تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830159728




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا وقتی امیرالمومنین(ع) به حکومت رسیدند با بدعت های حاکمان قبلی مخالفت نکردند؟


واضح آرشیو وب فارسی:دزنیوز: به گزارش سرویس دینی جام نیوز، پس از رسیدن امام به خلافت مهمترین مشکلی که بر سر راه امام قرار داشت، انحرافات دینی و بدعتهایی بودند که از طرف خلفاء سه گانه و برخی از اصحاب برجای مانده بود افزون بر آن، مشکل دیگر آن بود که عده ای از مردم آگاهی درستی از دین نداشتند. امام در عهد نامه اش به مالک با اشاره به انتخاب افراد صالح درباره دنیاداری دینداران وضعیت موجود را به او گوشزد نموده فرمود: «فان هذا الدین کان اسیرا فی ایدی الاشرار، یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا»، این دین در دست اشرار اسیر بوده، در آن به هوس می راندند و به نام دین، دنیا را می خوردند (۱) . در اینجا به برخی از این بدعتها و موضع گیری امام علی ـ علیه السلام ـ اشاره می گردد: ۱٫ عده ای از صحابه و برخی از خلفا، با وجود قرآن و سنت و صرفا بر اساس «مصلحت گرایی» احکامی را مطرح می کردند. در این میان، عدم اعتنای به سنت، روشنتر و با دلایل بیشتری در ماخذ حدیثی و تاریخی آمده است. ابوجعفر نقیب به عنوان یک سنی معتدل در این باره می گوید: صحابه بطور متحد و یکپارچه، بسیاری از نصوص (کلمات رسول خدا ـ صلّی الله علیه وآله وسلّم ـ) را ترک کردند و این بدلیل مصلحتی بود که در ترک آنها تشخیص می دادند، نظیر سهم ذوی القربی و سهم مولفه قلوبهم. (۲) امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ ضمن خطبه مفصلی به نقد این نگرش پرداخته و تعهد خود را به سنت نبوی تصریح کرد. آن حضرت با اشاره به این که برای حل یک مساله آرای مختلفی ابراز شده و آنان نزد حاکم آمده و او رأی همه را درست شمرده می فرماید: «این در حالی است که خدای آنان یکی است، پیامبرشان یکی است، و کتابشان یکی است. آیا خدا گفته است به خلاف یکدیگر روند و آنان فرمان خدا را برده اند؟ یا آنان را از مخالفت نهی فرموده و نافرمانی او کرده اند؟ یا آنچه خدا فرستاد دینی است ناقص و خدا در کامل ساختن آن از ایشان یاری خواسته؟ یا آنان شریک اویند و حق دارند بگویند و خدا باید خشنود باشد از راهی که آنان می پویند؟ یا دینی که خدا فرستاده تمام بوده و پیامبر ـ صلّی الله علیه وآله وسلّم ـ در رساندن آن، کوتاهی کرده است؟ حال آن که خدا می فرماید: فرو نگذاشتیم در کتاب چیزی را (۳) » امام در خطبه دیگری از اشتباهات دسته های مختلف اظهار شگفتی می کنند و این که «نه پیامبری را می گیرند و نه پذیرای کردار جانشینند… و به راه شهوتها می روند. معروف نزدشان چیزی است که شناسند و بدان خرسندند و منکر آن است که آن را نپسندند. در مشکلات تنها به خود اتکا می کنند و در گشودن مهمات به رای خویش تکیه دارند. گویی هر یک از آنان امام خویش است که در حکمی که می دهد چنان بیند که به استوارترین دستاویز چنگ زده و محکمترین وسیلت ها را به کار برده». (۴) آنچه در این میان جالب است این که به باور خلیفه دوم و سوم، آنان حق داشتند تا در برخی از امور، برای خود تشریع ویژه داشته باشند و سنت را کنار بگذارند ـ مثل آن که عثمان، بر خلاف پیامبر و حتی خلفای قبل از خود، نمازش را در منی تمام خواند ـ اما، مسلمانان به مرور، افعال و اعمال خلفا را به صورت سنت شرعی غیر قابل تخطی پذیرفتند. خود عمر در حین مرگ، گفت: جانشین معین نکردن سنت (پیامبر) است و جانشین معین کردن هم سنت (ابوبکر) (۵) . بنابراین از نظر او عمل ابوبکر نیز «سنت» محسوب می شده است. ۲٫ یکی از نمونه های واضح برخورد امام با این بدعتها برخورد با نماز تراویح بود که عمر با پذیرفتن این که بدعت است ـ گرچه به قول خودش بدعت خوب ـ آن را برقرار کرد. زمانی که امام در کوفه بود، کسانی نزد امام آمده از آن حضرت خواستند تا برای نماز تراویح آنان در ماه رمضان امامی معین کند. حضرت آنان را از این کار نهی فرمود. شب هنگام فریاد «وا رمضاناه» یا «وا عمراه» بلند شد. حارث اعور نزد امام آمد و گفت: مردم به ضجه افتاده و از سخن شما ناراحت شده اند. امام فرمود: رهاشان کن تا هرکاری می خواهند بکنند و هرکس را می خواهند به امامت جماعت برگزینند. (۶) این نقل نشانگر آن است که امام با چه قومی سر و کار داشته و تا چه اندازه از او پیروی می کرده اند. ۳٫ امام در اذان خود نیز جمله «حی علی خیر العمل» را که عمر حذف کرد (۷) و همچنان اذان ناقص در میان اهل سنت بر جای ماند، می آورد. ابن رشد اندلسی خبر اذان علی ـ علیه السلام ـ را با جمله «حی علی خیرالعمل» آورده و بر اساس آن برخی از فقهای سنی اجازه داده اند که گفته شود. (۸) ۴٫ یکی از انحرافات مهمی که بطور اصولی سبب ایجاد انحرافات دیگری شد، این بود که از نقل و کتابت حدیث جلوگیری شد. رشید رضا به این نکته اشاره کرده است که این امر ضربه جبران ناپذیری بر فرهنگ اسلامی زده است. (۹) چنین اقدامی، به دلیل بی اعتنایی به سنت بوده است. امام در برابر سیاست عدم کتابت حدیث، بر فراز منبر اعلام فرمود: کسانی که مایل هستند تا علم را بنویسند، کاغذ و قلمی فراهم آورند، حارث اعور وسائل نوشتن را فراهم کرد و آنچه را حضرت نقل می کرد، می نوشت (۱۰) بعد از آن نیز امام حسن به فرزندانش توصیه می فرمود تا حدیث پیامبر ـ صلّی الله علیه وآله وسلّم ـ را بنویسند. (۱۱) بنابراین امام در فرصت اندکی که داشت با این بدعت ها مبارزه نمود و لکن جنگها و مشکلاتی که از هر سو بر امام تحمیل می گردید موفق به زدودن همه آنها نگردید. پی نوشتها: ۱٫ نهج البلاغه، نامه ۵۳٫ ۲٫ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۲، صص ۸۲ ـ ۹۰٫ ۳٫ نهج البلاغه، خطبه ۱۸٫ ۴٫ نهج البلاغه خطبه ۸۸٫ ۵٫ طبقات الکبری، ج ۳، ص ۳۴۲٫ ۶٫ مستطرفات السرائر، ص ۱۴۶، و در پاورقی آن از: بحار ج ۹۶ ص ۳۸٫ وسائل الشیعه ج ۵، ص ۱۹۳٫ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۱۷۵٫ ۷٫ از ابن عباس نقل شده است فلسفه آن که خلیفه دوم دستور به حذف حی علی خیر العمل داد این که مبادا مردم جهاد را رها کنند و بگویند اگر نماز بهترین اعمال است پس چرا آنرا ترک کنیم و به جهاد روی بیاوریم، بنابراین برای آن که مسلمانان دچار چنین سستی و رخوتی نسبت به جهاد نشوند، خلیفه ثانی از گفتن «حی علی خیر العمل» نهی کرد. (تشیع در تسنن، ص۲۲۰). ۸٫ المحلی، ج ۳، ص۱۶۰، مستفاد الرحله والاغتراب، قاسم بن یوسف نجیبی (م ۷۳۰) تونس، الدار العربیه للکتاب. ۹٫ المنار، ج ۶، ص ۲۸۸٫ ۱۰٫ تقلید العلم ص ۹۰ ربیع الابرار ج ۳، ص ۲۲۶، تاریخ بغداد، ج ۸، ص ۳۵۷٫ ۱۱٫ ترجمه امام حسن، ابن سعد ص ۱۵۶٫


یکشنبه ، ۱۹مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دزنیوز]
[مشاهده در: www.deznews.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن