واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: فردای فاجعه - افشین شاعری* تهران - ایرنا - جامعه ایران هنوز از خبر فاجعه منا در شوک است، هزاران خانواده سیاهپوش شده اند و هنوز غم از دست دادن عزیزشان را در نزدیکترین مکان به قربانگاه اسماعیل باور نکرده اند.
خانواده های ایرانی آماده می شدند تا با گل و شیرینی به استقبال حاجی هایشان بروند، تبریک بگویند و روی عزیرانشان را ببوسند که از سفر حج آمده اند، از خانه خدا، از سرزمین وحی، اما ناگهان فاجعه ای رخ داد، سرزمین وحی خون آلود شد، لبخندهای شادی و تبریک در گلو ماندند و اشک ها سرازیر شد.خبر کوتاه بود و فاجعه بزرگ. فاجعه ای که هر لحظه بزرگ و بزرگتر می شد، ابتدا صحبت از مرگ 12 ایرانی در ازدحام جمعیت زائرانی بود که برای رمی جمرات در روز عید قربان در صحرای منا بودند، می رفتند تا به شیطان سنگ بزنند و حاجی شوند، چه آرزوهایی در سر داشتند، حتما گوسفندهای قربانی را هم تهیه کرده بودند، چمدان سوغاتی ها هم آماده بود.خبرها می آمد و همه مبهوت بودند. چه اتفاقی افتاده است، کم کم تصاویر هم آمد، زائران خفته بر زمین، لا به لا، رو به رو، خیابانهای منا خون آلود بود، زائرانی که چه بسا ساعتها پس از رد شدن جمعیت از روی پیکرشان بیهوش و لب تشنه بر زمین مانده بودند و فریادهای خفته در گلویشان را کسی نشنید.اخبار می آمد و همه به فکر تعداد کشته ها و آمار جانباختگان بودند، اسامی کم کم زیاد شد، 47 نفر، 90 نفر و بعد ناگهان از گم شدن 365نفر سخن گفته شد، شوک خبر هر لحظه و هر روز بیشتر می شد و حالا که دو هفته از آن روز تلخ و غم انگیز گذشته هنوز همه گیج و منگ، تصاویر گنگ و در هم بر هم این فاجعه انسانی را در ذهن مرور می کنند شاید که تکه های پازل در کنار هم قرار گیرد و ماجرا روشن شود.اما هنوز صحنه تاریک است و ماجرا در ابهام،هر کس روایتی می کند، هر یک تلخ تر از دیگری، مسئولان سعودی راه را بستند و هزاران زائر حرم امن الهی در میان جمعیت لگد مال شدند و پاک از میان رفتند، خانواده های دل سوخته؛ دختران چشم انتظار و پسران بغض کرده و اشک آلود، دیگر دنبال گل و شیرینی نبودند، دیگر منتظر سوغاتی بابا نیستند، لباس سیاه به تن کرده اند و چشمانشان سرخ است.فضای مجازی پر شده از فیلم های کوتاهی که انبوه جنازه های بر زمین مانده را در کف خیابان نشان می دهد، اجسادی بر روی هم مانده و ماموران بی تفاوتی که در کنارشان ایستاده اند، چرا هیچ کس کاری نمی کند،چرا کسی فریاد زائران زنده در بین مردگان را نمی شنود، چرا کسی پیکرهای پاکی را که مظلومانه بر زمین افتاده اند، جا به جا نمی کند.نمایش این صحنه های دلخراش، نمکی است که بر زخم خانواده های داغدار می پاشند، فضای مجازی این بار هم نقش آفرینی می کند، نقشی که بر عمق غم و اندوه و اشک و آه بازماندگان می افزاید، فرزندانی یتیم شدند، همسرانی بی شوهر و پدران و مادرانی داغدار فرزندشان، حالا کاروان سیاه پوشان به وطن بازگشته است، پیشاپیش کاروان تابوت های سفید پوش،همسفران عابدان رفته به دیدار معبود. حتی آنان که حاجی شان به خانه آمده است، روی تبریک گفتن ندارند، چطور پلاکارد تبریک را در سر در خانه نصب کنند. چطور ولیمه دهند، وقتی که همسایه رو به رو، لباس عزا به تن دارد، پیامهای تبریک، تسلیت نامه شدند و صدای حجکم مقبول و سعیکم مشکور بر لبهای فروبسته خانواده ها خشکید.آمارها می گوید، این فاجعه، برای اولین بار نبوده است و هر سال تعدادی از حجاج در رمی جمرات و در ازدحام جمعیت در سرزمین وحی جان می سپارند و سفر حج، سفر آخرتشان می شود.آنان در خانه خدا به مهمانی خدا می روند، اما یک جای کار می لنگد، کسانی مقصرند، فاجعه ای در میان است، فاجعه ای که تکرار می شود.سوالهای بی پاسخ هر لحظه بیشتر و بیشتر می شوند، مگر می شود. در بزرگترین تجمع بشری که هر سال تکرار می شود، جایی که دوربین های مداربسته همه جا را کنترل می کنند، جلوی چشم های باز، هزاران نفر له شوند و جان دهند، غم انگیز است و غم فاجعه وقتی بیشتر می شود که صحنه های خونین عید قربان بی رحمانه در رسانه ها تکرار می شود و به اشتراک گذاشته می شود، صحنه های دلخراشی که و بر هق هق خانواده ها می افزاید، خون بر جگرشان می کند و در ذهن آنان ماندگار می شود.فاجعه منا، شاید تا چند روز دیگر از صدر اخبار خارج شود، شاید دیگر کسی اخبار این حادثه بزرگ را روایت نکند، حتی تحلیل های سیاسی و فنی ماجرا هم تمام می شود. اخبار نو می آیند و در صدر گفت و گوها می نشینند اما اثری که صحنه های دلخراش جان باختن زائران حج، تا سالها بر روح و روان جامعه عزادار می گذارد، همچنان باقی است و حالا حالا پاک شدنی نیست. ------------------------------------------------------------------------------* خبرنگار - ایرنا
15/07/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]