تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835864848
رفیق جدانشدنی تمام انسانها
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
رفیق جدانشدنی تمام انسانها پیامبر(ص) فرمود: «اگر آرزو نبود، حتی هیچ باغبانی درختی را نمیکاشت. طبعاً او آرزو دارد که این درخت، میوه بدهد، بعد میوهها را بچیند، به بازار ببرد، بفروشد و به واسطه آن، خانه درست کند»، پس آرزو فی ذاته در خواطر هر انسانی موجودیت دارد.
به گزارش فرهنگ نیوز، آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) در تازهترین جلسه اخلاق خود به موضوع «مراقبه» با محوریت آرزو؛ رفیق جداناشدنی تمام انسانها، برای رسیدن به مرحله عمل پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:
*خطورات ذهنی و طرح نقشه راه برای انجام عمل!
هر عملی از انسان، ساطع میشود، چه عمل خیر و چه عمل شرّ، در بستر خطورات است. همه این اعمال در جایگاه خطورات نفسانی یا شیطانی و یا در مقابل، خطورات ربّانی و ملکوتی قرار دارد.
در عالم عمل، اوّل آنچه که به ذهن میگذرد، عامل بر عمل است. تمام اعمال انسانها اوّل بر ذهن وارد میشود، چه آن عمل ناخودآگاه بر ذهن وارد شود، چه با تأمّل و تفکّر. ولی مهم اینجاست: راه گریزی نیست که اوّل نقشه همه اعمال، در ذهن خطور میکند.
در باب خطورات و چگونگی تشکیل آن و آن مراحل اربعه، مطالبی را بیان کردیم، امّا آنچه که باعث میشود خطورات تقسیم به خطورات نفسانی و شیطانی و ملکوتی و ربّانی شود، چیست؟
اوّلاً همه اینها حسب مطالبی که بیان کردیم، همه نقشه راه است برای عمل. و نکته مهم اینجاست که هیچ عملی اتّفاقی به وجود نمیآید، إلّا به نقشه راهش و آن نقشه راه، خطورات ذهنی بشر است.
*آرزو، عامل فعلیّت بخشیدن به خطورات
در مورد این خطورات فرمودند: یا در دو دست شیطان قرار دارد که عامل خطورات نفسانی و شیطانی میشود و این، در حقیقت، «لمة من الشیطان»[1]؛ یعنی «ایعاد بالشر و تکذیب بالحق» است. به تعبیر روایت، در دو انگشت شیطان قرار میگیرد. یا آن لمّهای است که «من الملک» یعنی «ایعاد بالخیر و تصدیق بالحق» است.
ختمی مرتبت، محمّد مصطفی(ص) فرمود: «قلب المؤمن بین إصبعین من أصابع الرحمن»[2]، قلب مؤمن بین دو انگشت از انگشتان خدای رحمان است. یعنی وقتی مؤمن شد، تمام خطورات که جایگاه آن ذهن و قلب اوست، تا او را به عمل برساند، در بین دو انگشت ذوالجلال و الاکرام است، یعنی همه خطورات و نقشه راه، باذن الله تبارک و تعالی بر قلب او وارد میشود.
نکته مهم اینجاست: تمام خیر، خوبی، نیکی و حال خوش اولیاء، موقعی است که این مؤمن، در دست خداست و سکینه و آرامش و همه خطورات ملکی و الهی به عنوان نقشه راه، باذن الله تبارک و تعالی بر قلب او، ورود پیدا میکند. امّا برعکس اگر شیطانی شد، همه چیز به ید ابلیس است.
لذا در خواطر الهی و همچنین خواطر شیطانی، اوّل چیز، آرزوست. الهام به آرزو در انسان موجودیّت دارد. مثلاً ذیل آیه شریفه 268 سوره بقره، مفسّرین و اولیاء الهی، نکاتی را بیان کردند که بسیار زیباست. پروردگار عالم میفرماید: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ»، شیطان شما را از تنگدستی و فقر، میترساند و به وحشت میاندازد و به بدکاری وامیدارد. بیان کردند: اگر انسان، جلوات دنیا را دید و به ذهن و قلب او خطور کرد که نکند من در دنیا فقیر و گرفتار و بدبخت شوم، همین عامل فحشاء میشود.
یکی از مطالب فحشاء این است که انسان به واسطه ترس از فقر که در ذهنش خطور یافته، به دنبال رزق حرام برود. طرق کس حرام هم مختلف است و شیطان نقشه راه را برای او میچیند. یکی اختلاس میکند، یکی نعوذبالله تنفروشی میکند و ... . فحشاء، مختلف است و حالش، حال متغیّر است. لذا چون انسان، حال متغیّر پیدا کرد، به احوال مبدّل میگردد، یعنی از حالی به حال دیگر میرود. اسّ و اساس همه اینها خطورات ذهنی و قلبی است که نقشه راه را برای او ترسیم میکند و او را به عمل وامیدارد. پس مهم اینجاست.
لذا اولیاء خدا نکته بسیار مهمّی را بیان میکنند، میگویند: آرزوها، دلیل فعلیّت میآورد، چه آرزوی خوب و چه آرزوی بد. یعنی عامل میشود برای حرکت در مقام فعلیّت فعل انسان. لذا انسان، فاعل به آن عمل میشود، چه عمل خیر و چه عمل شرّ.
اولیاء خدا میگویند: تمام اینها به واسطه دنیاست. مثلاً ظواهر و جلوات دنیا را میبیند، به ذهن او خطور میکند، میگوید: ببین، آنجایی که کسی ثروت دارد، او به ظاهر عزیز است، پس به دنبال ثروت حتّی بلغ ما بلغ باید رفت. آنجا که کسی قدرت دارد، عزیز است، پس به دنبال قدرت حتّی بلغ ما بلغ ... و قس علی هذا به دنبال همه مطالب. در دنیا، اوّل نگاهش به جلوات است و در ذهنش، اساس این جلوات، در عالم دنیا، به خطورات ورود پیدا میکند. اصل این خطورات کجاست؟ اینکه باورش میشود اگر مال داشتی، تو میتوانی در جامعه، عزیز باشی؛ یعنی عزّت را در مال میبیند. اگر قدرت داشتی، میتوانی عزیز باشی؛ عزّت را به قدرت میبیند. لذا خطور این جلوات بر ذهن و قلب، نقشه راه را میکشد. این که به هر طریق شده است باید عزیز شوم. چگونه عزیز شوم؟ به هر طریق مال به دست آورم تا سری بین شرها دربیاورم. این حال او، نقشه راه برای عملکرد را در ذهن میچیند و این را از آرزو میدانند. او هم آرزو دارد یک روز به این مقام برسد.
*اشرار و ابرار؛ هر دو در تلاش بر تحقّق آرزوهایشان هستند!
حتّی در باب عمل خیر هم اینگونه است. وقتی مقام معرفتی حضرات معصومین و اولیاء خدا تبیین میشود و اولیاء خدا دائم بیان میکنند که سیره عملی بزرگان را مطالعه کنید، دلیل این است که سیره عملی آنها، در مرحله نخست، آرزو برای انسان به وجود میآورد. یعنی آرزو میکند که من هم بتوانم آن مقام را به دست آورم.
لذا همانگونه که در باب دنیا، برای ورود خطورات ذهنی، همان نگاه به جلوات است؛ در مورد خطورات ذهنی ملکوتی و الهی هم، همان نگاه به سیره عملی حضرات معصومین و اولیاء و بزرگان است.
لذا اولیاء خدا علّت العلل قصص القرآن را برای عبادالرّحمن، این میدانند که این قصص، عامل آروزی رسیدن به آن مقامات است و چون کسی این آرزو را کرد و در ذهن و قلبش خطور پیدا کرد که آن مقام، مقام معرفتی است و رشد من در آن مقام است؛ لذا بعد از آن، نقشه راهی در عملکرد در قلب و ذهنش به وجود میآید و از آن پس به سمت عمل میرود.
بناست بحث ما بحث علمی اخلاقی باشد و طرقی را که اولیاء خدا بیان کردند، تبیین کنیم تا بدانیم چطور باید حرکت کنیم. حالا به فضل الهی علّت العلل اینکه بعضی در آن سمت و بعضی در این سمت هستند و برخی هم به تعبیر قرآن، «مذبذبین» هستند، بیان خواهیم کرد.
پس اصل علّت، خطورات ذهنی است که نقشه عمل را در پی دارد. اصل آن ورود به خطورات ذهنی هم نگاه به دنیاست. منتها از دو منظر:
نگاه به دنیا از طریق جلوات و ظواهر دنیا است.
نگاه به دنیا برای کسب مقامات معرفتی که این هم در ابتدا از طریق نگاه است. یعنی باز هم آن، جلوه میدهد. منتها یک جلوه، جلوه شرّ است که آن جلوات دنیا الدنیّه است. یک جلوه، جلوه خیر است که آن جلوات رحمانی است.
لذا در هر دو، یعنی هم جلوات رحمانی و هم جلوات شیطانی، آرزو (أمل) نقش دارد. یعنی آرزو میکند برسد به آنجا که رئیس شود. آرزو میکند به آنجا برسد که نماینده شود. آرزو میکند به آنجا برسد که وزیر شود و ...، چون تصوّر او این است که حداقل خیر دنیا و رسیدن به مقام عزّتش، همین رسیدن به این ظواهر دنیاست.
اتّفاقاً طرف مقابل هم دنبال عزّت است. لذا قرآن میفرماید: همه دنبال عزّت هستند، منتها «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین»[3]. ذیل همین آیه شریفه، اولیاء خدا میفرمایند: این دلالت بر عزّت است که برخی از طریق نفس میخواهند جلو بروند، امّا نمیدانند عزّت حقیقی در این طرف است.
پس:
هر دو گروه اوّل به قضایای خطورات ذهنی و قلبی دچار هستند. منتها خطورات گروه اوّل، نفسانی و شیطانی است و خطورات گروه دوم، ملکی و ربّانی است.
هر دو گروه، اسّ و اساس خطوراتشان، جلوات دنیاست، منتها یکی جلوه دنیا الدنیّه و ظواهر دنیاست و یکی جلوه حقیقت دنیا عندالاولیاء و العرفا و العقلاء است که به یکی دنیای مذموم و دیگری دنیای ممدوح گفته میشود.
همه این مطالب براساس آرزوست. یعنی هر دو گروه آرزو دارند.
گروه اوّل میخواهند به دنیا برسند، به این دلیل که عزّت خود را در این میبینند. اولیاء خدا هم عزّت خود را در بندگی و سیر الی الله و رسیدن به مقام عبودیّت میبینند. لذا سیره و حال عملی بزرگان، سرشت زندگی آنان میشود و آنها را به عنوان یک آینه مجسّم، دنبال میکنند تا به آن مقامات برسند. در آن طرف هم عزّت را در رسیدن به دنیا و مال و منال و مقام میبینند. میگویند: اگر به ظواهر و جلوات دنیا برسیم، عزیز هستیم.
لذا نقشه راه برای عمل برای هر دو کشیده میشود.
حالا با توجّه به این مطلب که بیان کردیم که آرزوها، خواه حصول آن ممکن باشد و خواه مورد آن متعلّق به نیک یا زشت باشد، خواه عدم تحقّق آن مستند به قضا و قدر الهی باشد، خواه عاملی باعث تقصیر در آرزو گردد - که به فضل الهی این موراد را توضیح خواهم داد - خواه سوء تدبیر و یا حسن تدبیر در آرزو باشد، ...، همه اینها به یک چیز ختم میشود و آن، این که عمل حتماً صورت میگیرد.
لذا خود آرزو فی ذاته، همدم بشر است، چه برای مؤمن و چه برای غیرمؤمن. چه آن کسی که خطورات نفسانی و شیطانی دارد و چه آن کسی که خطورات ملکی و ربانی دارد.
*رفیق و مونس تمام انسانها
امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیبنأبیطالب(ع) فرمودند: «الْأَمَلُ رَفِیقٌ مُؤْنِس». همه ما در آرزو هستیم، کسی نمیتواند بگوید من آرزو ندارم. بعضی از آرزوها ما مخفی است و خودمان حواسمان نیست که آن آرزو در وجودمان هست، لذا به آن میگویند: «الأمل الخفیّه». در این باره نکات بسیار زیبا و ظریفی است که اولیاء خدا بیان کردند و به فضل الهی توضیح میدهم.
«الْأَمَلُ رَفِیقٌ مُؤْنِس» یعنی آرزو، همدم، انیس و مونس انسان است. این را بدانید همه انسانها در درون خودشان با خودشان حرف میزنند، منتها گاهی به واسطه بعضی از مشکلات، از درون به بیرون میآید و همانطور که دیدید، مثلاً شخصی دارد راه میرود و با خودش حرف میزند. یعنی صحبت درونی او به بیرون انتقال پیدا کرده است. در حالی که همه، چه مؤمن، چه غیر مؤمن، چه ولیّ خدا، چه غیر ولیّ خدا، صحبتهای درونی دارند و آرزو، همدم آنهاست، همان رفیق شفیقی که دائم دارد در درون او حرف میزند و اگر آرزو نبود، اصلاً چیزی به وجود نمیآمد.
لذا پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(ص) فرمودند: «الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی، وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا أَرْضَعَتْ أُمٌّ وَلَداً وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَرا» حضرت تمثیل را پایین میآورد که همه بفهمند، میفرمایند: اوّلاً بدانید آرزو برای امّت من رحمت است و اشکالی ندارد.
بعد میفرمایند: میخواهید بدانید آرزو چیست؟ میفرمایند: اگر آرزو نبود هیچ مادری، فرزندش را شیر نمیداد. مادر آرزو دارد بچّهاش بزرگ شود، لذا حتّی وقتی در گهواره است، برای بچّه شعر میخواند که بعدها مثلاً بزرگ میشود، این طور میشود، آن طور میشود، عروسش میکنم، دامادش میکنم و ...، اینها آرزو است.
حضرت در ادامه نیز میفرمایند: اگر آرزو نبود، حتّی هیچ باغبانی درختی را نمیکاشت. طبعاً او آرزو دارد که این درخت، میوه بدهد، بعد میوهها را بچیند، به بازار ببرد، بفروشد و به واسطه آن، خانه درست کند و ازدواج بچّهاش مهیّا شود و ... .
لذا آرزو همیشگی است و همه آرزو دارند. پس باید این را بدانیم که آرزو فی ذاته در خواطر هر انسانی، چه خیر و چه شرّ، موجودیّت دارد.
*رفیق جدانشدنی و بیانتهای تمام انسانها
لذا زین العابدین، امام العارفین، حضرت سیّد السّاجدین، علیّبنالحسین(ع) در یکی از این دعاهای شریفشان که در جلد 94 بحارالانوار هست، مطالبی را بیان فرمودند، از جمله اینکه فرمودند: «أسئلک من الآمال أوفقها» از تو مناسبترین آرزوها را مسألت دارم و خواهانم.
یعنی حضرت میخواهد بیان بفرمایند: بدانید آرزو همیشگی است، منتها مهم این است که انسان بداند باید کدام آرزو را داشته باشد. پس کسی نمیتواند از آرزو به دور باشد؛ چون همه چیز براساس آرزوست.
وقتی تبیین میشود: شیعیان، همسایگان پیامبرند؛ طبیعی است شما آرزو میکنی، فردای قیامت پیامبر را ببینی. لذا در دعا هم همین درخواست رؤیت ایشان را بیان میکنیم. حالا با توجّه به داشتن این آرزو، عمل به وجود میآید. با خود میگویی: حالا باید چکار کنم که به آنجا برسم؟ میگوید: حالا این کار را انجام بده، این کار را انجام بده، این کار را انجام بده و ...، تا بتوانی فردای قیامت محضر پیغمبر اکرم، محمد مصطفی(ص) باشی.
پس آرزو، همدم و رفیق برای هر انسانی است و نمیشود از آن جدا شد و این، یک نکته بسیار مهمی است.
ضمن اینکه یک نکته دیگر هم هست و آن، اینکه آرزو انتها هم ندارد. یک موقعی فرزند شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز در اواخر عمر آقا (همان به ظاهر عمر اوّلیّه که آقا میخواستند بروند؛ چون ایشان به امر حضرت حجّت(عج) در قید حیات هستند) به ایشان عرضه داشتند: آقا! من میخواهم مثل شما بشوم.
حضرت فرمودند: عزیزم! پس بدان تو هیچ نخواهی شد.
گفت: چطور؟!
فرمودند: من میخواستم امام زمان بشوم، این شدم (نه اینکه نعوذبالله ادّعای امام زمانی کنند؛ یعنی من میخواستم به آن مقام عصمت کامله برسم)، تو اگر بخواهی مثل من بشوی که هیچ نمیشوی.
پس معلوم میشود آرزو برای همه هست و انتها هم ندارد.
لذا مولیالموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیبنأبیطالب(ع) فرمودند: «الْأَمَلُ لَا غَایَةَ لَه» برای آرزو، هیچ پایانی نیست و غایت و نهایتی ندارد، حتی آنهایی که در دنیا میافتند هم همین حال را دارند.
*سیریناپذیری هم مادیّون و هم اولیاء خدا در آرزوها!
اگر به متن امام راحل عظیمالشّأنمان در تنفیذ ریاست جمهوری شهید بزرگوار، شهید رجائی، مراجعه کنید، میببینید که امام در آنجا فرمودند: گاهی انسان آرزو میکند که مثلاً وکیل شود، بعد از مدّتی آرزو میکند وزیر شود، بعد از مدّتی آرزو میکند نخست وزیر شود، بعد از مدّتی آرزو میکند رئیس جمهور شود و ... . امّا بدانید این انتها ندارد و انسان به جایی میرسد که حتّی اگر همه دنیا را هم به او بدهند، باز به دنبال یک آرزوی دیگری است؛ یعنی سیر نمیشود.
حضرت در یک فرمایش دیگر فرمودند: «الْآمَالُ لَا تَنْتَهِی» آرزوها پایان ناپذیرند. البته فکر نکنید که فقط برای بدیها بیان فرمودند، خیر، چه آرزوی خوب و چه آرزوی بد، تمام ناشدنی است. از آن طرف هم میبینیم که حضرت شیخنا الاعظم میخواهد حضرت حجّت شوند و از آن طرف هم میبینیم آن کسی که آرزوهای دنیایی دارد، حتّی اگر همه دنیا تحت ید او باشد سیر نمیشود و باز هم میخواهد. همانطور که اولیاء خدا هم از بندگی و معارف و عبادت سیر نمیشوند.
اولیاء خدا بیان کردند: یکی از ادلّهای که در نماز حضرت حجّت، 100 مرتبه «ایّاک نعبد و ایاک نستعین» گفته میشود، برای این است که به واسطه هر ایّاک نعبد و ایّاک نستعین که بیان میشود، آن شخص مطلب جدیدی را میبیند و لذا از این عبادت و بندگی سیر نمیشود و دنبال مقام بالاتری است و حال او حال دیگری خواهد شد.
ما گاهی وقتی حرکات آن مرد الهی و عظیمالشّأن، آن ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب را میدیدیم، قابل باور برایمان نبود. من هنوز هم واقعاً متعجّبم که چطور میشود انسان در کبر سن، چهار پاره استخوان، قریب به سه ساعت در رکوع باشد و مدام اشک بریزد! پنج دقیقه، بیست دقیقه، یک ربع، نیم ساعت، مگر انسان چقدر میتواند در رکوع باشد و اشک بریزد، طوری که تمام محاسن مبارکشان خیس میشد؟! میدیدم که ایشان شبی را در رکوع بودند و فقط میگفتند: «سبحان ربّی العظیم و بحمده»، «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله ...»، چنان سبحان اللّهی میگفتند، کأنّ عشق بازی میکنند. ما با حال ایشان گریهمان گرفته بود و بعد که به ایشان عرض کردیم: آقا! محاسن مبارکتان خیس شد، ایشان میفرمودند: نگاه به خودت بکن، من خودم متوجّه نبودم.
آقا وضعیت و حالی داشتند که من با خود میگفتم: آقا! چطور میخواهند از رکوع بلند شوند؟! بعد از قریب به سه ساعت، آقا خیلی راحت بلند میشدند و میگفتند: «سمع الله لمن حمده، الله اکبر»، چنان زیبا و عاشقانه، چنان حال و اتّصالی داشتند که وصف ناشدنی بود. ظاهر هم این است که اجازه آن مطلب را از ایشان بر میدارند و إلّا آنها تا صبح همانطور میماندند و برایشان مهم نبود، شاید یک شبانه روز، دو شبانه روز و ... . امثال من این مطالب را نمیفهمند که یعنی چه؟! مگر نماز واجب نمیخواهند بخوانند؟! بله ما نمیفهمیم. لذا آن لذایذ به صورت ظاهر از آنها برداشته میشود که بتوانند به مابقی کارهای خود برسند، امّا اینها از یک تسبیح به تسبیح بعد و از یک تقدیس به تقدیس بعد، از حالی به حالی دیگر میرفتند. لذا آرزو برای اینها تمامی ندارد.
لذا اولیاء خدا هم همین هستند، یک مقامی را در بندگی میبینند و هر چه در آن عشقبازی و لذّت با پروردگار عالم، در آن ارتباط و حلاوت و شیرینی ارتباط با پروردگار عالم، جلو میروند، یک مقام دیگری را آرزو میکنند و حال آنها یک حال دیگری میشود. معلوم میشود سجده و رکوع آنها، یک سجده و رکوع عادی نیست، فقط سبحان ربی الاعلی و بحمده نیست، چیز دیگری را میبینند.
همان طور که کسی که در دنیا میافتد، همین حال را دارد و روایتش را جلسه بعد بیان میکنم که نکتهای جالب دارد. من در شبهای ماه محرّم هم قصد دارم که مباحث اخلاق را تعطیل نکنم و ضمن اینکه به فضل الهی هر شب از ساعت هفت به بعد برنامه داریم، امّا چهارشنبهها هم بحث اخلاق را خواهیم داشت تا به این مطلب دقّت کنیم که چه شد کربلا، کربلا شد؟! در آنجا هم همین بحث آرزو مطرح است و لذا همان آرزوها هم عامل عمل آنان شد.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: علّت اعمال این افراد، همین آرزوهای باطلشان است. بعد اشاره فرمودند که اگر شما هم آرزوی رسیدن به قرب الهی داشتید، عمل صالحتان زیاد میشد. آنها آرزوی قرب چنین و چنان دارند و عمل میکنند، ولی شما عمل نمیکنید.
*فقط در بستر خطورات ملکی و ربّانی است که آرزوها دستیافتنی میشود
فرمودند: «الأمل، ایجادٌ و ایجابٌ للعمل»، کوتاه، امّا پر از محتوا و معنا، همان آرزوست که بستر را ایجاد میکند و بر انسان عمل را واجب میکند، حالا میخواهد عمل، عمل کاذب باشد، یا عمل صالح، امّا این آرزو وجود دارد.
عزیزان من! جوانهای عزیز! ما باید بدانیم که همین آرزوی رسیدن به مقام حضرت حجّت بود که شیخنا الأعظم را به مقام اخ السّدیدی ایشان رساند؛ چون همین آرزو عامل میشود که کم کم عمل من و شما عمل مهدوی شود، «الأمل، ایجادٌ و ایجابٌ للعمل»، منتها اینجا باید گفت: «للعمل الصالح»؛ چون کسی که آرزوی آقا را دارد، عملش، عمل صالح میشود و همین آرزوست که بصیرت میآورد.
بعدها بیان میکنم که آرزوی خوبیها، بصیرت میآورد، امّا آرزوی به دنیا اینگونه نیست و بصیرت را از بین میبرد. فرق این دو آرزو این است که آنجا ثمر دارد، ولی اینجا ثمری ندارد. آن خطورات نفسانی و شیطانی، انسان را فقط به عمل فساد میرساند و از طریق عمل فساد هم به آرزویش نمیرسد، امّا آرزوی ملکوتی و ربّانی که از خواطر ملکی و ربّانی است، انسان را به آن عمل صالح میبرد که از طریق عمل صالح هم به آن آرزوی خودش میرسد و تفاوتش این است. حال این با حال آن تفاوت دارد، انسان اگر این را بفهمد، ادراکاتش، ادارکات الهی شود و تفاوتها را درک میکند، مطالب را متوجه میشود، لذا بصیر میشود و آنچه که مِنَ الاولیاء است به او مرحمت میشود. پس تفاوت این دو حال، این است که آنجا به آرزو نمیرساند و اینجا به آرزو هم میرساند.
هم در آیات قرآن و هم در روایات آمده که خود شیطان گفته: من اجازه نمیدهم به دنیا هم برسید، از طریق عمل فساد مدام دنبال دنیا میدوید، امّا شما را به آرزویتان نمیرسانم؛ امّا این طرف به آرزو میرساند. این نکات، نکات بسیار مهمّی است که باید در آنها تأمل کرد.
*بشارت، خبرهای خوشی در راه است!
خود قرآن فرموده که آنهایی که میخواهند از طریق فساد، عالم را به سیطره در بیاروند، نمیتوانند و به خواسته خود نمیرسند، «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین». یا در جایی دیگر فرموده: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین» «إن» شرطیه است؛ یعنی اگر مؤمن باشید، عالم مال اینها است.
بشارتهایی عرض کنم، قبلاً بیان کردیم: اگر اینها حمله به یمن را ادامه بدهند، شما در مهر ماه مطالبی را میبینید و دیدید. پس بدانید همین قضیه منا، همین قضیه سقوط جرثقیل و ... جنگ درونی خودشان است. اینها با خودشان در جنگند، میخواستند همدیگر را محکوم کنند که نشان بدهند وزیر کشورشان لیاقت این قضیه را ندارد و ... . لذا جنگ قدرت درونی دارند.
منتها پیر استعمار انگلیس خبیث دارد آنها را راهنمایی، مراقبت و مواظبت میکند. چون میدانید آنها نسبت به روایات و آیات و کتب ما خیلی مطالعه دارند. یک نمونه بارزش که خودشان افشا کردند، خود نتانیاهو بود که کتاب دیدگاههای امامالمسلمین در بحث فلسطین را در سازمان ملل نشان داد، معلوم است خوب مطالعه میکنند و خوب میدانند. لذا روایات آخرالزمان را هم خوب مطالعه کردند. از آن طرف هم، یهود با آن یهودیات خودش میخواهد که روایات را جعل میکردند، میخواهد اقداماتی انجام دهد که آن وقایع اتّفاق نیفتد.
امّا میخواهم به شما بشارت بدهم که در ماههای آینده، اتّفاقاتی در حجاز رخ خواهد افتاد. گرچه بعضی از مصائب اتّفاق خواهد افتاد، امّا در نهایت به نفع اسلام است، به نفع دین و قرآن است. این آل سعود که آل یهود هستند، کشور حجاز را به اسم خودشان کردهاند و عربستان سعودی نامیدهاند، امّا اینها به آرزوی خودشان نمیرسند. یهود هم آرزوها داشت، امّا آرزوهایش دارد از بین میرود. لذا ما نباید بنشینیم و بگوییم: بعضی از چیزها باید اتّفاق بیفتد، در سوریه باید چنین شود و ...، خیر، ما میتوانیم با دعا و اعمال خود، مطالب را عوض کنیم. «الدعاء یرد القضاء» دعا، قضا و قدر تغییر میدهد.
البته یکی از موارد دعا به عمل است. الدعاء مِن الدعوة است، یعنی دعوت به خیر. دعوت به خیر هم مقابله کردن با اینها است. پس ننشینیم و بگوییم: سوریه باید از دست برود، بلکه باید بایستیم و این خطورات شیطانی و نفسانی را مراقب و مواظب باشیم.
بحث من، بحث سیاسی نیست، اما اینها یکی است، تفاوتی نمیکند، دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما است. امّا میخواهم عرض کنم که بدانید: آن آرزوهایی که آنها دارند، تحقّق نمییابد. چون طبق فرمایش امیرالمؤمنین، در اباطیل هستند، لذا نهایت خوبی ندارند. گرچه به صورت ظاهر در ابتدا ظفری دارند، اما ظفر حقیقی، بالنّهایه متعلّق به آنها نیست. «اذا جاء نصراللّه و الفتح» که جدّی سیّد حسن نصرالله آمد و فتح هم آمد، «ورأیت الناس یدخلون فی دین اللّه أفواجاً» مطالبی هم هست که بعضی را نمیشود بیان کرد، باید سکوت کنیم، بعضی از موارد را اگر جلوتر از وقتش بگویی، تخریب میشود، امّا خواستم بشارت کلّی بیان کنم. اتّفاقاً بگذارید اینها حمله کنند که به فضل الهی از بین میروند.
آرزومندان سربازی حضرت حجّت! روزی یک آیه قرآن حفظ کنید.
منتها عزیز دلم! این ایّام آخرالزمان است، خیلی باید یاد آقاجانمان باشیم. من تکرار میکنم و بر این تکرار خودم اصرار دارم، جوانهای عزیز! برای حفظ قرآن اقدام کنید، حتی روزی یک آیه حفظ کنید. سربازان آقا جانمان، حافظ کلّ قرآن هستند. درست است ظهور نزدیک است، امّا اگر شده روزی یک آیه حفظ کنید، اشکالی ندارد، انشاءالله خودشان برکاتی میدهند و بعداً همه چیز درست میشود. شما اقدام خودت را بکن، شما آرزوی سربازی خودت را نشان بده، بعد انشاءالله به عمل میرسد. گفتیم: آرزو، «ایجاب للعمل» است.
دروغ میگوید: آن کسی که میگوید من دوست دارم سرباز امام زمان باشم و حداقل روزی یک آیه حفظ نکند. من به صراحت میگویم: هرکه هرچه میخواهد بگوید، بگوید. با حرف هیچ احدی هم کاری ندارم. بروید روزی یک آیه حفظ کنید. طلبهای که روزی یک آیه حفظ نکند، طلبه نیست و ... .
آرزومندان سربازی حضرت حجّت! بروید روزی یک آیه حفظ کنید. من نمیگویم: شبی یک سوره، یک صفحه، نصف صفحه و ... حفظ کنید، سخت نکردم، روزی یک آیه عرض کردم. اما اگر بگذارید روزها بگذرد و اقدامی نکنید، فایدهای ندارد.
هرساعت حداقل یک دعای سلامتی برای آقاجان بخوان. عرض کردم خودتان در دعای سلامتی میگویید: «اللّهمّ کن لولیّک الحجّة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه السّاعة و فی کل ساعة»، یعنی یا الله! در این ساعت و هر ساعت، ولیّ و حافظ حجّتت باش. خوب وقتی من و شما به پروردگار عالم عرضه میداریم: «فی هذه الساعة و فی کل ساعة»، من و شما هم باید حداقل هر ساعت به یاد ایشان باشیم.
اوایل که میخواهی عادت کنی، در تلفن همراه خود زنگ بگذار که مقیّد باشی و هر ساعت حداقل یک دعای سلامتی بخوانی، کم کم اصلاً طوری میشود که سر ساعت خودت میدانی که دیگر باید بخوانی، «اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً».
کسی که هر ساعت، به یاد آقاجان بود، ولو به یک دعای سلامتی، نکته اساسیاش این ست که در حصن حصین قرار میگیرد. مگر میشود کسی یاد آقاجان باشد، آن وقت آقاجان یاد او نباشد؟! آقاجان که کریم است، «عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم»، کریم کریمان است، میشود یاد ما نباشد؟! هر کسی هم که آقا به یادش بود، آنوقت در حصن حصین است و از گناه دور میشود، پس این اوّلین خصوصیت هر ساعت یاد وجود مقدّس آقاجان بودن است. بعد وقتی آقاجان میبیند تو همیشه یاد او هستی و او هم یاد توست، معلوم است دیگر آرام آرام برای سربازی انتخابت میکند.
لذا عزیزان! حفظ روزی حداقل یک آیه از قرآن و خواندن دعای سلامتی در هر ساعت را در جامعه گسترش دهید. یک جایی نشستی، دیدی سر ساعت شد، بگو: «اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ ...» وقتی پرسیدند: آقا! چیزی شده؟ بگو: باید هر ساعت بخوانیم و یاد آقا باشیم. همه ترویج بدهید. ما نمیدانیم، حتّی خود من هم نمیدانم چه برکاتی در این هست.
یکی هم این که آخر شب، وقتی مسواک زدی و وضو گرفتی که بخوابی («الوضوء نور»، سعی کنید دائم الوضو باشید، خیلی خوب است، شما که میروی دست و صورتت را بشویی، خوب وضو هم بگیر. وضو آرامش میآورد و در روایت داریم: دائم الوضو بودن فقر را از بین میبرد. وضو، به انسان حلم میدهد)، دقایقی را با آقاجان حرف بزن. دعا سلامتی را بخوان، دعای فرج «الهی عظم البلاء ... » را بخوان و بعد بگو: «السّلام علیک یا مولای یا بقیّة اللّه»، بگو: آقاجان! شما میشنوید، شما میبینید، شما عین الله الناظره هستید، امور در دست شماست، عالم باذن الله در ید شماست، شما خلیفه اللّهی، خدا همه چیز را در اختیار شما قرار داده، آقاجان! میخواهم سربازت باشم، آقاجان! کاری کن دنیا مرا فریب ندهد، جلواتش مرا کور نکند، من اینها را نبینم که اگر دنیا را ببینم، دیگر تو را نمیتوانم ببینم. آقاجان! کاری کن چشمم گناه نکند، چشم گناهبین، آقا بین نمیشود. قربانت بروم! حالم را تغییر بده.
با آقا حرف بزن، مؤدب حرف بزن، بگو: آقاجان! پس بناست من کی آدم بشوم؟! آقاجان منم آرزو دارم، گفتند: آرزو عیب ندارد، آرزو دارم سربازت شوم، با این وضعم که نمیتوانم، کی درست میشوم؟!
میدانی چرا میگویم شب که همه چراغها خاموش است و همه خوابیدهاند، با آقا حرف بزن؛ چون شما میگویی: آقاجان! من از این سر و صداهای دنیا بیرون آمدم و حالا میخواهم با شما باشم.
از آن طرف هم عرض کردم که فرمودند: «النوم أخ الموت» خواب، برادر مرگ است، اگر خوابید و دیگر بلند نشدید، چه خوب است که آخرین حرفتان با آقا بوده باشد. چون در روایت داریم ملک الموت سینه را بو میکند، اگر بوی ایمان داشته باشد، جان کندنش راحت است. حال، مگر میشود آخرین حرفها را با امام زمان زده باشی وسینه ات مهدوی باشد و ملک الموت، جانت را سخت بگیرد؟! محال است، محال است!
عزیزان من! خدا شاهد است، آقا خیلی منتظر است شب با او حرف بزنیم، شبها هم که میخواهی حرف بزنی، یک چیزی را هم اضافه کن، چند مرتبه عرض کردهام، یک موقعهایی آقاجان را قسم بده، بگو: آقاجان! به جان مادرت نرجس خاتون، شنیدهام مادرتان را خیلی دوست دارید.
عرض کردم یک موقعهایی هم بگو قسم میدهم به جان عمه جانت زینب، شنیدم او را هم خیلی دوست دارید، همان عمه جانی که بالای تل چهها دید که مدام بلند میشد و مینشست.
یا در آخر هم بگو: به جان مادر پهلو شکستهات که مابین در و دیوار گفت: کجاست فرزندم مهدی؟!
البته همانطور که عرض کردم اینها را همیشه نگو که آقا جان اذیّت شوند، امّا این شبها یک چیزی را بگو، بگو: آقاجان شما که گفتی: من همیشه عزادار جدّم حسین هستم، امّا آقاجان محرم دارد میرسد، آقاجان به آن شال عزایت قسمت میدهم دست مرا بگیر، آقا! میشود من هم سربازت بشوم. فدایت شوم! قربانت بروم! یابن الحسن! میشود من هم واقعاً این شبها آماده بشوم برای جدّ مظلومت یک عزاداری درست و حسابی کنم و یک اشک خالصانه برای او بریزم. قربانت بروم! سربازیم را امضاء کن، به شیخنا الاعظم، به آن اخ السدیدت! قسمت میدهم سربازیم را امضاء کن قربانت بروم.
عزیز دلم، با آقا حرف بزن، هر چه دلت میخواهد به آقا بگو، بگو: آقا! میبینی دنیا چه خبر است، عزیز دلم! کی میآیی، مردم مظلوم یمن، مردم مظلوم بحرین، مردم مظلوم سوریه، مردم مظلوم عراق، مردم مظلوم افغانستان، مردم مظلوم نیجر، مردم مظلوم لبنان را میبینی، قربانت بروم! این همه مظلومان عالم چشمشان به شماست، کی میآیی قربانت بروم، خاک پایت، سرمه چشمانم، بیا ...
«السّلام علیک یا مولای یا بقیّة اللّه
یا وصیّ الحسن و الخلف الحجّة أیّها القائم المنتظر المهدی، یابن رسول اللّه یا سیّدنا و مولانا،
إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیهاً عنداللّه، إشفع لنا عنداللّه»
منبع: فارس
94/7/18 - 22:58 - 2015-10-10 22:58:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]
صفحات پیشنهادی
درس اخلاق آیتالله قرهی آیا داشتن «آرزو» رحمت است/ رفیق جدانشدنی تمام انسانها
درس اخلاق آیتالله قرهیآیا داشتن آرزو رحمت است رفیق جدانشدنی تمام انسانهاپیامبر ص فرمود اگر آرزو نبود حتی هیچ باغبانی درختی را نمیکاشت طبعاً او آرزو دارد که این درخت میوه بدهد بعد میوهها را بچیند به بازار ببرد بفروشد و به واسطه آن خانه درست کند پس آرزو فی ذاته در خوحجتالاسلام قرائتی: مکه برآساس آیات قرآن متعلق به تمام انسانهاست/ جامعه باید به سمت قرآن هجرت کند
حجتالاسلام قرائتی مکه برآساس آیات قرآن متعلق به تمام انسانهاست جامعه باید به سمت قرآن هجرت کندرئیس ستاد اقامه نماز گفت در قرآن کریم آمده است مکه متعلق به تمام انسانهاست و همچون دریا و خورشید است که همگان میتوانند از آن استفاده کنند به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد حجتالاسافتتاح نمایشگاه حج ناتمام
شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸ ۴۴ عضو شورای اسلامی شهر تهران روز جمعه با حضور در گالری نرگس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر تهران نمایشگاه حج ناتمام را افتتاح کرد به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا احمد مسجدجامعی - عضو شورای اسلامی شهر تهران - عصر روز جمعه به نگارخانه گل نرگس در اداره فآمريکاييها در طول تاريخ همواره انسانهايي خرابکار بودهاند
۱۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۷ ۴۶ب ظ ژرارد دوپارديو آمريکاييها در طول تاريخ همواره انسانهايي خرابکار بودهاند موج - بازيگر بينوايان ژرارد دوپارديو گفت بيش از همه براي بازي در فيلم هاليوودي بينوايان شهرت دارد از آمريکايي به عنوان انسانهايي خرابکار در طول تاريخ ياد کرد به گزارش خبرگعصاره تمام ادبیات غنایی دنیا "دوستت دارم" است
چهارشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۳۳ یک عضو هیأت علمی دانشگاه گفت عشق حافظ را بزرگ کرده به ابدیت رسانده است و هالهای از ابدیت بر او پوشانده است و مفاهیم ادبی او را ابدی کرده و باعث شده که فراموش و کهنه نشود دکتر بهادر باقری همچنین معتقد است که عصاره تمام ادبیات غنایی دنیا دوستت دارم«عالیجناب» آبان تمام میشود
چهارشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶ ۵۲ تصویربرداری سریال عالیجناب که برای توزیع در شبکه نمایش خانگی تولید میشود هفته چهارم خود را سپری میکند به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا این روزها گروه سازنده در لوکیشنی نزدیک تهران مشغول ادامه تصویربرداری با مدیریت مرتضی هدایی هستند و طبق زمانبندیغزلی درباره فاجعه منا حجتان نیمه تمام است شبیه ارباب
غزلی درباره فاجعه مناحجتان نیمه تمام است شبیه اربابنعیمه امامی اشلق غزلی را درباره فاجعه منا و کشته شدن جمع زیادی از حجاج ایرانی سروده است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس نعیمه امامی اشلق غزلی را درباره فاجعه منا و کشته شدن جمع زیادی از حجاج ایرانی سروده است قاتلبرپایی «حج ناتمام» به مناسبت فاجعه منا
شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶ ۳۴ نمایشگاه حج ناتمام در گالری گل نرگس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر تهران افتتاح شد به گزارش ایسنا احمد مسجدجامعی عضو شورای اسلامی شهر تهران به نگارخانه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر تهران رفت و نمایشگاه هنری حج ناتمام را افتتاح کرد او با اشارپژوهش های فرهنگی تمام معضلات و مشکلات جامعه را حل نمی کنند
پژوهش های فرهنگی تمام معضلات و مشکلات جامعه را حل نمی کنند شیراز- ایرنا- مدیر کل امور استان های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت پژوهش های فرهنگی تمام معضلات و مشکلات جامعه را حل نمی کنند به گزارش دریافتی ایرنا محمد مهدی احمدی شامگاه جمعه در همایش هزار شاعر پارسی گوی در شیراز اشهید همدانی سردار تمامی جبهههای نبرد بود
یدالله جوانی شهید همدانی سردار تمامی جبهههای نبرد بود شجاعت صلابت تیزهوشی خستگیناپذیری قدرت مدیریت و فرماندهی بالا از ویژگیهایی بود که سردار همدانی را در مبارزه با دشمن بعثی در صف اول قرار میداد به گزارش فرهنگ نیوز «یدالله جوانی» درباره سردار شهید «-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها