واضح آرشیو وب فارسی:فارس: يك كلاغ چهل كلاغ
غزاله مرعشىتا به حال تلفن بازى كرده ايد در اين بازى، گروهى از بچه ها به صورت دايره دور هم مى نشينند. نفر اول يك كلمه يا يك جمله را در گوشى به نفر بغل دستى اش مى گويد. نفر دوم هم هر چه را كه شنيده است در گوشى به بغل دستى اش مى گويد و الى آخر. آخرين نفر هر چه را كه شنيده است با صداى بلند مى گويد و اين موجب مى شود همه بخندند، چون معمولاً آن جمله با جمله اى كه نفر اول گفته بوده، خيلى فرق دارد!يك كلاغ چهل كلاغ هم تقريباً مثل همين بازى عمل مى كند. تنها تفاوتش اين است كه نتيجه آن اصلاً خنده دار نيست. همه چيز از يك غيبت كوچك يا سوءتفاهم ناچيز به وجود مى آيد ولى در زمانى كوتاه تبديل به يك شايعه بزرگ يا دروغ شاخدار مى شود!انسان ها با صحبت كردن، افكار، ايده ها و تجربياتشان را با ديگران در ميان مى گذارند. حرف زدن درباره افراد ديگر هميشه هم بد نيست، مثلاً هيچ عيبى ندارد كه شما از فردى كه در جمع حضور ندارد به خوبى ياد كنيد يا اين كه چيزى بگوييد كه مى دانيد اگر آن فرد در جمع شما بود از شنيدنش ناراحت نمى شد.ولى زمانى كه از بدى هاى كسى براى ديگران صحبت مى كنيد، داستان هايى را كه از درستى آنها چندان هم مطمئن نيستيد، به بقيه مى گوييد يا اسرارى را كه مى دانيد نبايد جايى مطرح كنيد ، براى بقيه دوستانتان فاش مى كنيد، بايد بدانيد كه شما اولين نفرى هستيد كه بازى زشت يك كلاغ چهل كلاغ را شروع كرده ايد.مثلاً يك روز در زنگ تفريح يكى از بچه ها را مى بينيد كه به دفتر مدير مدرسه مى رود. از خودتان مى پرسيد كه چه اتفاقى ممكن است افتاده باشد. به حياط مدرسه مى رويد. به اولين چهره آشنايى كه مى رسيد مى گوييد: راستى، مى دونستى على حسابى تو دردسر افتاده الان تو دفتر آقاى مدير ديدمش. آقاى مدير هم خيلى عصبانى بود.شما كه واقعاً نمى دانستيد على براى چه به دفتر آقاى مدير رفته است. ممكن است از نظر خودتان حرف چندان مهمى هم نزده باشيد ولى در عرض زمانى كوتاه همه همكلاسى هايتان درباره على و شيطنت احتمالى اش كه حسابى كفر آقاى مدير را درآورده است حرف مى زنند: «مى دونستى على يه كلاس اولى رو تو حياط هل داده » ، «خبر دارى كه على آدامسش رو روى صندلى آقاى معلم چسبونده بوده »، «شنيدى على تو امتحاناى هفته پيش تقلب كرده » و... زنگ تفريح تمام مى شود و على سركلاس نمى آيد. ديگر همه حسابى مشكوك شده اند! زنگ بعد على به كلاس مى آيد. همه با تعجب به او نگاه مى كنند و مى پرسند كه آقاى مدير چه تنبيهى برايش در نظر گرفته است! على هم كه حسابى گيج شده است مى گويد كه وقت دكتر داشته و مادرش از آقاى مدير خواهش كرده است كه اين دو ساعت او را با خود به مطب دكتر ببرد.شايعه ها همين طور شكل مى گيرند. ابتدا كوچك و بى اهميت به نظر مى آيند ولى به تدريج بزرگ و بزرگتر مى شوند.حتى اگر شما مطمئن باشيد كه على كار اشتباهى كرده و به همين علت به دفتر آقاى مدير رفته است، درست نيست كه آن را براى بقيه بچه ها بازگو كنيد. سعى كنيد هرگز چيزى كه موجب شرمندگى و خجالت زدگى كسى مى شود را براى ديگران تعريف نكنيد. از خودتان بپرسيد كه اگر اين ماجرا براى شما پيش مى آمد، دوست داشتيد كسى ماجرا را براى بقيه تعريف كند گاهى اوقات بعضى از دوستانتان رازهايى را با شما در ميان مى گذارند و از شما مى خواهند كه به هيچ كس ديگرى در اين باره چيزى نگوييد. نگه داشتن راز كار بسيار سختى است. به محض اين كه رازى را شنيديد وسوسه مى شويد كه با بقيه دوستانتان درباره اطلاعات جديدى كه به دست آورده ايد حرف بزنيد! ولى حتى اگر به نظر شما هيچ علت منطقى وجود ندارد كه دوستتان بخواهد آن موضوع را مخفى كند، بازهم برملا كردن راز كار بسيار ناجوانمردانه اى است بخصوص اگر آغاز كننده يك كلاغ چهل كلاغ باشد.چندان به گوش هايتان اعتماد نكنيد. بعضى وقت ها چيزى را مى شنويد و فكرتان مشغول مى شود و سعى مى كنيد شنيده ها را به گونه هاى مختلف تعبير و تفسير كنيد. در صورتى كه ممكن است چيزى كه شنيده ايد فقط بخشى از ماجرا باشد و كل قضيه با چيزى كه در فكر شماست بسيار فرق مى كند. پس بهتر است تا از چيزى كاملاً مطمئن نشديد، با ديگران درباره آن صحبت نكنيد.بعضى وقت ها شايعه سازى و پشت سر ديگران حرف زدن خيلى جذاب و سرگرم كننده به نظر مى رسد! ولى بايد بدانيد كه همين دوستانتان كه با آنها دور هم جمع شده ايد و غيبت كس ديگرى را مى كنيد، بين افراد ديگر از شما بدگويى خواهند كرد. بهترين كار اين است كه با افرادى كه بزرگترين تفريحشان پشت سر ديگران حرف زدن است دوستى نكنيد. اگر شايعه اى در مورد كسى به گوشتان خورد سعى كنيد قوه تخيلتان به كار نيفتد! و ديگر آن ماجرا را براى دوستان ديگرتان تعريف نكنيد تا تابلوى يك كلاغ چهل كلاغ شدن را بگيريد. اگر كسى رازى به شما گفت سعى كنيد آن را جايى بازگو نكنيد و اگر رفتار زشتى از كسى ديديد با تعريف كردن آن براى ديگران آبروى آن فرد را نبريد. شما كه دوست نداريد كسى با خودتان اين كار را بكند !
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]