واضح آرشیو وب فارسی:دانا: فیلم سینمایی” Into the Woods/در جنگل” محصول ۲۰۱۴ به کارگردانی راب مارشال و با بازی مریل استریپ و حضور افتخاری جانی دپ با هزینه تولید بین ۵۰ تا ۶۰ میلیون دلار در ژانر عمی تخیلی و موزیکال توسط کمپانی دیزنی امریکا تولید شد.به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از سرویس هنر و سینمایی ۸دی ، فیلم سینمایی” Into the Woods/در جنگل” محصول ۲۰۱۴ به کارگردانی راب مارشال و با بازی مریل استریپ و حضور افتخاری جانی دپ با هزینه تولید بین ۵۰ تا ۶۰ میلیون دلار در ژانر عمی تخیلی و موزیکال توسط کمپانی دیزنی امریکا تولید شد. ایده فیلم در جنگل برگرفته از کتاب “به سوی جنگل” به قلم: استیفن ساندهایم و جیمز لاپین است و چهار داستان برادران گریم شامل سیندرلا (با بازی آنا کندریک)، شنل قرمزی (با بازی لیلا کراوفورد)، جک و لوبیای سحرآمیز (با بازی دانیل هاتلستون) و راپونزل (با بازی مکنزی موزی) بازنویسی و در هم تنیده شدهاند. به اینها داستانی که برداران گریم هرگز ننوشتهاند، شاید هم نوشته باشند اضافه شده است- نانوا (با بازی جیمز کوردن) و همسرش (با بازی امیلی بلانت)، که اجاقشان کور است، متوجه میشوند که جادوگری با بازی مریل استریپ خانهشان را طلسم کرده است. برای باطل کردن این طلسم آنها سه شب وقت دارند تا به کلبه رفتگری بروند و چهار وسیله را پیدا کنند: یک گاو سفید شیری، یک شنل قرمز خونی، یک تار موی زرد ذرتی و یک دمپایی طلایی. به این ترتیب آنها به جنگل میروند، کارشان را انجام میدهند… در اینجا فیلم را به دو بخش محتوا و فن تقسیم می کنیم. نقد محتوایی فیلم: گرچه روند انتخاب موضوع و نوع موزیکال بودن فیلم بیشتر به رده سنی کودکان نزدیک است اما قالب فیلم برای مخاطب بزرگسال نیز مورد استقبال قرار گرفته است. فیلم در جنگل شاید در ظاهر نشان ندهد اما در لایه های زیرین فیلم بسیار زیرکانه از مفاهیم نمادگرایی استفاده شده است. موضوع این فیلم مشکل زن و شوهری است که مریل استریپ جادوگر داستان، آنها را بر اساس کینه ای قدیمی طلسم کرده است، حال کینه ی قدیمی کاملا شبیه به مسئله آفرینش و داستان حضرت آدم و حوا است. به طوریکه پدر خانواده از باغ جادوگر دزدی می کند- کنایه به داستان آدم و حوا- جادوگر نیز آنها را طلسم کرده و دختر خانواده(راپونزل) را در قلعه ای زندانی می کند که نماد عشق و محبت و انسانیت است. در واقع در فیلم و در همه داستانهای درهم تنیده شده در آن ، کارکترها برای دستیابی به رویاها و آرزوی های خود- که از سکانس ابتدایی با زبان شعر آرزوهایشان را می خواندند- به داخل جنگلی می روند که در واقع همان دنیای امروزی است که آن را به جنگلی بی رحم و به دور از انسانیت تعبیر می کند. از آنجایی که باور تقابل شیطان و خدا در صنعت رسانه ای و فیلمسازی هالیوود به طور کامل مشهود و قابل لمس است پس در تحلیل هم اگر از این دو دیدگاه بررسی شود به نکات قابل توجهی خواهیم رسید از دو منظر می توان فیلم و شخصیت اصلی جادوگر را بررسی کرد: در یک نگاه جادوگر را نماد خدا بدانیم و باغ جادوگر هم می توان همان جایی در نظر گرفت که حضرت آدم و حوا از آن درخت سیب چیده اند و پدر خانواده با دزدی مورد غضب جادوگر(خدا) قرار می گیرد و در نهایت فرزندانش برای حل این مشکل و رسیدن به آرزوهایشان به جنگل (دنیا) هدایت می شوند. نکته جالب اینجاست که شغل فرزندش نانوایی است و با گندم سرکار دارد( کنایه به روایتهایی دیگر از سیب و گندم در زمان حضرت آدم). در منظری دیگر اگر هم جادوگر را شیطان بدانیم کاملا مشخص است که تمام کینه های او از انسان به خاطر کار اشتباه و دزدی است که انسان مرتکب شده و در واقع بحث نبرد میان انسان و شیطان را با ترفندهای القایی فارغ از مسائل اعتقادی نشان داده و شیطان را از مسئله نافرمانی مبرا می سازد. تا اواسط فیلم همه با هدایت های جادوگر(با شخصیت دوگانه خدا و شیطان) وارد جنگل(دنیا) میشوند و همه آن کارکترها به آرزوهایشان می رسند اما ناگهان پرده دوم فیلم زمانی آغاز می شود که بیننده به طور کامل مجذوب فیلم شده که آنجاست داستان ضربه خود را به درون مخاطب وارد می کند و خوشی های صورت گرفته تحت شعاع حوادث و اتفاقات بد قرار می گیرد و مخاطب تمام ارتباط خوب و لذتی را که از تماشای داستان به دست آورده بود با مفاهیم کاملا برعکس از دست می دهد. پرده دوم با خیانت زن نانوا با شاهزاده شروع می شود، شاهزاده همان همسر سیندرلا است که گناهی را مرتکب می شود و در اشعار فیلم و در دیالوگ ها این اقدام غیر اخلاقی را لازمه این جنگل(دنیا) می داند و گاها آن را لذتی لازم برای دنیا(جنگل) می خواند و افرادی که “اما” ، “اگر” ، “و” ، “یا” در کارهایشان می آورند نمی توانند به خواسته هایشان برسند که در ادامه و به ترتیب همه ی کارکترها تمامی خوبی و خوشی هایی را که به دست آورده بودند را از دست می دهند و بروز این مشکلات را به گردن یکدیگر می اندازند و بعد از ریشه یابی مشکل مشخص می شود که مشکل اصلی از جادوگر (با شخصیت دوگانه خدا و شیطان) است. در دیالوگی جادوگر اشاره می کند که من فقط به شما توصیه کردم و از شما خواستم اما این ذات پلید و زیاده خواه انسان بود که باعث بروز مشکلات شد. راپونزل که از آن اوایل این داستان توسط جادوگر دزدیده شده بود و در برجی پنهان بود که در واقع او نماد همه خوبی ها و عشق و محبت است و تنها کسی است که از حوادث بد ماجرا در پرده دوم می گریزد و به همراه پسر دوم پادشاه از جنگل رفته است. در واقع فیلم می گوید که از همان ابتدای خلقت انسانیت و اخلاق از دنیا(جنگل) وجود ندارد و از عمد کارکتر جادوگر را به طوری شخصیت پردازی کرده اند که به مفهوم دوگانه ای به مخاطب عرضه کند و حضور انسان با حجمی از خطرات در دنیا(جنگل) را متاثر از دعوای شیطان و خدا می داند. شاید در مرحله اول اینطور به نظر برسد که انسان مظلوم واقع شده است ولی در نگاهی عمیق تر این نوع نگاه که شیطان و خدا را به طور یک حزب نگاه می کند و قدرت هر دو را برابر می داند ؛ در واقع شیطان را تطهیر از اتهامات نافرمانی و فتنه انگیزی می کند و بیشتر اتهامات به خداوند متعال می رود که برای کنترل انسانها او را به سمت جنگل(دنیا) هدایت کرده است. گفتار مشترکی که در اکثر فیلمهای هالیوودی با نگاه کابالیست ها است به مانند: ماتریکس، کنستانتین، لوسی و…. این فیلم دنیا را که جایگاهی است برای ارتقاء ارزشهای انسانی و کرامات اخلاقی همه بشریت، تبدیل به جنگلی می کند که برای بقا در آن باید نابود کرد، خیانت کرد، و تاوان خوبی ها را پس داد….و همچنین انسان و ذات او را بسیار پست و ذلیل نشان می دهد و او را بازیچه دست خدا و شیطان می داند. در حالی که ایجاد فتنه انگیزی در جهان و ارائه جنگ همیشه از سوی سیاستمداران کشوری است که دنیای زیبای انسانی را می خواهند تبدیل به جنگلی کنند و اکنون قصد دارند این فتنه ها را در فیلمهایشان توسط کمپانی هایی به مانند والت ویزنی به گردن دیگر مسائل بیندارند و تمام این اهداف هم بر روی کودکان و مبانی فکری آنها سرمایه گذاری می کنند تا در چند سال بعد جواب دهد. نقد فنی فیلم: فیلمنامه فیلم گرچه برگرفته از یک کتاب بود اما بسیار قوی نوشته شده بود و به طور مناسب و با دکوپاژی دقیق آنها را وارد ماجرا می کند. اما شخصیت پردازی ها شاید به خاطر استفاده از کارکتر های آشنا مقداری ضعیف عمل کرد به طوریکه مخاطب شخصیت آشنایی در فیلم نمی بیند. موسیقی بسیار حرفه ای و زیبای این فیلم توانست روح خوب به دیالوگ های شعر گونه فیلم تزریق کند. البته بازی همه بازیگران به طور خیلی خوب و جذاب بود و متناسب با بازی، اشعار را به زبان می آوردند. طراحی لوکیشن و گریم از نقاط قوت فیلم بود اما بر روی جلوه های ویژه آخر داستان ضعف هایی دیده میشد. به طور کلی تکنیک استفده شده در فیلم با دو محوریت کارکتر جذاب و دیالوگ شعر گونه و موزیکال ، که بیشترین تاثیر را بر روی سنین کودکان دارد ، بسیار زیرکانه و حرفه ای بوده است. گرچه این فیلم برای کودکان طراحی شده اما در رده سنی بزرگسال هم قابل استفاده است و اتفاقا به دلیل به کارگیری مفاهیم نامرتبط با انسانیت، اعتقادات و اخلاقیات در لایه های داستان، برای کودکان توصیه نمی شود. منتقد: محمد جواد فلاح
یکشنبه ، ۱۹مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]