همان طور که این دو طایفه در دولت با هم دعوا می کردند و درست در لحظه ای که ترکان داشت با فریاد علل نامه چهار وزیر به من را گوشزد می کرد، پسرک خاطره نویس با کوله پشتی و شلوار گرمکن وارد شد و با عصبانیت فریاد زد: «باز اینجا چه خبره؟ باز من دو روز تعطیل شدم شما شروع کردید؟» همه از تعجب دهان شان باز مانده بود. حتی من هم خشکم زده بود. فکر کنم اصلا متوجه حضور من نشده بود. همین طور با اخم سراپای طرفین دعوا را نگاه کرد و گفت: «دیگه این طوری فایده نداره... باید با رئیس جمهور صحبت کنم که ترمیم کابینه تون کنه!» آقا تا این را گفت، خود من که خشکم زده بود، دوباره دو سه بار دچار شوک الکتریکی شدید شدم و ادیسون رهایم نمی کرد. طرفین دعوا همگی از کوره در رفتند و توی صورت پسرک خاطره نویس فریاد زدند: «تو چه غلطی کردی؟!» پسرک که تازه فهمیده بود چی گفته، رنگ از رخش پرید و گفت: «بیجا کردم! خودمو میگم!» البته اعضای کابینه همان طور که ترکان راجع به من گفته بود، به او لبخند زدند و از کنار او گذشتند و بیرون رفتند. ساعت 12:43 بعدازظهر کیسه یخ را گذاشتم روی چشم پسرک که ورم و کبودی زیر چشمش بیش از این ملتهب نشود. همان طور که داشت پیراهن پاره شده اش را می گذاشت توی شلوارش از او پرسیدم: «آخه چی شد یهو این حرف رو زدی؟!» گفت: «جو دکتر! امان از این جو. عصبانی بودم، نفهمیدم دارم چی میگم.» گفتم: «وقتی دبیر سرویست بهت میگه موقع عصبانیت چیزی ننویس و چیزی نگو، یه چیزی می دونه که میگه. تهش این طوری با چشم و چال نفله می افتی یه گوشه.» پرسید: «راستی دکتر من چیزی یادم نمیاد. چی شد این شکلی شدم؟» گفتم: «هیچی! تصادفا پات گیر کرد به پایه مبل خوردی زمین.» گفت: «دکتر این صندلی هاتون اصلا انتقادپذیر نیستن! دکتر چرا بعضی ها رو توی کابینه ترمیم نمی کنید؟» گفتم: «مرد حسابی حرف منم همینه! آقا جان ماشاا... دوستان توی دولت یه جوری گعده گعده شدن که من تک و تنها افتادم! حتی جرأت نمی کنم به یکیشون بگم جراحت داری، چه برسه که بخوام ترمیمش کنم! اون وقت تو یه الف بچه میای از این حرفا می زنی!» گفت: «دکتر من دغدغه دارم. دلسوزم!» گفتم: «پسر جون دغدغه مندی و دلسوزی دیگه دوره اش گذشته. الان رونق بازار توی دلواپسیه.»  وقایع نگار 4 آبان 94: 1. سخنان جنجالی ترکان علیه چهار وزیری که به روحانی نامه نوشتند. 2. نیاز به ترمیم کابینه هر روز بیش از گذشته به چشم می آید.


پنجشنبه ، ۷آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قانون]
[مشاهده در: www.ghanoondaily.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن