تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  ghhhhhh
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821140483




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تیترهای موسیقی مطبوعات کشور


واضح آرشیو وب فارسی:موسیقی ایرانی: روزنامه ایران:کنسرت پرواز همای در تالار وحدت برگزار شد شب به یادماندنی پروازهمای با ارادت به موافقان و مخالفان اواسط خرداد ماه ۹۴ قرار بود «پرواز همای» پس از هشت سال دوری از وطن به صورت زنده در کشورش کنسرتی را اجرا کند، اما این برنامه بنا به دلایلی لغو شد تا آنکه پس از کش و قوس های فراوان و به گفته این خواننده «رفع سوءتفاهمات» سرانجام همای به روی صحنه بازگشت. سعید جعفرزاده مشهور به «پرواز همای» خواننده موسیقی سنتی که طرفداران بسیاری دارد توانست با بیان و گویشی ساده موسیقی را به مردم معرفی کند که خیلی زود در دل آنها جا بازکرد تا جایی که در نخستین اجرای خود (سه شنبه شب ۱۴ مهرماه ۹۴) که تنها چند ساعتی از زمان آغاز بلیت فروشی آن نگذشته بود، تمامی بلیت های کنسرت با قیمت بسیار بالا که کمتر در تالار وحدت شاهد آن هستیم به فروش رسید. البته پیش از آن قرار بود این کنسرت در سالن وزارت کشور برگزار شود اما به دلیل آتش سوزی، سالن اجرای خود را تغییر داد و در تالار وحدت برگزارشد. به گزارش «ایران»، همای در این کنسرت با ارکستر سمفونیک «پرواز» به رهبری «انریکو جرولا» نخستین قطعه خود را به یک اجرای وطنی به نام «ایران» اختصاص داد و پس از آن رو به حاضران در سالن گفت: به نام یزدان کنسرت خود را آغاز کردیم که در همین ابتدا لازم می دانم یاد و خاطره جان باختگان فاجعه مصیبت بار منا را گرامی بدارم و یادی کنم از هنرمند تازه در گذشته فرهنگ و هنر این سرزمین، زنده یاد هما روستا که همه ما با هنر این هنرمند شریف تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان آشنایی کامل داشتیم. از سویی دیگر با تمام وجود یاد و خاطره یار و همنفس شمالی خودم زنده یاد هادی نوروزی را هم گرامی می دارم و از شما عزیزان خواهش می کنم به حرمت همه این عزیزان که نام شان را بردم، ۳۰ ثانیه به پا خیزیم و سکوت کنیم. وی پس از سکوت اظهارکرد: کنسرت امشب را به کسانی تقدیم می کنم که در این مدت تلاش کردند باردیگردر کشورم اجرای زنده داشته باشم و البته تقدیم می کنم به کسانی که نهایت تلاش خود را انجام دادند تا روی صحنه حاضر نشوم و از همه سپاسگزارم. قطعه دوم با یاد شهدای گمنام و مضمون شعر «چیزی نمانده باقی جز مشت خاکی از من، جز یک شهید گمنام در پاره پاره جانم، این هدیه های خاکی سوغات شهر عشق است، سرشار از آرزوهاست هر تکه از استخوانم…» به اجرا درآمد. خواننده آلبوم «درشب گیسوان تو» بعد از اجرای قطعه دو زبانه فارسی و آذری به نام «مردم دیوانه خسم خوانده اند از در این خانه پسم رانده اند/ هر که به چشمان تو آید خسی آمده ام تا تو به دادم رســـــــی…» گفت: با آنکه یک رشتی هستم اما ارادت خاصی به آذری ها دارم. قطعه بعدی با شعری از حافظ شیرین سخن با عنوان «عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت/ که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت. من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش…» اجرا شد. اواسط برنامه و بعد از یک استراحت ۱۵ دقیقه ای بخش دوم کنسرت با قطعاتی چون «در شب گیسوی تو» و «شیرین لب شیرین» آغاز شد و بعد از آن همای گفت: طی این مدتی که گذشت یک نابغه ایتالیایی به نام انریکو جرولا به ما کمک زیادی کرد و من می خواهم به افتخار این همراهی و همکاری قطعه اول بخش دوم کنسرت را که در قالب یک اپرای ایتالیایی است با اجرای حمیدرضا شعبانی به او تقدیم کنم. پس از آن همای به همراه حمیدرضا شعبانی و نوازندگی پیانو رهبر ارکستر، اجرای دو نفره ای را برای حاضران به نمایش گذاشتند. این اجرا به گفته «همای» نوید اجرایی از اپرای «موسی و شبان» در آینده ای نه چندان دور در ایران را خبر می داد. پس از آن با اجرای قطعاتی چون «گلدوزی»، «نمی خواهم»، «صنما» و… همای کنسرت خود را به پایان رساند. اجرای بعدی کنسرت پرواز همای ۲۰ مهر ماه در تالار وحدت برگزار خواهد شد. روزنامه ارمان: «شب کوک» کاملا رایگان است باربد بابایی – کارگردان هنری و مجری برنامه تلویزیونی «شب کوک» – گفت: این برنامه کاملا رایگان است و تاکنون از شرکت کنندگان خود هیچ هزینه ای دریافت نکرده است. بابایی در گفت وگو با ایسنا با اشاره به انتقادات برخی از رسانه ها نسبت به این برنامه بیان کرد: انتقادات زیادی در این مدت از برنامه شد مبنی بر اینکه از شرکت کنندگان خود هزینه ای دریافت می کند ولی واقعیت امر این است که از هیچکدام از ۲۱۰ تن شرکت کننده، یک ریال هم بابت حضور در این برنامه دریافت نشد. او یکی از مشکلات اصلی شرکت کنندگان در مسابقه خوانندگی «شب کوک» را مسائل مالی دانست و با تاکید بر اینکه تیتراژ ابتدایی و پایانی برنامه هم به صورت رایگان ساخته شده است، افزود: ما خودمان با حداقل امکانات مالی این برنامه را ساختیم ولی از ابتدا قرارمان بر این بوده که این برنامه جایگاهی باشد برای جوانانی که می خواهند برای یک بار هم که شده این موضوع را تجربه کنند و خودشان را نشان بدهند. مجری برنامه «شب کوک» با بیان اینکه چه در این دوره و چه در دوره های بعد این برنامه هیچ هزینه ای برای شرکت کنندگان و ساخت تیتراژ ها نخواهد داشت، ادامه داد: من فکر می کنم از آنجا که برخی ازدوستان تهیه کننده عادت به پول گرفتن دارند تصور می کنند غیر ممکن است که «شب کوک» از شرکت کنندگانش پول نگیرد. او درباره دیگر حاشیه های به وجود آمده برای برنامه به ویژه شبیه بودن آن به برخی از برنامه های ماهواره ای فارسی زبان، توضیح داد: برخی این برنامه را با برخی از برنامه های شبکه های ماهواره ای فارسی زبان مقایسه می کنند که این مقایسه کاملا اشتباه است. «شب کوک» با چارچوب ها و ملاحظات سازمان صداوسیما ساخته شده است و صرفا یک مسابقه خوانندگی برای علاقه مندان به این حوزه است. روزنامه افتاب یزد:«پرواز همای» سرانجام روی صحنه رفت بهمن بابازاده: کنسرت «پرواز همای» پس از حرف و حدیث های فراوان و لغو یکباره این برنامه در سالن وزارت کشور، سرانجام با صلاحدید برنامه گذارانش در تالار وحدت روی صحنه رفت. به گزارش موسیقی ما، این خواننده سه شنبه شب در حالی در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخت که «علی مرادخانی» دقایقی پیش از آغاز برنامه و در حالی که این خواننده و ارکستر بزرگش روی صحنه در حال تست صدا بودند، در تالار وحدت حضور پیدا کرد و پس از گپ و گفتی کوتاه با تهیه کنندگان این کنسرت، سالن اجرای برنامه را پیش از آغاز کنسرت ترک کرد. همای ابتدای برنامه اش را با قطعه «وطنم» آغاز کرد و پس از اتمام این قطعه، اثری در مدح شهدا را با ترجیع بند «پیوند جاودان است، خون برادرانم» اجرا کرد تا ابتدای برنامه اش را با ادای دینی به کشور و شهدای این سرزمین آغاز کرده باشد. این خواننده در ابتدای برنامه اش پس از خوشامد گویی به حضار، رو به جمعیت حاضر گفت: «گرامی می داریم یاد و خاطره هموطنانمان را که در منا جان باختند و ادای احترام می کنم به هنرمند گرامی سینمای ایران سرکار خانم «هما روستا» که در چند روز گذشته از بین ما رفتند. همچنین هم نفس شمالی من «هادی نوروزی» هم از بین ما رفت و از همه شما بزرگواران خواهش می کنم به پاس احترام به این عزیزان سی ثانیه به پا خیزیم و سکوت کنیم.» پس از این آغاز احساسی، همای در ادامه سخنانش گفت: «تشکر می کنم از همه کسانی که تمام سعی شان را کردند که من روی صحنه بیایم و همه کسانی که همه سعی شان را کردند که من روی صحنه نیایم. اما حمایت های شما باعث شد که من الان اینجا باشم و از این بابت خوشحالم و به شما و این مردم افتخار می کنم. برنامه را اگر اجازه بدهید ادامه می دهیم.» صحبت های همای باعث شد جمعیت حاضر به تشویق این خواننده بپردازند تا کنسرت ادامه پیدا کند. همای قطعه ای دو زبانه (آذری و فارسی) را به عنوان سومین قطعه اجرا کرد و در پایان این اثر رو به حاضرین گفت: «هر چند من رشتی هستم ولی ارادت ویژه ای به آذری ها دارم. از اعضای ارکسترم تشکری جانانه دارم که در این چند ماه ملتهب و پرفراز و نشیب با بیش از ۲۵ جلسه تمرین مداوم باعث شدند امشب با خیالی آسوده در کنار شما باشم.» قطعه «مادر» قطعه بعدی این برنامه بود که این هنرمند آن را به همه مادران و بانوان ایرانی تقدیم کرد. پس از اتمام این قطعه «همای» مادرش را در آغوش گرفت تا جمعیت حاضر به تشویق آن ها بپردازند. در این بخش، همای و رهبر ارکسترش صحنه را ترک کردند تا «پاشا هنجنی» با تکنوازی پرحرارت «نی» فضای سالن را عوض کند. تسلط بالای هنجنی و قدرت فوق العاده در تکنوازی این ساز مورد توجه حاضرین قرار گرفت و حین اجرای برنامه این نوازنده، بار ها و بار ها مورد تشویق قرار گرفت. «گرگ» قطعه پرطرفدار همای بود که با شعری از فریدون مشیری بخش بعدی این کنسرت را تشکیل می داد. در بخشی از ترانه این اثر آمده: «در جوانی جان گرگت را بگیر! وای اگر این گرگ گردد با تو پیر روز پیری گرکه باشی همچو شیر ناتوانی در مصاف گرگ پیر…» «ساقی» دیگر قطعه ای بود که از سوی این خواننده اجرا شد و نکته قابل توجه روی صحنه حضور یک هنرمند خطاط و خوشنویس بود که بدون توجه به نوازنده ها و فضای سالن اشعار هر ترانه را خطاطی می کرد. در میانه های برنامه پرواز همای، نبود زمان کافی برای تهیه و چاپ بروشور برنامه را از جمله کاستی های این کنسرت دانست و با معرفی کوتاهی از قطعاتش، از حاضرین خواست که حدود پانزده دقیقه آنتراکت داشته باشند و پس از اتمام آنتراکت با قطعه «در شب گیسوان تو» روی صحنه آمد تا شروع پارت دوم برنامه مورد استقبال دوستدارانش قرار بگیرد. همای در ادامه ضمن تشکر از رهبر ایتالیایی ارکسترش «انریکو جرولا» گفت: «می خواهم تشکر کنم از یک نابغه ایتالیایی که به ما کمک کرد و رهبری ارکستر این کنسرت را پذیرفت. به خاطر این احترام از سوی انریکو تصمیم گرفته ایم که بخشی از یک اپرای معروف ایتالیایی را با حضور یک مربی و استعداد خوب ایرانی «حمید رضا شعبانی» به ایشان پیشکش کنیم.» با روی صحنه آمدن حمید رضا شعبانی، این خواننده در ابتدا به صورت انفرادی و با همراهی ارکستر اثری ایتالیایی را اجرا کرد و در ادامه نیز به صورت دو نفره با پرواز همای و نوازندگی پیانوی انریکو جرولا اثری دیگر را با اجرا و «اکت» های جالب دو نفره از سوی همای و شعبانی اجرا شد تا حاضرین در سالن شاهد اجرایی متفاوت که در بخش هایی از آن می شد سردرگمی و ناآشنا بودن مخاطب ایرانی را با این فضا ها به خوبی از چهره حاضرین در سالن دید. همچنین «همای» از اجرای اپرای «موسی و شبان» در آینده ای نه چندان دور در ایران خبر داد. این هنرمند در ادامه دست به ساز شد در ادامه قطعه ای را نیز به پدرش و همه پدران ایرانی تقدیم کرد با اجرای چند قطعه دیگر نخستین اجرای برنامه در کشور پس از سال ها فعالیت به اتمام رسید تا دوستداران این خواننده پس از کش و قوس های فراوان شاهد کنسرت این خواننده در ایران باشند. روزنامه شرق:گفت وگو با هوشمند عبادی، نوازنده نی موسیقی کلاسیک ایرانی بر پایه تک نوازی بیش از یک دهه می شود که موسیقی کلاسیک ایرانی رفته رفته از چارچوب اصیل خود خارج شده و می توان گفت پایه ها و عناصر اصلی خود را از دست داده است. دراین بین، عناصری در فرم (ساز و آواز، سازِ تنها) و آنچه به بیان ساز ایرانی (جمله بندی، مترِ نوازندگی، سونوریته و…) مربوط می شود، دیگر مبنای کار موسیقایی قرار نمی گیرد. با نگاهی به نسل جدید، این بی توجهی یا تغییر رویکرد چهره دیگری به خود گرفته است. دراین میان، گروهی که اکثرشان دانش آموختگان مکتب موسیقایی محمدرضا لطفی اند، برای حفظ این مؤلفه ها و اصول تلاش می کنند. هوشمند عبادی که از شاگردان محمدرضا لطفی است، به وضوح در این جهت کوشیده و نقش یک سولیست را با جدیت تمام برعهده گرفته است. او در آلبوم هایی مانند وطنم ایران، یادواره عارف قزوینی ٢، سایه جان، هین کژ و راست می روی با هادی آذرپیرا و حسین علیشاپور و در تو کوروش شاهانی با بهزاد عبدی همکاری داشته است و همچنین نوازندگی در آلبوم قافله سالار عشق (در سوگ محمدرضا لطفی) به آهنگ سازی مازیار شاهی و خوانندگی سالار عقیلی که به زودی منتشر می شود را بر عهده دارد. با هوشمند عبادی درباره روند رشد موسیقایی اش و اهمیت پایبندی به معیارهای موسیقی کلاسیک ایرانی، گفت وگو کرده ایم: علاقه شما به موسیقی و به ویژه ساز نی چگونه اتفاق افتاد؟ پدرم مخاطب موسیقی گلها و برنامه های مختلف رادیو مانند برگ سبز، تک نوازان و… بود و درواقع از دوران کودکی موسیقی دستگاهی و به نوعی «موسیقی درست» همیشه در گوش ما بود. آشنایی من با ساز نی به زمانی بعدتر برمی گردد. حدود پنج یا شش سال داشتم که روزی به همراه پدر با پیرمردی مواجه شدیم که فلوت های کوچک دست ساز می فروخت و خودش هم همان جا با آنها می نواخت – که شاید خیلی فواصل درست موسیقایی هم نداشت – اما پیرمرد با حس وحال می نواخت. من از صدای فلوت خیلی خوشم آمد و درنهایت پدرم یک ساز فلوت برایم خرید. من شروع کردم با فلوت سروکله زدن و سعی می کردم هر موسیقی ای که می شنوم را با فلوت بزنم… . یعنی بدون هیچ معلمی… . بله، چون گوش موسیقایی ام خوب بود هرآنچه را که می شنیدم، می زدم. بعد هم چون پدرم به صورت تفننی آواز و تصنیف می خواند، من هم به نوعی با او همراهی می کردم و جواب می دادم و این روند ادامه داشت تا حول وحوش ٩سالگی که پدرم کاسِتی از استاد کسایی خریدند، و وقتی اشتیاق مرا دیدند، یک سازِ نی برایم گرفتند. حول و حوش سه ماهی در نی فوت کردم صدایی درنیاوردم و بعد از آن نزد آقای فریدونی رفتم و درواقع ایشان به من آموختند چگونه صدای نی را دربیاورم. بعدها با آقای رضا جمشیدیان آشنا شدم که ایشان از نوازندگان برجسته و خوب نی است، ولی متأسفانه مدت کمی خدمت ایشان بودم اما همین مدت کوتاه در من تأثیرگذار بود. چطور با آقای محمدرضا لطفی آشنا شدید، از طریق کلاس هایشان؟ در ١٨سالگی از همدان به تهران آمدم و با آقای افشارنیا آشنا شدم و حدود دو سال، یک دوره ردیف استاد محمود کریمی را با ایشان گذراندم. کلاس های آقای افشارنیا با بازگشت استاد لطفی به ایران مصادف شد و کلاس های آقای افشارنیا هم به مکتب خانه میرزاعبدالله منتقل شد. روند کلاس ها این گونه بود هرکسی از هر کلاس و هر نوع سازی که بود، باید نزد آقای لطفی تست می داد. همین قضیه باعث شده بود مقداری اعتمادبه نفسم را از دست دهم چون کلاس و معلمی ندیده و بیشتر به صورت تجربی کار کرده بودم و احساس می کردم ضعیف تر از کسانی هستم که مثلا ١٠، ١٢ سال به کلاس رفته بودند. اما به این نیت نزدشان رفتم اگر به کلاس هایشان راه پیدا نکردم، حداقل بتوانم ایشان را ببینم. آن موقع مربی ژیمناستیک بودم و طبعا مقداری دست هایم نسبت به الان پینه بسته بود چون با بارفیکس و پارالل و… کار می کردم. ایشان وقتی دست هایم را دید، گفت: «دست یک هنرمند نباید این طور باشد و پیشنهاد کار در دفتر خودشان را به من دادند. من کارمند آنجا شدم و ایشان با من به صورت خصوصی تر موسیقی کار می کردند. درواقع چون کمتر معلم به خودم دیده بودم، صدای سازم را دوست داشتند. در مؤسسه آوای شیدا فعالیت داشتید یا در مکتب خانه میرزاعبدالله؟ در مؤسسه آوای شیدا به عنوان مسئول آرشیو مشغول به کار شدم. همان موقع با من کار می کردند و ایرادهایی که بود را تذکر می دادند. من در اتاقی نی می زدم ایشان از اتاقی دیگر به من می گفتند: «فلان نت کم است». آشنایی من با آقای لطفی باعث شد ناگهان، زندگی هنری ام دچار تغییر شود و تمام هم و غم و تمرکز خودم را معطوف به موسیقی و ساز نی کنم. استاد لطفی به من که بی تجربه و تازه کار بودم، و درواقع تا آن زمان نه کنسرتی داشتم و نه کاری ضبط کرده بودم خیلی بها دادند و اعتمادبه نفسم را در کنسرت ها و اجراهای مختلف تک نوازی ها بالا بردند. در اکثر اجراها به من تک نوازی می دادند. برای اولین بار در تالار وزارت کشور با گروه هم نوازان و بازسازی شیدا به روی صحنه رفتم که تک نوازی هم داشتم. کنسرت در سه شب بود و من هر سه شب تک نوازی داشتم. به نوعی فکر می کنم غیر از موسیقی، شخصیت ایشان هم تأثیر زیادی روی روند کارتان داشته است؟ صددرصد همین طور است. خیلی به من میدان می دادند. برای نمونه، در تمرین ها که میهمان هایی مثل آقای ابتهاج حضور داشتند، یکباره می گفتند: «نی شروع کند». یا یک بار در حضور آقای افشارنیا گفتند: «معتمدی بخواند و نی جواب آواز بدهد». و درادامه دکتر شفیعی کدکنی تشریف آوردند، اعضای قدیم گروه شیدا آمدند و هرکسی که می آمد امکان نداشت استاد به من تک نوازی ندهد. درواقع به نظرم به نوعی ایشان می خواستند مرا محک بزنند و همین اتفاقات مرا ساخت. حتی روی سن یکباره اشاره می کردند همراهی کنم، درصورتی که در آن قسمت از اجرا از پیش تعیین نکرده بودیم که نی جواب آواز دهد یا ساز تنها بزند، اما من باید می زدم. یک بار هم روی صحنه به من اشاره کردند روی نت «فا پس غیث» من بود و بسیار مشکل، اما باید می زدم و زدم، خوب هم از آب درآمد. با این روش به من یاد دادند همیشه باید آماده باشم. تأثیر مستقیم ایشان بر ساز شما از لحاظ صدایی و کیفیت و تکنیک های نوازندگی چه بود؟ آیا به طورخاص روی نوازندگی نی با هم کار می کردید؟ تا زمانی که ایشان را ندیده بودم، خیلی ایرادهای سازم را نمی دانستم برای مثال می گفتند: «نت ر صدای غیث زیاد است یا این سل اینجا نیست و…». این مسائل باعث شد به این نتیجه برسم که شاید به خاطر شیوه نوازندگی ام روابط نت های موسیقی روی «نی» با هم همخوانی ندارند، برای همین به دنبال شیوه و شگردی در نوازندگی بودم که علاوه بر حفظ سونوریته سازم، فواصل درستی روی نی داشته باشم و بتوانم به اصطلاح «کوک ساز بزنم». مسئله مهم دیگر این بود که بتوانم حتی ملودی هایی که برای ساز نی ساخته نشده بود را بزنم. برای نمونه خیلی وقت ها یک سری پاساژهایی بود که برای تار خیلی راحت تر بود و در نی کمتر استفاده می شد یا اصلا استفاده نمی شد و خیلی اصرار داشتم همه آنها را با نی بزنم. برای همین به دنبال راهکاری بودم که با تغییر صدا و تکنیک های متفاوت، تا جایی که امکان دارد همان چیزی که تار می زند را اجرا کنم. درواقع آقای لطفی خیلی در این مسئله مؤثر بود. نمی توان درباره نوازندگی نی صحبت کرد و حرفی از استاد کسایی به میان نیاورد. آیا دیداری با ایشان داشتید یا شاگردش بودید؟ و درنهایت اینکه از تأثیر استاد کسایی بر نوازندگی تان بگویید… . متأسفانه مجال این را پیدا نکردم شاگردی استاد کسایی را بکنم. فقط زمانی که بیمار بودند با پیگیری بیش از اندازه ام بالاخره لطف کردند و اجازه ملاقات دادند و این دیدار خیلی در روند کارم مؤثر بود. یعنی درست زمانی که خیلی درگیر صدای ساز و شیوه نوازندگی ام بودم، خدمت استاد کسایی رسیدم و خیلی دوست داشتم بدانم آیا این شیوه ای که دارم – با توجه به اینکه به شیوه استادانی که داشتم ساز نمی زدم. آقای جمشیدیان شاگرد آقای کیانی نژاد بودند و من به آن شیوه ساز نمی زدم و بعدتر هم که پیش آقای افشارنیا بودم، فرم گذاشتن زبان من با ایشان متفاوت بود- درست است؟ می تواند جواب گو باشد؟ یا غلط است؟ … که استاد تأکید کردند درست است و به همین شیوه ادامه دهم. پیش استاد کسایی ساز زدید؟ بله، هرچند خیلی کوتاه ساز زدم چون حالشان خیلی خوب نبود و کسالت داشتند. اما هر سؤالی کردم پاسخ دادند و من را راهنمایی کردند، البته ایرادهایی گرفتند ولی درنهایت گفتند: برایت آینده خوبی می بینم… و این برایم یک منبع انرژی بود تا با پشتکار بیشتر کار کنم. ایشان تأثیر زیادی روی کارم داشتند درواقع امکان ندارد نی نوازی باشد و در مقطعی از استاد کسایی تقلید نکرده باشد یا اینکه دوست نداشته باشد به آن تکنیک و لطافت، «استکاتو»زدن ها و… برسد، درحقیقت ایشان غیراز تسلط کامل بر ساز، شعور موسیقایی بسیار بالایی داشتند. مسئله تنها تکنیک نوازندگی نبوده است، بلکه زمان بندی، جمله بندی و خیلی مسائل دیگر مثل: آشنایی با شعر و… در جایگاهی که داشتند، مؤثر بوده است. امکان ندارد نی نوازی از ایشان تأثیر نگرفته باشد. من هم از این قاعده مستثنا نبودم و خیلی از کارهایشان را کپی کردم و به طور غیرمستقیم همیشه شاگردی شان را کرده ام. ردیف نی استاد کسایی چه تأثیری بر نوازندگی نی داشته است؟ ما هیچ وقت ردیفی برای ساز نی نداشته ایم، درواقع ردیفی که استاد کسایی برای ساز نی نواختند و منتشر کردند، منبع مهمی است و چون با تکنیک ساز نی نواخته شده، اهمیت زیادی دارد. بنابراین از یک مقطعی به بعد که نوازنده نی بتواند سطح تکنیکش را بالا ببرد، می تواند این ردیف را بزند و قطعا مؤثر خواهد بود. مضاف بر اینکه این ردیف، روایتی از خود استاد کسایی است که می تواند تنوعی در کنار روایت های دیگر ردیفی باشد. در این سال ها شما به عنوان یک سولیست در موسیقی ایرانی معرفی شده اید و این عنوان مشخصا برمی گردد به فعالیت های شما چه در گروه شیدا -همراه با هم نوازان و بانوان – و چه تک نوازی ها و جواب آوازهایی که با آوازخوانانی چون: محمد معتمدی، زنده یاد بهرام سارنگ، حسین علیشاپور و دیگران. چقدر تأکید دارید به عنوان یک سولیست شناخته شوید؟ خیلی زیاد. اصلا اگر دقت کرده باشید پایه موسیقی ایرانی تک نوازی بوده و حتی در دوره ای گروه نوازی وجود نداشت. بنابراین همان گونه که استاد لطفی هم همیشه تأکید می کردند: یک گروه زمانی گروه خوبی می شود که تک تک اعضا، تک نوازان خوبی باشند و اگر چنین شود، یک گروه قطعا صدای خوشی خواهد داشت. همان طور که قبلا بود مثلا: آقایان علیزاده، مشکاتیان و لطفی بودند، خب، همه اینها در مقوله تک نوازی منحصربه فرد بودند بنابراین من هم همه تلاشم این است اول از همه یک تک نواز خوب باشم و در این زمینه تمام انرژی خودم را به کار گیرم و تلاش می کنم برای نمونه در کوک های به اصطلاح «بد دست» و غیرمتداول بیشتر مانور دهم. اگر مقداری تخصصی تر بخواهیم نگاه کنیم، نی به سمتی دارد می رود که بیشتر «لگاتو» (پیوسته و کششی) زده می شود یعنی از آن حالت مضرابی بودنش دارد کم می شود و جالب اینکه استاد کسایی در آن جلسه به من فرمودند: «حتما سه تار بزن…». یعنی به موازات ساز نی سه تار هم بزنید؟ بله، که اگر ساز شما فقط کششی باشد، ساز شنیدنی نیست بنابراین باید مضرابی – کششی باشد. خب، همین شده من نی نوازهایی را می بینم و می شنوم که بیشتر «لگاتو» می زنند، «استکاتو» (مقطع)زدن کمتر شنیده می شود. آن حالت مضرابی بودن دیگر نیست ساز باید مضرابی – کششی باشد و حال من همه تلاشم را می کنم در وهله اول یک تک نواز خوب باشم با درنظرگرفتن همه این معیارها. تفاوت شیوه های نی نوازی قدیم و جدید در چیست. درباره روند ساز نی در این سال ها بگویید به ویژه که ساز نی در این سال ها جایگاه ویژه ای در ارکسترها پیدا کرده است؟ در قدیم بیشتر نوازندگان با نی های کوتاه و در محدوده های زیر می نواختند و به عبارتی نی کوتاه متداول بود اما از یک زمانی به بعد می بینیم نی با کوک های مختلف نواخته می شود و نی نوازی محدود به نی های کوتاه و محدوده زیر نیست و مشخصا این تغییر در نواخته های استاد کسایی و رویکرد ایشان به روشنی دیده می شود. دراین میان نقش ایشان در روند روبه رشد نی بسیار پررنگ است و آن دمیدن بیش از حد در نی و صدای حاصله خشن را به لطافت و دمیدن با انرژی کمتر تبدیل کرده اند. با فراگیرشدن گروه نوازی در موسیقی ایرانی ، نی هم وارد چیدمان گروه نوازی شد و می بینیم در اجراهای گروه فرهنگ و هنر (پایور) آقای حسن ناهید حضور دارند و بعدها آقای عبدالنقی افشارنیا، جمشید عندلیبی و محمدعلی کیانی نژاد نقش مؤثری در نواخته های گروه های شیدا، عارف و دستان و… ایفا می کنند. حتی در دهه ۶٠ می توان به حضور نی در قطعه نی نوازی آقای علیزاده اشاره کرد؛ چون در این اثر، نی به عنوان ساز اصلی حضور دارد. اما به مرور و مشخصا در این سال ها، کشش ها در نی بیشتر شده و سونوریته و ویبراسیون ایرانی در این ساز کمتر شنیده می شود و نواخته ها به سمت لهجه های نی ترکی و عربی می رود و در کنار همه این اتفاقات، استفاده از محدوده «غیث» و «پس غیث» کم شده است. در این سال ها، تمرکز شما روی چه وجهی در نوازندگی این ساز بوده؟ با توجه به چارچوب و ساختمان نی و در نظرداشتن سونوریته ایرانی این ساز، سعی کرده ام مانور بیشتری در محدوده های «غیث» و «پس غیث» داشته باشم و در مایه های غیرمتداول تک نوازی کنم برای مثال، نواختن در «شور سل» و متعلقاتش مانند «بیات ترک سی بمل»… . در سومین شب ساز ایرانی، شما ضربی ای در گوشه «شکسته بیات ترک فا» نواختید و آنجا استفاده هم زمانی از نت های «پس غیث» و تکنیک «استکاتو» داشتید، با توجه به دشواری های این امر و علاقه شما به استفاده از این نوع عناصر در سازتان، در این باره کمی توضیح دهید… . بله، در آنجا ضربی ای«در شکسته» را اجرا کردم که به جمله دوم گوشه شکسته رفتم و تا نت «سل پس غیث» نی را نواختم و استفاده از این نت که تقریبا منسوخ است را سعی کردم دوباره در کارهایم داشته باشم. حتی در قسمتی از این طریق، اشاره ای به گوشه «عراق فا» هم داشتم و ایستی روی نت «فا» و «سل پس غیث» و مجموعا این را تجربه هایی در زمینه نوازندگی نی می دانم. از یک دوره ای – بعد از کارهای اولیه در شیدا – شما با چند نفر از بچه های شیدا یک سری کار در قالب کنسرت و آلبوم داشتید و ماحصل کارتان بیشتر تحت تأثیر همان ارائه موسیقی کلاسیک ایرانی بود که محوریت کار براساس فرم ساز و آواز بود… . بله، آن فرم و آن مدل ساز و آواز و چینش قطعات در کنار هم، درحقیقت از فکر موسیقایی ما می آید. یعنی ما دنبال همین موسیقی دستگاهی و کلاسیک ایرانی هستیم و قطعا هر کاری کنیم، در محور همان مؤلفه ها و ویژگی هاست که اشاره کردید. بنابراین همه آن بچه هایی که در این پروژه ها بودیم، یا سازی زدیم، با اعتقاد به آن عناصر موسیقایی کار کردیم. البته آن کارها محدود به همان کنسرت ها شد که در گروه «ادیب» داشتیم و پیش از آن هم گروه «رهاب» به سرپرستی آقای آذرپیرا وجود داشت و بعدها همان اعضای «رهاب» بود که گروه «ادیب» را تشکیل داد که به دلایلی (در قالب گروه «ادیب») این کار ادامه دار نشد ولی خب، این روند ادامه دارد. من و آقای آذرپیرا امسال یک آلبوم در همان راستا به نام «هین کژ و راست می روی» با صدای حسین علیشاپور منتشر کردیم… . با همان معیارها که مدنظر ما بوده و فرم موسیقی کلاسیک ایرانی در آن رعایت شده و قطعا در آینده هم باز چنین کارهایی خواهیم داشت. جمع دیگری از بچه های گروه شیدا هم هستیم که با همان نگاه، کارهای خانم سپیده مشکی را تمرین می کنیم و درنهایت همه دوستان سعی می کنند مبنای کار را روی همان فرم و شیوه ارائه موسیقی کلاسیک ایرانی بگذارند. روزنامه قانون: اظهارات مشایخی درباره استقلال ارکستر «فیلارمونیک» رهبر ارکستر فرهنگی شهر تهران (فیلارمونیک) درباره جدیدترین فعالیت های این ارکستر و تدوین برنامه سالانه برای آن سخن گفت. نادر مشایخی درباره وضعیت فعلی ارکستر «فیلارمونیک» توضیح داد: آخرین اجرای ما حدود دو هفته پیش با دعوت آقای سرسنگی در دانشگاه تهران برگزار شد که اجرایی به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید و با حضور دانشجویان بود. او ادامه داد: قصد برنامه ریزی برای این ارکستر را دارم و می خواهم برنامه ای برای آن تدوین کنم. این ارکستر باید یک نهاد مستقل شود و با جایی حتی خانه هنرمندان ایران نیز رابطه نداشته باشد. من برای مستقل شدن این ارکستر تلاش می کنم و می خواهم از اسپانسرها برای این موضوع استفاده کنم. خالق اپرای «ملکوت» همچنین اظهار کرد: قصد دارم، رویکرد این ارکستر اجرای برنامه هایی باشد که تا به حال در ایران شنیده نشده اند. ۹۵ درصد ظرفیت های موسیقی را اصلا کسی در ایران نمی شناسد. شناخت ما در ایران از موسیقی کلاسیک فقط بتهوون و تا حدی هم موتسارت است. هیچ پشتوانه ای برای شناسایی این موسیقی وجود ندارد. وی ادامه داد: دلم می خواهد انتخاب های مختلف را در اختیار مردم قرار دهم. منظورم این نیست که موسیقی های دیگر را دور بیندازند، می خواهم یک موسیقی کنار سایر موسیقی هایی که می شنوند، قرار دهم تا آن ها حق انتخاب داشته باشند. مشایخی درباره وضعیت تمرین ارکستر «فیلهارمونیک» گفت: فعلا تمرین را قطع کرده ایم تا به یک برنامه ریزی درست برسیم. موضوع این است که من نمی توانم روی حرف ها حساب کنم. باید اتفاقی بیفتد و چیزی حاصل شود تا بتوانم روی حرف دیگران حساب باز کنم. در حال حاضر یک جریاناتی پیش آمده که برایم امیدوارکننده است، یعنی وقتی می بینم جوانان با شوق فعالیت می کنند و پتانسیل زیادی دارند، برایم شیرین است. این هنرمند پیشکسوت در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که آیا از تشکیل ارکستر عبدالحسین مختاباد در شهرداری تهران خبر دارد، گفت: خیلی کنجکاوم که نتیجه کار آقای مختاباد را ببینم، زیرا این کار باید در دست آدم های کاربلد باشد. دوست دارم ببینم او با ارکستر چه می کند. من خوشحالم از این که او دارد یک ارکستر دیگر درست می کند و این اتفاق خوبی است. رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران درباره نحوه همکاری اش با ارکستر سمفونیک تهران به عنوان رهبر مهمان این ارکستر نیز توضیح داد: آقای رهبری برای همکاری با ارکستر سمفونیک از من دعوت کرد و من هم برنامه ام را برای ایشان فرستادم. اجرای ما در برنامه سالانه فعلا قطعی است. او با بیان این که تدوین برنامه سالانه توسط علی رهبری برای ارکستر کار خوبی است، گفت: فرق ارکستر ما این است که ارکسترهای کلاسیک برنامه ی روتین دارند و کم پیش می آید که کار جدید انجام دهند؛ اما سعی دارم، کارهای جدید انجام دهم. در اروپا هم دارد در این باره اتفاقاتی می افتد. آن ها تغییرات جالبی در نظام ارکستر و برنامه ریزی دارند. می خواهم این رویدادها را به طور سازگار با ایران در کشور اجرایی کنم. مشایخی همچنین اظهار کرد: قصد من این است ارکستر «فیلارمونیک» چهار برنامه در سال داشته باشد، یعنی چهار رپرتوآر مختلف به دفعات اجرا شود، البته تأکیدم اجرای قطعاتی است که در ایران شنیده نشده اند. قطعاتی که اجرایشان هم مشکل است. او درباره ارکسترهایی که معمولا قطعات تکراری روی صحنه اجرا می کنند، بیان کرد: باید پا را فراتر بگذاریم. بهترین اجراها از قطعات بتهوون و موتسارت موجود است. نیازی نیست بخواهیم دوباره این کارها را اجرا کنیم، بلکه باید سلیقه جدید ایجاد شود. گاهی می بینم، هنرمندان فقط با اتکا به سلیقه مردم کنسرت می دهند. من با این موضوع مخالف هستم. سلیقه را منِ موزیسین باید به مردم بدهم. موزیسین باید خودش نیاز درست کند، نه این که برای یک نیاز معمول اثر تولید کند. در این صورت است که به وجوه فرهنگی ما اضافه می شود. مشایخی در پایان اضافه کرد: در ایران، تنوع سلیقه بسیار زیاد است و این یکی از زیبایی های فرهنگ ماست.


پنجشنبه ، ۱۶مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: موسیقی ایرانی]
[مشاهده در: www.musiciran.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن