واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
مطهری:مشكل هاشمي وخانوادهاش اهلتظاهرنبودن است
روز نو : استاد شهيد مرتضي مطهري در كتاب آينده انقلاب اسلاميايران مينويسد: «فرق است ميان فكر و تفكر و عقيده. تفكر قوهاي در انسان است كه ناشي از عقل داشتن است. انسان چون موجود عاقلي است، موجود متفكري است و قدرت دارد در مسائل تفكر كند. خداوند به انسان چنين نيرويي داده است، به انسان عقل داده است كه با آن فكر كند يعني مجهولات را كشف كند. آيا اسلام يا هر نيروي ديگري ميتواند بگويد بشر حق تفكر ندارد؟ نه، اين عملي است لازم و واجب و لازمه بشريت است. اسلام در مسأله تفكر نه تنها آزادي تفكر داده است بلكه يكي از واجبات و يكي از عبادتها در اسلام تفكر است. به هر حال از نظر اسلام اصول عقايد، اجتهادي است نه تقليدي، يعني هر كسي با فكر خودش بايد آن را حل كند. در اسلام چقدر حق آزادي بيان و حق آزادي سؤال داده شده است. اسلام ميگويد بيا فكر كن، هر چه بيشتر فكر و سؤال كني، هر چه بيشتر برايت شك پيدا شود، در نهايت امر بيشتر به حقيقت ميرسي، بيشتر به واقعيت ميرسي، اين مسأله را ما فكر ميناميم.» علي مطهري، چهره نام آشناي عرصه فرهنگ و سياست و فرزند استاد شهيد مرتضي مطهري، مردي از جنس صداقت، شجاعت و سياست است كه آزادگياش را از عقلانيت به ارث برده و همين خصلت باعث شده نقطه هدف اقبال عمومي جامعه قرار بگيرد. او به «90» درباره ورزش و سياست گفته و تيم فوتبال سياسي خود را چيده است و در بخشي از آن مشكل آيتا... هاشمي و خانواده او را تظاهر نكردنشان عنوان ميكند. بخشهايي از اين گفتوگو در ادامه آمده است كه ميخوانيد:
چه رابطهاي بايد بين سياست و ورزش برقرار باشد؟
اولا بايد از اينكه ورزش ابزاري در دست سياست باشد پرهيز شود. نبايد سياستمداران از جاذبه ورزش به نفع اهداف شخصي خود استفاده كنند. متاسفانه گاهي در رقابتهاي سياسي، مقوله ورزش و ورزشكاران به صورت ابزاري در دست سياستمداران قرار ميگيرند، به ويژه در آستانه يك انتخابات. ورزشكاران و قهرمانان ملي بايد مراقب باشند ابزار واقع نشوند.
چه رابطهاي بايد برقرار باشد؟
سياست و ورزش بر يكديگر تأثير متقابل دارند. ديپلماسي ورزش توسط سياستمداران حمايت ميشود. اگر حمايت سياسيون نباشد كرسيهاي بينالمللي ورزش در ساختار فدراسيونهاي جهاني به دست نميآيد. از آن طرف، پيروزيهاي ورزشي ملي به دولتهاي وقت از نظر مقبوليت و پيشبرد برنامههايشان كمك ميكند و برعكس، شكستها به آنها آسيب ميرساند.
آيا فضاي فرهنگي موجود در ساختار اجرايي و رفتاري ورزش نمادي از فرهنگ جامعه ايراني است؟
بگذاريد با يك مثال توضيح دهم. مسابقه فوتبال ايران و كره جنوبي در استاديوم آزادي برگزار شد و تماشاگران كرهاي هم آمده بودند. پس از پايان بازي تماشاگران كرهاي جاي خودشان را تميز كردند و تمام آشغالهاي خود را در نايلون قرار دادند و هيچ اثري از زباله در آنجا نبود. به نظر شما اين رفتار آنان چه فرهنگي را از مردم كره براي شما تداعي ميكند و چه درسي به ما ميدهد؟
نكته بسيار قابل تاملي بود اما پاسخ سؤال بنده را هم بدهيد!
(لبخند ميزند) متاسفانه فضاي فرهنگي ورزش ما، هم در بين اهالي ورزش و هم در بين دوستداران ورزش در حد مطلوب و ايدهآل نيست. چيزهايي كه ميشنويم مثل بده بستانها، زد و بندها، تخلفات مالي يا فضاي اخلاقي كه در بين تماشاگران خصوصا تماشاگران فوتبال وجود دارد، طبيعي است كه با وضعيت مطلوب فاصله دارد. گاهي در ميان خود ورزشكاران نيز رفتارهايي ديده ميشود كه آثار سوء در بين طرفداران و جوانان دارد. دشنامهايي كه در استاديومهاي فوتبال داده ميشود ناخوشايند است. حتي گاهي اين دشنامها در بین خود ورزشكاران نيز ديده ميشود! بارها در برنامههاي ورزشي لبخواني صورت گرفته و جريمههايي نيز در نظر گرفته شده ليكن اين بيماري درمان نشده است.
بيشتر توضيح بدهيد.
البته اين امر نشأت گرفته از فرهنگ كل جامعه است و در ورزشگاهها احساس امنيت بيشتري براي اين كار دارند. متاسفانه در سطح جامعه خيلي زود دشنامهاي نامناسب از زبان ما جاري ميشود. در نزاعهاي خياباني برخی به سرعت دشنام ناموسي ميدهند و اين پديده خوب نيست. كمكاري شده است؛ مربيان جامعه مانند روحانيت، صدا و سيما، آموزش و پرورش، آموزش عالي و خانوادهها براي تربيت جامعه بايد بهتر و بيشتر كار كنند. البته وضعيت امروز ما به نظر من از گذشته مثلا ۱۰سال پيش بهتر شده است.
دلايل وجود فساد نسبي در ورزش و مخصوصا فوتبال چيست؟
ضعف مديريت و اعمال نفوذ سياستمداران در ورزشهاي داراي ظرفيت اجتماعي و دولتي بودن برخي ورزشها و فقدان رقابت عادلانه در آنها و نيز بالا بودن درآمد در بعضي ورزشها، از دلايل برخي فسادها در ورزش است. مثلا درآمدي كه فوتباليستهاي ايراني در مقايسه با ساير ورزشكاران و ديگر اقشار جامعه دارند بالاست و همين امر لغزشهايي را به وجود ميآورد. گاهي با اشاره به فوتبال حرفهاي دنيا ميگوييم چون درآمد فوتباليستهاي دنيا بالاست پس ناگزيريم به بازيكنان فوتبال پول زيادي پرداخت كنيم. اگر الگوي ما در فوتبال، غرب است پس در ساير مسائل فوتبال هم بايد اين الگوپذيري رعايت شود! بازيكنان، مربيان و مديران فوتبال حرفهاي اروپا با بازيكنان، مربيان و مديران تيم حريف با احترام رفتار ميكنند، به تماشاگران تيم رقيب با احترام نگاه ميكنند، اگر آنها الگو هستند پس در اين زمينهها هم بايد الگو باشند.
آيا ديدگاه سنتي به ورزش بانوان جواب ميدهد؟
سنت و تجدد حرفهاي باطلي است. احكام و اصول اسلام براي همه زمانها يكسان است. قديم و جديد ندارد. در گذشته حجاب خوب بوده، الان هم خوب است. درگذشته بيعفتي بد بوده، الان هم بد است.
چرا بعضي از ورزشكاران ما با دعانويسها در ارتباط هستند؟
اينها خرافات است. مبناي عقلي و ديني ندارد. ما وقتي به دين خودمان مراجعه ميكنيم ميبينيم پيامبر (ص) و ائمه (ع) به اين چيزها اهميت نميدادند. در زمان ائمه خرافاتي باب شده بود مثلا مبني بر اينكه دوشنبه به سفر نرويد (شگون ندارد). يكي از ائمه كه روز دوشنبه قصد سفر داشت، فردي به ایشان رسيد و اين موضوع را مطرح كرد. امام فرمود: اين حرفها مبناي عقلي ندارد و همان روز به سفر رفت. با بدعتها در دين كه معمولا مورد پسند عوام است بايد مبارزه كرد. مصلحان جامعه بايد با نقاط ضعف جامعه مبارزه كنند. شهيد مطهري ميگويد: مصلح واقعي كسي است كه با نقاط ضعف مردم مبارزه ميكند اگرچه از محبوبيت اجتماعي او كم شود. متاسفانه ما ائمه را بيشتر براي حاجاتمان ميخواهيم و هيچوقت فكر نميكنيم اينها الگوي ما هستند و بايد روش زندگي را از اينها بگيريم. هستند بعضي مربياني كه عقايد خرافي به ظاهر مذهبي دارند. متاسفانه به ظواهر و پوسته دين بيشتر اهميت ميدهيم تا محتواي آن. مثلا شمع روشن كردن در شام غريبان يك كار نمادين است و دستور دين و ائمه نيست. مراسم هاي عزاداري در قديم مثل آنچه كه شهيد مطهري داشتند يك ساعت بحث و تحليل بود، چند دقيقه آخر روضهاي ميخواندند و مثلا ۱۵ دقيقه هم مداحي. ولي الان جلسات عزاداري دو، سه ساعت مداحي است، يا سخنراني و تحليل نيست يا اگر هم بخواهد باشد مردم حوصله ندارند! برخی مداحها هم راست و دروغ را در قالب شور و هيجان به اجرا ميگذارند. باز به تعبير شهيد مطهري در قضيه امام حسين (ع)، هم بايد عقل و فكر مردم قانع شود و هم دل و عواطف مردم ارضا شود.
نظرتان راجع به كيروش چيست؟
كيروش را متوسط ديدم. او يك مقدار بياعتنا به فدراسيون و با غرور كار ميكند. مثلا وقتي مرخصي ميرود در زمان مقرر برنميگردد. به نظر ميآيد احساس ميكند چون ما به او نياز داريم و جايگزيني ندارد هر كاري ميتواند بكند. اين خوب نيست و وزير هم از اين ناراحت است. اينها توهين به مردم است كه نبايد ساده از كنار آن گذشت.
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]