پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850825503
سرقت ساك طلا در چند ثانيه
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سرقت ساك طلا در چند ثانيه
مرد زرگر وقتي ساك طلايش را برداشت و با خودروي دربستي از بازار راهي ترمينال غرب شد، نمي‌دانست دو سارق فرصت‌طلب قدم به قدم او را دنبال می‌کردند.
به گزارش خبرنگار ما، رهگذراني كه در حال عبور از خيابان سينا بودند با شنيدن فريادهاي آي‌دزد مردي ميانسال متوجه دو پسر موتورسوار شدند كه به سرعت از محل گريختند. لحظاتي بعد از حادثه بود كه با تماس رهگذران، مأموران پليس در محل حاضر شدند و شاكي را به همراه پرونده به شعبه اول دادسراي ناحيه 34 منتقل كردند. مرد ميانسال كه خودش را طلافروشي از شهري در شمال كشور معرفي كرد به بازپرس نصرتي گفت: من صاحب مغازه طلافروشي در يكي از شهرهاي شمالي هستم. هر چند ماه يك بار به تهران مي‌آيم و طلاهاي مورد نياز خودم و چند طلافروش ديگر را از بازار گلوبندك مي‌خرم. امروز هم مثل هميشه از بازار خريد كردم و شش كيلو طلا را داخل ساك مشكي گذاشتم. بعد از آن كنار خيابان تاكسي دربستي را براي رفتن به ترمينال غرب كرايه كردم. من در صندلي عقب نشستم و راننده حركت كرد. وقتي راننده به خيابان سينا رسيد، كنار بانك توقف كرد، گفت كه كار بانكي دارد و خيلي زود بر مي‌گردد. ثانيه‌هايي از رفتن او گذشته بود كه موتورسواري كنار تاكسي توقف كرد. راننده كه نقاب به صورت داشت، خواست شيشه را پايين بكشم تا آدرس بپرسد. من هم به رسم ادب شيشه را پايين دادم. داشتم به او آدرس مي‌دادم كه ناگهان پسر جوانی از در ديگر وارد خودرو شد و ساك طلا را برداشت و در چشم برهم‌زدني ترک آن موتور سوار شد و از محل گريختند.
همزمان با تحقيق از راننده تاكسي، تيمي از كارآگاهان مبارزه با سرقت پليس آگاهي به دستور قاضي، مأمور رسيدگي به پرونده شدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-