واضح آرشیو وب فارسی:شبستان: خبرگزاری شبستان:قرآن مى گوید: "و وجدوا ما عملوا حاضرا/ آتش قیامت همانى است که خودش افروخته"، همین عمل است، نفس عمل است که در آنجا تجسم پیدا مى کند، پس چیز زائدى نیست، چون جزا با عمل دو تا نیست.خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: قرآن مى گوید این خود عمل شماست نه چیز دیگر. شما مى توانید از خدا این توقع را داشته باشید که من نباشم تا این عمل را ایجاد کنم و اساسا عمل ایجاد نشود، نه اینکه عمل ایجاد شود ولى خودش خودش نباشد. قرآن مى گوید آن عقرب گزنده جراره قیامت که چنین تو را مى گزد، همان گزیدنى است که تو در دنیا در فلان ساعت مرتکب شدى، هیچ چیزى معدوم نمى شود، هر چیزى که موجود شد یک وجهه اش معدوم مى شود، یک وجهه دیگرش باقى است، وجود این جهانى اش معدوم مى شود، وجود آن جهانى اش باقى است، تو خیال مى کنى معدوم شد، واقعا باقى است. قرآن مى گوید: " و وجدوا ما عملوا حاضرا/ آتش قیامت همانى است که خودش افروخته " ، همین عمل است، نفس عمل است که در آنجا تجسم پیدا مى کند، پس چیز زائدى نیست، چون جزا با عمل دو تا نیست. برخی گاهی این ابهام و سوال را مطرح می کنند که اگر خداوند به انسان گفته است نماز را برای خودتان می خوانید، چرا در عین حال چنین به نماز اهمیت داده که اگر نخوانیم و اقامه اش نکنیم ما را مجازات می کند. آنچه در ادامه می آید شرح و تفصیلی در این باره است. آنچه گفته می شود که نماز برای خود انسان است، یعنی نماز برای خدا سودی ندارد، نه این که از سود نماز می توان چشم پوشید، بلکه بالاتر باید گفت چون این سود همان سعادت انسان است. تحصیل آن لازم است و خداوند تحصیل این سعادت را بر انسان لازم کرده و انسان را ملزم به طی مسیری نموده است که هدف از خلقت انسان تأمین شود. سه نکته در پاسخ به یک شبهه اما درجواب این سوال چند نکته را باید توجه داشت: اول این که هدف خداوند از خلقت انسان، رسیدن انسان به کمال و سعادت اخروی است، یعنی همان رشد آگاهانه و اختیاری انسان. موضوع دوم این است که برای طی این مسیر و رسیدن به این رشد، نماز کارسازترین وسیله و ابزار است. به عبارت دیگر خلقت انسان به گونه ای است که این ابزار به نحو شایسته ای انسان را به این نقطه مطلوب نزدیک می کند. نکته سوم این است که طی نکردن این مسیر برای انسان به معنی این است که انسان به طور تکوینی مسیری را طی کند که باطن آن سوختن و عذاب است به عبارت ساده تر خداوند عذاب جداگانه ای برای انسان بی نماز مقرر نمی کند بلکه اثر وضعی ترک نماز، عذاب است. دیدگاه شهید مطهری درباره رابطه میان عمل و جزا برای درک ارتباط نماز و جزا مطلبی را از زبان استاد مطهری نقل می کنیم. این مطلب هر چند در مورد تناسب عمل و جزاست ولی برای فهم این که اصلا چرا خداوند برای ترک عملی مثل نماز که سودش برای انسان است جزا - و به تعبیری مجازات - در نظر گرفته است. شهید مطهری در این باره می گوید: بعضی از مجازاتها تکوینى است، یعنى در نظام خلقت و طبیعت انسان یک کارى مى کند که عکس العمل یعنى نتیجه و اثرش را در همین دنیا مى بیند. آدمى که مشروب مى خورد، به او گفته اند مشروب نخور، وقتى خورد مجازاتش را در همین دنیا مى بیند یعنى روى اعصاب، کبد و جهازات دیگرش مى بیند. این واقعا مجازاتى است در همین دنیا، ولى درباره این مجازات، انسان این طور فکر مى کند که آن کسى که مشروب خورده، چند لحظه مشروب خورده؟ این مجازات هم باید همین مقدار باشد. در مجازاتهاى بشرى است که این حسابها در میان مى آید، مى گویند این اثر این کار است. یا مثل این است که کسى بگوید آقا! کنار لبه پرتگاه کوه نرو، چون لازمه این کار لغزیدن و پرت شدن است. حال یک کسى خیرگى کرد و لب پرتگاه رفت، مى افتد و استخوانهایش خرد مى شود. حالا اگر کسى بگوید میان این جزا و این عمل تناسبى نیست، حالا من خیرگى کردم یک قدم رفتم آن طرف تر، باید این چنین مجازات بشوم که از صدمتر کوه بیفتم پایین که تمام مغزم خرد بشود؟ مى گوییم اینجا وقتى مى گویند جزا یعنى رابطه علت و معلول. این کار را نکن که دنبالش این اثر را دارد. آن اثر فرزند و نتیجه ضرورى و حتمى و جبرى آن کار در نظام خلقت است، نمى تواند از آن جدا باشد. اگر از نوع مجازاتهاى اجتماعى بود، این را مى گفتند ولى در اینجا نمى گویند. قران می گوید عمل شما همان جزای آن است قرآن منطقى دارد که از این هم یک درجه بالاتر است. قرآن معتقد است که همین عمل انسان، نفس عمل انسان جزاى اخروى است. ممکن است بگویید از نظر علمى نمى توانیم توجیه کنیم. اگر هم نتوانیم توجیه کنیم ولى قرآن این را گفته، یک روزى شاید بشر بتواند توجیه کند. عده اى معتقدند توجیه هم مى توان کرد. درست است که قرآن تعبیر به "جزا" مى کند اما جاى دیگر بیان مى کند و مى گوید خود عمل شما همان جزاست. فهم مفهوم کلمه مجازات مهم است، یعنى باز مسأله کیفر در ذهن نباید وارد شود، کیفر به آن معنایى که ما مى گوییم، همان مفهوم تأدیب کردن، تنبیه کردن، تشفى پیدا کردن یا تهدید کردن، اسباب عبرت دیگران فراهم کردن. عرض کردیم که نه - مفهوم مجازات اخروى- این نیست، آتش قیامت همانی است که خود افروخته است شهید مطهری در ادامه تصریح می کند: در مجازات تکوینى اگر ما مجازات مى گوییم، البته لفظ آن با لفظ مجازات هاى اجتماعى یکى است ولى ماهیتش دوتاست. کسى که در اثر یک هرزگى پنج دقیقه اى دچار بیماریهاى سفلیس و نظیر آن مى شود و بعد تا آخر عمر دامن گیرش مى شود و احیانا در نسلش هم تا چند نسل ادامه پیدا مى کند، ما به آن مى گوییم مجازات. در این طور موارد عرض کردیم جاى این حرف نیست که کسى بگوید تناسب- وجود ندارد- ، چون آن را براى این وضع نکرده اند که شما بگویید حالا که براى این وضع کرده اند مى خواستند کمترش را وضع کنند. آن - مجازات- نتیجه قهرى و جبرى این- عمل- است، یعنى این راهى است که نهایتش آن است. شما نمى توانید به خدا اعتراض کنید که این راهى که من همین طور از این طرف در پیش مى گیرم و آخرش منتهى مى شود به مثلا افغانستان، تو یک کارى بکن که من از این راه بروم ولى به افغانستان نرسم. این محال است. شما مى توانید مثلا بگویید که اى کاش من نبودم، عالمى نبود، اما نمى توانید بگویید که اى کاش من بودم، عالم هم مى بود، راه هم مى بود و من هم از این طرف مى رفتم ولى به افغانستان نمى رسیدم. چنین چیزى محال است اگر ما باشیم و قرآن، قرآن مى گوید این خود عمل شماست نه چیز دیگر. شما مى توانید از خدا این توقع را داشته باشید که من نباشم تا این عمل را ایجاد کنم و اساسا عمل ایجاد نشود، نه اینکه عمل ایجاد شود ولى خودش خودش نباشد. قرآن مى گوید آن عقرب گزنده جراره قیامت که چنین تو را مى گزد، همان گزیدنى است که تو در دنیا در فلان ساعت مرتکب شدى، هیچ چیزى معدوم نمى شود، هر چیزى که موجود شد یک وجهه اش معدوم مى شود، یک وجهه دیگرش باقى است، وجود این جهانى اش معدوم مى شود، وجود آن جهانى اش باقى است، تو خیال مى کنى معدوم شد، واقعا باقى است. قرآن مى گوید: "و وجدوا ما عملوا حاضرا/ آتش قیامت همانى است که خودش افروخته"، همین عمل است، نفس عمل است که در آنجا تجسم پیدا مى کند، پس چیز زائدى نیست، چون جزا با عمل دو تا نیست. منبع: واحد پاسخگویی مرکز تخصصی نماز لا اله الا الله به یک شرط، قلعه روح انسان می شود خبرگزاری شبستان:"لا اله الا الله" حصن و بارو و قلعه است و انسان را محافظت می کند اما این رهیدن از عذاب و ورود به حصن شرط و شروطی هم دارد که آن شرط پذیرش امامت و ولایت است.
دوشنبه ، ۲۰مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبستان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]