واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ربودن نوه آلماني براي رسيدن به خانه ميلياردی
مرد دو زنه كه براي صاحب شدن خانه ميلياردي پسرش، نوه آلماني خود را ربوده بود، ماجرا را انكار كرد.
به گزارش خبرنگار ما، اين پرونده زماني از سوي كارآگاهان ويژه مبارزه با آدمربايي پليس آگاهي پايتخت به جريان افتاد كه مرد سالخورده نوه سه ساله آلمانياش را ربود تا پسرش خانه ميلياردياش را به نام او بزند.
متهم فكر نميكرد پسرش از او به جرم آدمربايي شكايت كند اما وقتي فهميد مأموران پليس در يك قدمي او هستند، نوهاش را به يكي از بستگانش تحويل داد و بعد گريخت تا اينكه صبح ديروز متهم به دستور قاضي حسين پور، بازپرس شعبه پنجم دادسراي جنايي برای متهم وثيقه 50 ميليون تومانی صادر کرد.
شكايت از پدر به اتهام ربودن نوه خردسال
چندي قبل مرد جواني سراسيمه به اداره پليس رفت و از پدرش به اتهام ربودن پسر سه سالهاش شكايت كرد. شاكي در توضيح ماجرا گفت: چندسال قبل براي كار به كشور آلمان رفتم. بعد از پيدا كردن كار با دختري آلماني آشنا شدم و با هم ازدواج كرديم. بعد هم موفق به گرفتن مجوز اقامت در آلمان شدم و وضعيت مالي خوبي هم پيدا كردم. پس از آن هم راهي تهران شدم و خانه گرانقيمتي هم در شمال پايتخت خريدم تا هر موقع به ايران ميآيم خانه مستقلي داشته باشم.
شاكي ادامه داد: يك ماه قبل كه تلفني با مادرم حرف زدم، احساس دلتنگي كرد و خواست براي ديدنش به ايران بيايم. مادرم گفت كه دلش براي نوهاش هم تنگ شده و اصرار كرد پسرم را به ايران بياورم تا اينكه چند روز قبل همراه پسر سه سالهام به تهران آمدم اما همسرم ترجيح داد همراه من نيايد. در اين چند روز خيلي به ما خوش گذشت و بستگان هم از ما به خوبي پذيرايي كردند تا اينكه شب گذشته پدرم از من خواست خانهاي را كه در تهران دارم، به او منتقل كنم. پدرم ميگفت چون من در آلمان زندگي ميكنم، نيازي به اين خانه ندارم. از اين درخواست پدرم خيلي تعجب و با او مخالفت كردم. او وقتي مخالفت من را ديد به خواستهاش اصرار و بعد هم من را تهديد كرد اما حرفش را جدي نگرفتم.
گروكشي براي انتقال خانه
شاكي در توضيح ماجراي ربودن پسرخردسالش هم گفت: امروز صبح در حالي كه پسرم كنار پدر و مادرم مشغول بازي بود، براي انجام كاري خانه را ترك كردم. وقتي به خانه برگشتم، متوجه شدم پسرم در خانه نيست. وقتي ماجرا را از مادرم پرسيدم، گفت پدرم او را با خودش برده و تهديد كرده تا سند خانه را به نامش نزنم، او را بازنميگرداند. از حرفهاي مادرم شوكه شدم و فكر كردم شوخي ميكند اما وقتي با تلفن پدرم تماس گرفتم، خيلي جدي گفت تا سند خانه را به نام او نزنم پسرم را به من برنميگرداند.
با التماس از او خواستم پسرم را به من تحويل دهد اما فايدهاي نداشت و بعد هم گوشي را خاموش كرد. وي در پايان گفت: قرار بود فردا با پسرم به آلمان برگرديم اما من پروازم را لغو كردم.
همسرم مدام از آلمان تماس ميگيرد و نگران بچه است. اما من موضوع را به او نگفتم و چنانچه همسرم موضوع را متوجه شود، تصور بدي از خانواده ما در ذهنش ميماند به همين خاطر درخواست كمك دارم تا هر چه زودتر پسرم را به من برگردانيد.
آغاز تحقيقات جنايي به دستور بازپرس حسينپور
پس از طرح شكايت تيم زبدهاي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي به دستور بازپرس براي دستگيري مرد آدمربا مشغول بررسي شدند.
مأموران در نخستين گام به محل زندگي پدر شاكي رفتند اما متوجه شدند وي پس از حادثه، محل زندگياش را تغيير داده است. بررسيهاي ميداني نشان داد مرد ميانسال پس از ربودن نوهاش از تهران به مكان نامعلومي گريخته است. در تحقيقات بيشتر مشخص شد او با شمارههاي ناشناسي با پسرش تماس داشته و تهديد كرده تا زماني كه او خانه را به نامش نزند، پسرش را تحويل نخواهد داد. در حالي كه اين مرد هيچ سرنخي از خود به جاي نگذاشته بود، شاكي تحت آموزشهاي پليس قرار گرفت. اين مرد وقتي در آخرين تماس از پدرش خواست براي انتقال سند به دفتر اسناد رسمي بيايد، انتظارش را نداشت كه پدرش بگويد خانه را به صورت وكالت بلاعزل به او منتقل و وكالتنامه را برايش پيك كند تا پسرش را آزاد كند.
نجات كودك
در حالي كه پنج روز از ماجرا گذشته بود، مأموران پليس در بررسيهاي فني خود مخفيگاه متهم را كه ويلايي در حوالي لواسانات بود، شناسايي كردند. پس از اين مأموران براي دستگيري پدر بزرگ خطاكار وارد عمل شدند اما دريافتند مرد ميانسال وقتي متوجه حضور پليس شده نوهاش را به خانه يكي از بستگانش سپرده و از محل گريخته است.
بازداشت پدر بزرگ خطاكار
در حالي كه پسر سه ساله تحويل پدرش داده شده بود، تحقيقات براي دستگيري متهم ادامه داشت تا اينكه صبح ديروز متهم بازداشت شد.
فقط خواستم چند روزي با نوهام تنها باشم
مرد ميانسال در بازجوييها اتهام آدمربايي را انكار كرد و در ادعايي گفت: من نوهام را خيلي دوست دارم و براي اولين بار بود كه او را ديده بودم به همين دليل خيلي دوست داشتم چند روزي همراه من باشد اما پسرم تصميم داشت خيلي زود به آلمان برگردد. هر چقدر التماس كردم فايدهاي نداشت بنابراين تصميم گرفتم نوهام را بدون اجازه پدرش با خودم ببرم تا با هم تفريح كنيم. روز حادثه ويلايي در لواسانات اجاره كردم و به بهانه قدم زدن در خيابان نوهام را از خانه بيرون آوردم و به ويلا رفتيم. چند روزي آنجا بوديم كه فهميدم پسرم به جرم آدمربايي از من شكايت كرده است. وقتي فهميدم پليس ويلا را شناسايي كرده، نوهام را به خانه يكي از بستگانم بردم و بعد فرار كردم. تحقيقات درباره اين حادثه ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]