واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پیشکسوت تئاتر و تلویزیون مازندران:
هنرمندان مازندرانی با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند
پیشکسوت تئاتر و تلویزیون مازندران گفت: هنرمندان با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان نوشهر، هنر در زندگی هر انسان نقشی منحصربهفرد دارد و زندگی آمیخته به هنر هم سرشار از زیباییها، معناها و مفهومهایی است که موجب نشاط و پویایی ویژهای میشود. هنرمندان با داشتن روحیه لطیف خود همواره در خلق آثار هنری در رشتههای مختلف، جلوههای بینظیر تاثیرات زیبای هنر را در جامعه جاری و روح و جان تشنه از زمختی زندگی صنعتی را سیراب میکنند. دنیای هنرمندان، دنیای خاص و زیبایی است که عمق این علاقهمندی به هنر را تنها یک هنرمند میتواند کامل درک کند و عشق به هنر را لمس کند و در کنار همه این زیباییها، سختیهای کار در این وادی نیز در نوع خود جالب توجه است. یکی از هنرهایی که سختی کار آن بیشتر به چشم میآید، هنر تئاتر است که هنرمندان این عرصه با وجود همه مشکلاتی که از نظر سختافزاری و نرمافزاری دارند اما همان عشق درونی، آنها را در فائق آمدن این مشکلات و موانع یاریگر است. محمدرضا قلیپور متولد 1338 از شهرستان نوشهر و دارای مدرک کارشناسی تئاتر، کارگردانی، کارمند دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس و مسئول روابط عمومی این دانشگاه بیش از 20 کار تلویزیونی و سریالهای چندین قسمتی و میانپرده در پرونده هنری خود دارد. کارگردانی و بازیگری بالغ بر 27 نمایشنامه در سطح شهرستان، استان و کشور، نفر اول بازیگری از جشنواره تئاتر دانشگاه آزاد اسلامی در سال 74، بازیگر دوم مرد در جشنواره بسیج استان مازندران در سال 1380، دریافت لوح تقدیر برای نویسندگی و اجرای نمایشنامه «تنهاتر از دریا» از جشنواره روستا در تهران، داور چندین جشنواره تئاتر شهرستانهای غرب مازندران و عضو هیئت نظارت بر نمایش شهرستان چالوس. محمدرضا قلیپور با بیان اینکه در سال 1358 در مقام کارگردانی و نویسندگی با ساخت فیلم «آوای نیاز» منتخب جشنواره سراسری نماز سوم شدم، وارد گفتوگو با فارس شد. چطور شد وارد دنیای هنر شدید؟ در سال دوم راهنمایی معلم پرورشی آن زمان استاد مرحوم «سام» یکی از معلمان موفق مدرسه ما بود که بهسمت تئاتر سوق داده شدم و بعدها به کانون پرورش فکری نوجوانان زیر نظر استاد مرحوم بهروز مسروری تئاتر را بهصورت علمی نزد ایشان آموختم. در مدرسه هم تئاتر بازی میکردید؟ بله، درست یادم هست اولین نمایشی که بازی کردم بهنام تاریکیها و روشناییها در رابطه با ارباب و رعیتی بود که خیلی هم آن زمان سر و صدا کرد. نخستین کار هنریتان در چه سالی و در چه نقشی بود؟ در سال 1352، نقش یک رعیت که مورد ظلم و ستم خان قرار گفته بود را بازی کردم. دوستانتان برای دیدن بازیتان به سالن نمایش میآمدند؟ بله، در آن زمان بیشتر به دیدن تئاتر میآمدند و الان بیشتر آنها تشکیل زندگی دادهاند و مشغول کار و گرفتاریهای روزمره هستند و امیدوارم هر جا هستند موفق و سلامت باشند. روز آخر اجرای تئاتر از چه چیزی خوشحال یا ناراحت میشوید؟ اجرای روز آخر خوشحالی از این است که زحمتهای کشیده شده در طول تمرین با اجرای خوب که تماشاگران خوشحال از سالن بیرون میروند و من هم خوشحال هستم و ناراحتیام از این است که دیگر تا اجرای نمایش دیگر، این تماشاگران را نمیبینم، تماشاگران اندک تئاتر که شهرستانها سرمایه اصلی و مشوق هنرمندان این رشته هستند. به نظر شما چرا تئاتر مخاطب زیادی ندارد؟ خب این بر میگردد به داشتن امکانات کافی و بعداً هنرمند باسواد و علاقهمند و بعد از آنها داشتن متن نمایشی خوب و بار مالی مناسب و در نهایت اینکه همه اینها ابزاری است که باید در اختیار هنرمند قرار بگیرد تا بتواند مخاطب را جذب سالنهای نمایشی بکند و در حال حاضر این هنرمندان هستند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند به امید روزهای بهتر و شارژ مالی تمامی گروههای هنری و حمایت همهجانبه از هنرمندان این رشته نمایشی. ضعف تئاتر مازندران را در چه چیزی میبینید و راهکار شما چیست؟ در درجه اول به گستردگی جغرافیایی آن بر میگردد و سپس دستهبندی نکردن هنرمندان نمایشی، نداشتن امکانات سختافزاری، حمایت نکردن مالی از گروههای نمایشی و نداشتن اسپانسر مالی. راهکار شما برای برونرفت از این مشکلات چیست؟ پیشنهادم این است که برای گروههای نمایشی در هر شهرستان یک جشنواره داخلی در هر شهرستان برگزار شود و نمایش برتر آن جشنواره میتواند در جشنواره منطقهای شرکت کند و خوبیاش این است که در هر شهرستان میتوان فهمید که چند گروه نمایشی دارد و از چه راههایی می تواند آنها را شارژ مالی کرد و یک حرکت فرهنگی در سطح شهرستان ایجاد میشود و مردم هم علاقمند به هنر نمایشی میشوند. چرا بیشتر تئاترها از متون و نمایشنامههای خارجی استفاده میکنند؟ ما در زمینه نویسندگی نیرو تربیت نکردیم، متولیان امر در این زمینه باید دورههای آموزشی برگزار کنند و اگر یک متن خوب نوشته شود، اینجاست که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بیاید جلو و آن متن را از نویسنده خریداری کند و چاپ کند و او را برای ادامه نوشتن مورد تشویق قرار دهد، آن وقت میبینید که ما چقدر متنهای خوب خواهیم داشت. سقف آرزوهای شما در بازیگری؟ هنر برای هیچ هنرمندی سقفی قائل نمیشود، چون کاری که امروز من اجرا کردم و بعدها که به آن نگاه میکنم، میبینم میتوانستم بهتر کار کنم و از اجرای خود راضیتر نیستم و سعی میکنم در اجرای بعدی بهتر باشم که هنوز یک هنرمند تئاتر بهنظر بنده نتوانسته به سقف آرزوهای خود در بازیگری برسد و اگر هم کسی فکر میکند که به آرزوی خود در بازیگری رسیده است، مطمئن باشید که در کار خود افول میکند. انتهای پیام/86019/ب40
94/07/27 - 08:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]