واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بزرگداشت علامه شهيدي/ ميرسليم: شهيدي علم خود را فداي سياست نميكرد
خبرگزاري فارس: مصطفي ميرسليم گفت: شهيدي هرگز نظرات علمي و حرفهاي خود را فداي مسايل سياسي نميكرد.
به گزارش خبرنگار ادبيفارس، مراسم بزرگداشت «سيد جعفر شهيدي» عصر ديروز در محل انجمن آثار و مفاخر ايران با حضور «حسن حبيبي» رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي، «مهدي محقق» رئيس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، «مصطفي مير سليم» رئيس هيات امناي بنياد دايرةالمعارف اسلامي، «حسن احمدي گيوي» عضو مؤسسه دهخدا، «علي موسوي گرمارودي» شاعر، مترجم و محقق،«علي محمد سجادي» عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي و «شكوفه شهيدي» عضو هيات علمي دانشگاه تهران و فرزند مرحوم شهيدي برگزار شد.
«مهدي محقق» رئيس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي در اين مراسم گفت: مرحوم شهيدي از چهرههاي بسيار محبوب و شناخته شده در سراسر كشورهاي اسلامي است كه همواره مسلمين از او با احترام ياد ميكنند. احاطه شهيدي به عربيت و ادبيت و تسلطش به قرآن و حديث و نهجالبلاغه و تبحري كه در تاريخ اسلام داشت او را يك دانشمند ذوفنون كرده بود.
وي ادامه داد: من افتخار اين را داشتم كه شصت سال تمام از سال 1327 تاكنون با او باشم و از محضر اين علامه بزرگوار فيض ببرم. همكاري ما در حوزه كاري بسيار وسيع و گسترده بود.پس از سالها آشنايي به همراه شهيدي براي مقطع دبيرستان كتاب عربي تدوين كرديم و بعدها در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران با يكديگر همكار بوديم و هر دو عضو هيات علمي دانشگاه تهران بوديم. علاوه بر آن محافل در مراسم روحاني، كنگرههاي داخلي و خارجي و ... با هم بوديم.
وي افزود: شهيدي تجسمي از يك فرهنگ غني اسلامي ايران بود. شرح مثنوي شريف و انوري از بهترين كارهاي حوزه ادبيات است و جنايات تاريخ هم به جرات از برجستهترين كتب در زمينه تاريخ اسلام است.
«محقق» تصريح كرد: صفات و سجاياي اخلاقي شهيدي بيش از آن است كه بر زبان جاري شود. از دست رفتن شهيدي تنها از دست دادن يك نفر نبود، بلكه از دست رفتن يكي از منابع علمي يك قوم بود.
«مصطفي مير سليم» رئيس هيات امناي بنياد دايرةالمعارف اسلامي در اين مراسم گفت: آشنايي من و شهيدي از سال 62 شروع شد يعني زماني كه بنياد دايرةالمعارف را بنيان نهاديم. وقتي من مامور به خدمت از وزارت ارشاد بودم، با جنبههاي علمي شهيدي آشنا شدم و به خدماتي كه براي زبان فارسي انجام داده بود پي بردم.
«ميرسليم» بيان داشت: كتابهايي كه او تاليف كرد دلالت بر عمق شناخت او از موضوع مربوطه داشت. از ديگر ويژگيهاي كاري او اين است كه به دل مينشيند. دانشجويان و دانشپژوهان ميتوانند به اين آثار به عنوان يك پشتوانه غني فرهنگي و تاريخي نگاه كنند.
وي تصريح كرد: درسهايي كه شهيدي به ما داد اين بود كه بكوشيم همواره در امور علمي ملاحظه كاريهاي سياسي را اولويت ندهيم و دوم اين كه كار علمي كه انجام ميدهيم به گونهاي باشد كه قدرت اشاعه و بسط داشته باشد.
«علي موسويگرمارودي» شاعر، منتقد و مترجم گفت: زماني كه من شاگرد درس نهجالبلاغه علامه شهيدي بودم، هر هفته ما ميبايست يك بخش از اين كتاب ارزشمند را ترجمه ميكرديم و به كلاس ميآورديم. يك روز من به استاد پيشنهاد دادم كه اگر ميشود خود استاد هم اين را ترجمه كند و بياورد و استاد پذيرفت و اين شد سرآغاز ترجمه استاد از نهجالبلاغه.
وي بيان داشت: من 5 سال تمام با نظم كامل صبح روزهاي پنجشنبه به خدمت استاد ميرفتم و ايشان با آغوش باز استقبال مي كردند و وقت صرف ميكردند و به رساله من كه تصحيح ديوان اديب الممالك فراهاني بود ميرسيدند.من چندين بار توفيق سفر با علامه شهيدي را داشتهام و همانطور كه گفتهاند جوهر وجود افراد در سفر و زندان مشخص ميشود،جوهر وجوديشان را شناختم.من يكبار از تهران تا خوزستان با استاد بودم و يك بار هم در مراسم حج تمتع و واقعا در اين سفرها از وجود استاد فيض بردم.
«حسن احمدي گيوي» عضو هيات علمي موسسه لغتنامه دهخدا و مدرس ادبيات بيان داشت: در گذرگاه هستي انسانهايي ميآيند و ميروند كه نه آمدنشان شوري در دلها بر ميانگيزد و نه رفتنشان سوزي، ولي هستند مرداني كه اگر آمدنشان بيخبر است رفتنشان جهان را تكان ميدهد.شهيدي از اين دسته نادر مرداني است كه رفتنش دل و جان همه ما را آزرده كرد و ايران را تكان داد.
گيوي افزود: من از سال 40 به دستور استاد فقيدم محمد معين به جمع مولفان لغتنامه دهخدا پيوستم و در مدت 46 سال كه در خدمت و محضر استاد بودم از وجودشان كسب فيض كردم و جز بزرگواري و شاگرد نوازي از آن بزرگ نديدم.
«علي محمد سجادي» استاد دانشگاه و از شاگردان شهيدي نيز در اين مراسم بيان داشت: من علاوه بر اين كه افتخار شاگردي علامه شهيدي را داشتم يك نوع رابطه عاطفي پدر فرزندي نيز بين ما حاكم بود.من به عنوان كسي كه به صورت مستمر هفتهاي يك بار به ديدن شهيدي ميرفتم، امروز به عنوان فرزند شهيدي شناخته ميشوم.
وي افزود: من در سه سفر شيراز، خوزستان و هندوستان در خدمت استاد بودم. به سفر شيراز براي ملاقات با دكتر نيري رفتيم و به شوشتر هم براي ديدار با علامه فقيد محمدتقي شوشتري و به دزفول هم براي ديدار با يكي از مشايخ صوفيه. نظر استاد اين بود كه بايد از هر مجلس درسي آموخت و اگر حقايقي در آن مجلس باشد آن را شناخت.در سفر هندوستان هم ما با هم بوديم و از محضر استاد كسب فيض كرديم.
وي همچنين از مسئولين فرهنگي به دليل عدم توجه به دانشوران انتقاد كرد.
«شكوفه شهيدي» نيز كه در مؤسسه لغتنامه به عنوان معاون علامه شهيدي فعاليت ميكردم در آخر مراسم به تشريح فعاليتهاي مؤسسه دهخدا در دوره تصدياش پرداخت.
وي گفت: زمانيكه شهيدي زنده بود و رياست مؤسسهي دهخدا را برعهده داشت، من معاونت پدر را به اصرار خودش قبول كردم اما پذيرفتن اين سمت براي من جذابيتي نداشت از آن جهت كه از كار تحقيقاتيام باز ميماندم ،ولي براي نخستين بار نقش شهيدي به عنوان پدر و رييس مؤسسه بر من غلبه كرد و اين مسؤوليت را پذيرفتم.
در پايان مراسم هم لوحهاي سپاسي به شكوفه شهيدي و محسن شهيدي (فرزندان علامه شهيدي) اهدا شد.
انتهاي پيام/ش
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]