واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: يادداشتي برخاطرات
نویسنده : محمد مهدي عبدخدايي
درباره روايت خاطرات خود بايد بگويم هميشه سعي بر اين داشتهام كه گفتههايم با آنچه كه نسبت به راوي صادق گفته ميشود، قرابت داشته باشد و بيطرفانه روايت كنم. حتي سعي كردهام درباره خودم نيز صادقانه سخن بگويم و تلاش كردهام در اين حين درباره گذشته خودم، حتي راجع به دوران طفوليتم هم، يك بازبيني انجام بدهم. پس ابتدا لازم است چند نكته را متذكر شوم: اول اينكه، بين وقايعنگار، وقايعگو و مورخ تفاوت قائل هستم و همه سعيام بر اين بوده است امانت وقايعنگاري را حفظ كنم و به اصطلاح در روايت كردن امين باشم. دوم اينكه، از ديدگاه من تحليل به اعتقادات، انديشهها و برداشتهاي راوي وابسته و جايگاهش با روايت او از وقايع متفاوت است. سوم آنكه، ميدانم و يقين دارم كساني كه تاريخ را در داخل مدلها بررسي ميكنند و از زاويه ديد خودشان وقايع را ميبينند، از اين بازبيني شخصي كه نسبت به خود انجام دادهام مطالبي را عليه خودم استخراج خواهند كرد و آن را چماقي بر ضد خودم خواهند ساخت، ولي امانت روايتگري مرا وادار كرد اول از خودم شروع كنم، اميدوارم اين جوانمردي عاملي شود تا محققين نيز بيطرفانه تحقيق كنند. كشاكشهاي سياسي در سال 1331، منجر به روي كار آمدن مجدد دولت دكتر محمد مصدق بهرغم مخالفتهاي دربار و خارجيان شد. دكتر مصدق با ارائه تز سياست موازنه منفي دست به تحركات سياسي خاصي در سطح جهاني زد و سعي كرد با تظاهر به نزديك شدن به كمونيستها دول غربي، بهويژه امريكا را وادار كند تا در اختلاف پيش آمده بين ايران و انگلستان، خصوصاً پس از اعلام ملي شدن صنعت نفت طرف ايران را بگيرد. دكتر حسين فاطمي در شهريور سال 31 مقالهاي در «باختر امروز» نوشت و به امريكاييها هشدار داد از ائتلاف با انگليسيها خودداري كنند، اين خود نشاندهنده عدم آگاهي رهبران جبهه ملي از اوضاع جهاني بود، زيرا انگلستان به خاطر طرح مارشال و منافع مشترك حاصل از آن خود به خود با امريكا به توافق و هماهنگي رسيده بود. رهبران جبهه ملي خيلي دير به اتفاق نظر اين دو قدرت جهاني پي بردند. آنگاه بود كه مصدق گفت بايستي بر سر در وزارت خارجه امريكا نوشته شود: «اينجا كنسولگري انگليس است.» لازم به توضيح است من دكتر مصدق، آيتالله كاشاني و نواب صفوي را وابسته به قدرتهاي خارجي نميدانم. حكومت مصالح و منافع خودش را دارد. غير از وابستگي، مثلاً شايد دكتر مصدق در جريان ملي شدن صنعت نفت صلاح ميدانست فدائيان اسلام را قرباني كند و از همينرو فدائيان را ضد ارزش قلمداد و زنداني كرد و كتك زد، نه اينكه انگليسيها به او دستور داده بودند اينگونه عمل كند، بلكه تفكرش اين بود كه براي امتياز دادن به شاه اين گروه بايستي له شوند تا نفت ملي شود. سرانجام مجاهدات ملت ايران به ثمر نشست، انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و مبارزه پيگير و مداوم آن با امريكا همه گروههايي را كه داعيه مبارزه با امپرياليسم داشتند تحتالشعاع خود قرار داد، بهخصوص كساني كه افتخار ميكردند آنها هدف كودتاي 28 مرداد بودهاند. مليگرايان ـ كه در واقع بايد به آنها ملينما گفت، زيرا حتي تبيين درستي از مليگرايي و واژه ملت نداشتهاند ـ اكنون به تكاپو افتاده و در برابر نظام اسلامي دوباره به مليگرايي و ناسيوناليسم متوسل شدهاند تا از آن آلترناتيوي در برابر نظام اسلامي بسازند. در طول 37 سال گذشته، ملاحظات اخلاقي و جوانمرديها اجازه نميداد شخصيت افرادي همچون دكتر مصدق و دكتر فاطمي آنگونه كه بايد به جامعه معرفي شوند، ولي يكسويهنگري، كمانصافي، گزينشي عمل كردن و انتشار مطالبي ناحق و نادرست ما را بر آن داشت تا سكوت خود را بشكنيم و براي داوري نسلها اطلاعات و اسنادي را كه در اختيار داريم منتشر سازيم. از طرف ديگر مظلوميت شهيد سيد مجتبي نواب صفوي و در نظر نگرفتن جايگاه مناسب براي او از طرف بعضي از محققين نيز ما را وادار ساخت تا با گفتن، اندكي از بار اين مظلوميت بكاهيم. همانطور كه اشاره شد بنا نداشتم سخني بگويم، ولي جريان امور اكنون ايجاب ميكند سكوت را بشكنم. اميد آنكه تاريخ پژوهان تاريخ معاصر ر ا مفيد افتد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]