تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع): با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836824784




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نهیب ابن‌زیاد به عمر سعد برای مهلت‌دادن به سیدالشهدا(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:الف: نهیب ابن‌زیاد به عمر سعد برای مهلت‌دادن به سیدالشهدا(ع)

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۳۰
در میان حوادث تاریخ اسلام، حادثه شهادت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و اصحاب پاک ایشان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. نوشتاری که در ادامه می‌خوانید برگرفته از کتاب «معالم المدرستین» علامه سیدمرتضی عسکری؛ مورخ و صاحب‌نظر برجسته تاریخ اسلام است که از منابع دست اول و استنادات بی‌شمار به منابع اهل سنت به رشته تحریر درآمده است.نقل شده است که عبیدالله‌ابن‌زیاد، شمر را خواست و به او گفت:‌ «این نامه را به عمربن‌سعد برسان. او باید به حسین و یارانش پیشنهاد کند تسلیم حکم من شوند؛ اگر پذیرفتند، آنها را به سلامت نزد من بفرستد و اگر نپذیرفتند، با آنها بجنگد. اگر او انجام داد، نسبت به او فرمان‌پذیر باش و اطاعت کن و اگر نپذیرفت، تو با آنها بجنگ که (در آن صورت) فرمانده سپاه تو خواهی بود. آن‌گاه به او حمله کن و گردنش را بزن و سرش را نزد من فرست.»نقل می‌کند که ابن‌زیاد سپس به عمربن‌سعد نوشت: «اما بعد، من تو را به سوی حسین نفرستادم تا نگهبانش باشی و مهلتش بدهی و به سلامت و بقا امیدوارش کرده و نزد من شفاعتش کنی، ببین اگر حسین و یارانش این حکومت را پذیرفتند و تسلیم شدند، آنها را سالم نزد من بفرست و اگر نپذیرفتند، به آنها حمله کن تا همه را بکشی و مثله کنی که سزاوار آن هستند و اگر حسین کشته شد، سینه و پشتش را لگدکوب اسبان کن که او فرمان‌ناپذیر و سرکش راهزن و ستمگر است.البته من خود می‌دانم که او پس از مرگ آسیبی نمی‌بیند، ولی با خود عهدی کرده‌ام که اگر او را کشتم، با وی این‌چنین کنم. حال اگر پذیرفتی و فرمان ما را اجرا کردی، پاداش افراد حرف‌گوش‌کن و مطیع را می‌گیری و اگر نپذیرفتی، از کار ما و سپاه ما کناره بگیرد و لشکر را به شمربن‌ذی‌الجوشن بسپار که ما دستورمان را به او داده‌ایم. والسلام.»* امان‌نامه ابن‌زیاد به عباس(ع) و برادرانشنقل می‌کند که شمر نامه را گرفت و با عبدالله‌بن‌ابی‌المحل برخاستند و عبدالله گفت: «خدا امیر را سلامت بدارد، خواهرزاده‌های ما با حسین هستند؛ اگر صلاح می‌دانید، برای آنها امان‌نامه‌ای بنویسید، ابن‌زیاد گفت: «آری، با دیده منت.» و به کاتب خود دستور داد امان‌نامه را بنویسد و عبدالله آن را با غلام خود کُزمان، به آنجا فرستاد و هنگامی که رسید، آنان را صدا زد و گفت: «این امانی است که دایی شما فرستاده است.» و آن جوان‌مردان گفتند: «به دایی ما سلام برسان و بگو: نیازی به امان شما نداریم. امان خدا برتر از امان فرزند سمیه است.»نقل می‌کند که شمربن‌ذی‌الجوشن نامه ابن‌زیاد را برای عمربن‌سعد آورد و برای او خواند. عمر به او گفت:‌ «وای بر تو! تو را چه می‌شود؟! خدا خانه‌ات را ویران کند و آنچه را که با آن به نزد من آمدی، زشت گرداند! به خدا قسم من یقین دارم که تو رأی او را زده‌ای تا پیشنهاد مرا نپذیرد. تو کاری را که به اصلاحش دل بسته بودیم، خراب کردی. به خدا قسم حسین تسلیم نمی‌شود. سرشت او تسلیم‌ناپذیر است.» شمر به او گفت: «به من بگو چه می‌کنی؟ آیا فرمان امیرت را اجرا می‌کنی و دشمن او را می‌کشی؟ اگر نه، لشکر و سپاه را به من واگذار کن.» عمر گفت:‌ »نه،‌ تو را بهره‌ای نیست. من خود آن را برعهده می‌گیرم. تو فرمانده پیاده‌نظام باش.»راوی نقل می‌کند که شمر آمد روبروی یاران حسین(ع) قرار گرفت و ایستاد و گفت: «خواهرزاده‌های ما کجا هستند؟»‌عباس(ع) جعفر(ع) و عثمان(ع)، فرزندان علی(ع) به سوی او رفتند و گفتند: «تو را چه شده و چه می‌خواهی؟» گفت: «ای خواهرزاده‌های من، در امان هستید.» آن جوانمردان به او گفتند: «لعنت خدا بر تو و بر امان تو باد، اگر دایی ما هستی! آیا ما را امان می‌دهی، ولی فرزند رسول‌الله را امانی نیست؟»







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن