واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: گروه جامعه / مسعود خدادادی - فهم مفهوم رفتارهای اعتیادی و بررسی علمی آن و همچنین شناخت فعالیتهای عملی و اجرایی که در مقابله با این گونه رفتار ها صورت گرفته است موضوع گفت وگوی من با دکتر «فرید براتی سده» است.دکتر فرید براتی سده، فردی است که سالها در سازمان بهزیستی کشور در حوزه های مبارزه با اعتیاد مسؤولیت داشته و اکنون نیز در سازمان بهزیستی فعال است. سالها تدریس رشته روان شناسی در دانشگاه های کشور نشان می دهد وی افزون بر فعالیت در حوزه عملی و اجرایی کلان، از مسایل علمی و دانشگاهی فاصله نداشته است. آغاز گفت وگو با دکتر براتی به بررسی علمی پدیده اعتیاد اختصاص دارد و در بخش دوم گفت وگو مسایل اجرایی مورد پرسش قرار گرفته است. از نظر روان شناختی رفتار اعتیادی چگونه رفتاری است؟ چند نوع رفتار اعتیادی داریم و کدام یک از لحاظ اجتماعی و فردی خطرناک تر است؟ - رفتاری که انسان احساس اجبار به انجام دادنش دارد و در صورتی که انجامش ندهد دچار اضطراب، پریشانی، تنش، تحریک پذیری و حتی گاه خشونت بشود، رفتار اعتیادی است. برخی از گونه های وسواس، پرخوری، اعتیاد به سکس و حتی اعتیاد به فعالیت در شبکه های مجازی و یا انجام بازی رایانه ای که تحت عنوان اعتیاد های نوپدید شناخته می شوند، در زمره رفتارهای اعتیادی قرار می گیرند. از دیدگاه یک ناظر خارجی، اصلی ترین و خطرناک ترین نوع رفتارهای اعتیادی، اعتیاد به الکل است و پس از آن اعتیاد به مواد مخدر و در مرحله بعدی اعتیاد به شبکه های اجتماعی قرار دارد. خاستگاه احساس اجبار کجاست و عمده ترین دلایل روان شناختی رو آوردن به رفتارهای اعتیادی چیست؟ - این اجبار، درونی و اضطراب و کنترل آن است. به عنوان نمونه در برخی موارد، فردی که دچار خودارضایی اعتیادی است با انجام این عمل قصد دارد اضطراب خود را نسبت به فشارهای روحی و روانی کنترل کند و درصورتی که از انجام این عمل بازبماند دچار پریشانی و تنش می شود، یعنی این رفتار دیگر به معنای ارضای نیاز جنسی نیست. درباره دلایل اعتیاد نیز در ابتدا باید تحلیلهای اجتماعی کلان تر را در نظر گرفت، زیرا در دامن زدن به رفتارهای اعتیادی نقش جدی دارند و نباید به تحلیل صرف روان شناختی اکتفا کرد. به عنوان نمونه در برخی رفتارهای اعتیادی مانند اعتیاد به سکس و اعتیاد به قمار، بحث فرا تر از کنترل اضطراب خواهد بود و عواملی مانند به دست آوردن قدرت و نشان دادن توانایی در مناسبات و روابط اجتماعی تاثیر بسزایی در روآوردن افراد به این گونه رفتار ها دارند. اما در یک نگاه کلی بی ثباتی، تلون مزاج و عواطف و از همه مهمتر ناتوانی در کنترل خود در مقابل تکانه هایی که به فرد وارد می شود، از عمده دلایل روان شناختی اعتیاد به شمار می آیند. آیا در کشور ما پژوهش و مطالعه دقیقی صورت گرفته که نشان دهد کدام رفتار اعتیادی فراگیر تر است؟ - متأسفانه با آنکه می دانیم برای آسیب شناسی پدیده های اجتماعی، انجام پژوهش و داشتن آمار دقیق از اهمیت بسزایی برخوردار است، نسبت به بخش قابل توجهی از رفتارهای اعتیادی درکشورآمار دقیقی وجود ندارد. به عنوان نمونه شمار معتادان به الکل نامشخص است، با اینکه درباره وجود اعتیاد به شبکه های مجازی آگاهی داریم، متأسفانه آمار ملی در دسترس نیست. نرخ ملی اعتیاد به سکس نیز همین وضعیت را دارد. یکی از دلایل این نقص، پنهان بودن یا زیرزمینی بودن این گونه رفتار هاست که متأسفانه به دلیل ضعف ساختاری به دور از چشم مسؤولان در حال گسترش است. آیا تفاوتهای فرهنگی در کشورهای گوناگون در نوع رفتار اعتیادی مردم هر جامعه ای تاثیر گذار است؟ - مباحث فرهنگی بر نمودهای این رفتار ها تاثیرگذارند. به عنوان نمونه در برخی کشورهای غربی، شرط بندی به عنوان بخشی از فرهنگ شناخته می شود و هنگامی که این رفتار به افراط کشیده شود تحت عنوان رفتار اعتیادی تعریف می شود، در صورتی که این گونه رفتار ها در کشور ما کمتر به چشم می خورد. برقراری رابطه جنسی حتی از نوع شرعی (نه تحت عنوان ازدواج دایم) در فرهنگ ایرانی به دلایل متعددی آنچنان مورد پسند نیست، پس به نظر می رسد در کشور ما یکی از نمودهای رفتار اعتیادی یعنی اعتیاد به سکس کمتر وجود داشته باشد. آیا طبقه اجتماعی، اقتصادی و منزلتی فرادست از روآوردن به رفتارهای اعتیادی در امان هستند؟ به عبارت دیگر افرادی که جایگاه اجتماعی بهتر، وضع اقتصادی مطلوب تر و یا تحصیلات بالاتری دارند کمتر به این گونه رفتار ها، بخصوص اعتیاد به مواد مخدر- دچار می شوند؟ - خیر! تضمینی وجود ندارد که این گونه آسیبهای اجتماعی و روانی در طبقه خاصی بروز پیدا نکنند و تفاوت تنها در کیفیت و کمیت بروز آنهاست. پرخوری اعتیادگونه در همه طبقات وجود دارد، اما نوع غذا متفاوت است. در اعتیاد به مواد مخدر تفاوت در نوع ماده مخدر، کیفیت و شیوه مصرف آن است. ماده گرانتر، کیفیت مرغوبتر و راه مصرف ایمن تر در طبقات بالا تر به چشم می خورد. با توجه به سالها فعالیت سازمانی و مسؤولیتهای مختلفی که در امر مبارزه با مواد مخدر برعهده داشته اید به نظر شما سازمانها و نهادهای مسؤول در این حوزه چه نمره ای دریافت می کنند؟ - متأسفانه باید گفت هیچ سازمانی نمره قبولی دریافت نمی کند، زیرا اگر بدرستی به وظایف خود عمل می کردند وضعیت تا این حد نامطلوب نبود. هر روز به شمار معتادان ما افزوده می شود و حتی تعداد قابل شمار از افرادی که در مراکز مخصوص تحت درمان قرار می گیرند پس از گذشت مدت زمانی دوباره به مصرف مواد مخدر رو می آورند؛ اینها یعنی شکست روندهای تکراری. در مجموع شاید بتوان به سازمان بهزیستی از ۲۰ ، نمره ۱۴ را داد، اما دیگر نهاد ها مانند وزارت علوم، وزارت بهداشت، آموزش و پرورش نمره ای بالا تر از ۱۰ را دریافت نخواهند نمود. در این رهگذر ستاد مبارزه با مواد مخدر کمترین نمره را در بین نهادهای مسؤول به خود اختصاص می دهد، زیرا این ستاد در وظیفه ذاتی خود یعنی هماهنگ کردن همه نهاد ها و به کارگیری تمام توان آنها در جهت مبارزه و مقابله با مواد مخدر، آن گونه که باید موفق عمل نکرده است. نقش آموزش و پرورش را چگونه ارزیابی می کنید؟ - به نظر می رسد آن گونه که باید در این سازمان به موضوع «پرورش» اهمیت داده نمی شود و «آموزش» را به عنوان محور فعالیت های خود در نظر می گیرند، درحالی که می دانیم «تربیت» از اهمیت بسیار زیادی در جلوگیری از آسیبهای اجتماعی برخوردار است که نگاه مسؤولانه تر آموزش و پرورش نسبت به این موضوع را می طلبد. موضوعی که امروزه به شکل جدی تری با آن روبه رو هستیم پدیده «مدارس آسیب زا» است. برخی رفتارهای نامناسب اولیای مدرسه و روابط میان دانش آموزان و اولیای مدرسه و میان دانش آموزان با یکدیگر و همچنین بافت و ساختار مدارس در برخی محیط های نامناسب و حاشیه ای شهر ها؛ می تواند آسیب های فراوانی را به آینده سازان کشور وارد کند، در حالی که مدرسه باید مأمن آسایش و بستر سلامت جامعه را فراهم آورد. وضعیت همکاری سازمان بهزیستی با وزارت آموزش و پرورش در زمینه مقابله با مواد مخدر چگونه است؟ - در سالهای گذشته در بحث پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر، گروه های کار شناسی سازمان بهزیستی با حضور در محیط مدارس به پیشگیری اجتماع محور می پرداختند، بدین صورت که دانش آموزان را به بررسی مشکلات مدارس خود در رابطه با اعتیاد ترغیب می کردند. پس از چندی، آموزش و پرورش به دلایلی مانع این تعاملات شد، اما امید است با تغییر رویکردی که بتازگی در این وزارتخانه صورت گرفته شرایط برای همکاری دوباره فراهم شود. امروز دیگر زمان آن نیست که آموزش و پرورش مانند سالهای نه چندان دور وجود حتی یک دانش آموز دچار اعتیاد را انکار کند. هر یک روز بی توجهی به این موضوع زندگی یک انسان را نابود خواهد کرد.
شنبه ، ۱۸مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]