تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببنديد و درهاى طاعت را با بسم اللّه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821004228




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هفت تیرکشی محافظ ع.م برای پسر شهید لاجوردی !


واضح آرشیو وب فارسی:زمان نیوز: به گزارش «وطن امروز» ، گویا تبختر و غرور خاندان در اطرافیان آنها نیز اثرگذار بوده است. در این میان محافظان نیز گویا بی نصیب از این خوی اشرافی نمانده اند! و محافظت را با گانگستربازی اشتباه گرفته اند! آن هم نه برای شخصی که از او محافظت می کنند بلکه برای هر عضوی از خاندان! کافی است تلفن همراه آنها زنگ بخورد! و عضوی از خاندان درخواستی داشته باشد! روز گذشته سید احسان لاجوردی، فرزند شهید عالی مقام، سیداسدالله لاجوردی یک اتفاق عجیب و تاسف برانگیز را روایت کرد. او ماجرای تصادف با یک بی ام دبلیو به سرنشینی یک دختر جوان را روایت کرد که در ادامه به هفت تیرکشی محافظ مادربزرگ این دختر برای او و همچنین ضرب و شتم وی توسط این محافظ منجر شد! ماجرا شبیه داستان ها و روایت های مربوط به عبور و مرور و سیستم محافظت از اعضای خانواده شاهان و اشراف است اما واقعیت دارد و همین دیروز در تهران رخ داد! سیداحسان لاجوردی در اینستاگرام خود ماجرا را اینگونه روایت کرد: امروز ساعت۱۵:۳۰ داشتم از نیاوران وارد سه راه یاسر می شدم. یک خودروی بی ام دبلیو با پلاک ایران ١١ - ٣٨٦ م ٥١ که قصد داشت صف ماشین های پشت چراغ قرمز را رد کند به سمت چپ جدول های وسط خیابان آمد و با ماشین من تصادف کرد. از ماشین پیاده شدم و جلویش را گرفتم تا فرار نکند و به پلیس زنگ زدم. راننده خودرو که دختری نیمه چادری بود هم تماسی گرفت و منتظر ایستاد. بعد از 3-2 دقیقه ای که آرام تر شدم قصد کردم بی خیال شوم و بروم که آن خانم به یکی از عابران گفت این آقا شیاد است چون ماشین من مدل بالاست قصد اخاذی دارد و... عصبانیت فروخفته بازگشت. شمارش دقایق به ٣ و ٤ نرسیده بود که آقایی آمد و بی سیم و کلتش را به رخ کشید و صدالبته بدون بی احترامی خواست که کنار بروم و... . عرض کردم قصد داشتم بروم که ایشان توهین کردند. به زبان صدالبته خوش کلتش را کشید، خشاب بر زمین افتاد و بعد از برداشتن خشاب آن را بر شقیقه گذاشت و با مهربانی کامل با پاهای مبارک نوازشی بر شکم، ساق پا و... . بی ام دبلیو رفت و جناب محافظ که فکر کنم او را «ج». صدا می کردند مشت و لگدزنان به طرف یک خودروی پژو رفت. فریاد زد اگر به سمت این ماشین بیایی شلیک می کنم. سرنشین عقبِ پژو خانمی بود چهره آشنا. چهره ای داشت بسیار شبیه خانم ع- م همسر ا- ه-ر- البته فقط خیلی شبیه! پلیس تماس گرفت. پاسخ دادم قضیه به خوبی و خوشی پایان یافت و جان من و زن و بچه ام مقدم است بر هر چیز. اگر از احوال من بپرسید ملالی نیست جز اندکی درد استخوان و اندکی دلخوری. دلخوری از پاره شدن تی شرتی نو که تازه هدیه گرفته بودم. وی در ادامه در کامنتی نوشت: خانومم اومد کلید ماشین رو از من بگیره و ماشین رو جابه جا کنه، بدون هیچ صحبتی، حتی یک کلمه. دختره شیشه رو کشیده پایین به خانومم میگه چرا شما اینقدر وحشی هستین!


سه شنبه ، ۵آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: زمان نیوز]
[مشاهده در: www.zamannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن