تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عريف بيش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851271462




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

درمعرض تهدید و خطر جدی جریان های افراطی و تکفیری


واضح آرشیو وب فارسی:ایراس: در مقطع تاریخی حساس و مهم کنونی، جهان اسلام و ملت های مسلمان بصورت کم سابقه ای در معرض تهدید و آسیب جدی جریان ها و حرکت های افراطی و تکفیری قرا گرفته اند. بطوری که تقریبا همه کشورهای اسلامی، حجم زیادی از توان و استعداد سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فکری- فرهنگی خود را به مقابله با این جریانات و جلوگیری از آسیب ها و خطرات آندر سطوح و اشکال مختلف معطوف ساخته اند.ایراس: اگر چه امروزه کانون اصلی جولان و عملیات میدانی جریان های تروریستی افراطی– تکفیری،کشورهای سوریه و عراق است و در این منطقه جریان ها و سازمانهاییچون داعش و جبهه النصره بصورت گسترده و در قالب عملیات و اقدامات نظامی به قتل و کشتار و حتی اشغالگری ارضی مشغولند، ولی به یقین می توان ادعا کرد که همه جهان اسلام با این بلیه و فتنه جدید و مدرن قرن بیست و یکمی درگیر است و بصورت های مختلفی در معرض تهدید ها و آسیب های آن قرار دارد. در مجموعه جغرافیای جهان اسلام، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز یکی از مناطق مهم و حساسی است که بنا بدلایلی از زمینه ها و پتانسیل های زیادی برای تاثیر پذیری از این جریانات انحرافی برخوردار است تا جایی کهافراد و گروههای پر تعدادی از اتباع و جوانان جمهوری های این منطقه وارد فاز ارتباط و همکاری با داعش و جبهه النصره در عراق و سوریه شده اند و بخش قابل توجهی از جنگجویان این سازمان های افراطی تکفیری و در واقع تروریستی را در میدان نبرد تشکیل می دهند. همسایگی و پیوستگی جغرافیایی و تاریخی- فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با این منطقه و تاثیر و تاثر متقابل تحولات و رخداد های این دو از هم، ایجاب می کند تا مسئولان و دستگاههای ذیربط کشورمان بیش از پیش به موضوع خطرات و تهدیدات جریان های افراطی و تکفیری در آسیای مرکزی و قفقاز توجه کرده و تدابیر و تصمیم گیری های لازم را در مقابله با این تهدید جدی اتخاذ نمایند. بدیهی است که تمرکز در تحولات میدانی سوریه و عراق نافی این امر نیست و در صورت غفلت از پیگیری جریانات و تحولات این منطقه مهم و حساس، پیامدهای منفی آن هزینه های زیادی را بر کشور ما تحمیل خواهد کرد. نباید فراموش کرد که داعش در پیگیری ادعای هرچند موهوم خود مبنی بر تاسیس خلافت اسلامی در جغرافیای جهان اسلام، ولایت خراسان را هم در نقشه و تقسیم بندی جفرافیای سیاسی خود پیش بینی کرده و نشان داده است که سودای بازی با اقتدار حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران را هم در سر دارد. اینکه چرا برخی از جوانان و اتباع آسیای مرکزی و قفقاز، مستعد ارتباط و پیوستن به جریان های افراطی هستند و به چه دلیل جمهوری های این منطقه به جامعه هدف برای این جریان ها تبدیل شده اند و یا اساسا چه افق و چشم اندازی در این راستا پیش روی آسیای مرکزی و قفقاز قرار دارد؟ موضوعات و سئوالاتی هستند که در این نوشتار تحلیلی بدانها پرداخته می شود. ولی قبل از بیان هر نکته و مطلبی جا دارد اشاره ای کلی و کوتاه به ماهیت این تهدید و چیستی و چرایی آن به عنوان تکمیل این مقدمه صورت گیرد تا پیش زمینه و مدخل بحث قرار گیرد. در باره اینکه ماهیت جریان ها و حرکت های افراطی و تکفیری مورد بحث چیست؟سخن به فراوان گفته شده و در جای خود بحث مستقلی را می طلبد. ولی این سئوال اساسی که این جریان ها ماهیت و خاستگاه فکری- اعتقادی دارند یا سیاسی- امنیتی، هنوز جای بحث فراوان دارد. به عبارت دیگر، آیا این حرکت ها و جریانات در قالب پروسه تعریف شدهو سیری طبیعی در عالم اسلام به حساب می آیند یا پروژهاند و طراحی و نقشه ای پیچیده و حساب شده آنها را بوجود آورده است؟ آنچه مسلم و روشن است اینکه این جریانات امروزه از یک عقبه و پیش زمینه تاریخی و فکری- اعتقادی به عنوان انگیزه و موتور محرکه در جذب اعضاء بهره می برند و از منظر تاریخی هم همواره در طول تاریخ اسلام به صورت ها و شکل های مختلفی بروز و ظهور داشته اند. اما آن چیزی که در مقطع کنونی در قالب جریاناتی همچون داعش و جبهه النصره و پیشتر از اینها القاعده نمود پیدا کرده، با توجه به شاخصه ها و ویژگیهای این جریانات، بیش از آنچه ماهیتی تاریخی و فکری- اعتقادی (ایدئولوژیکی) داشته باشند، خاستگاه و هویتی سیاسی و امنیتی دارند و طراحی و برنامه ریزی قدرت های غربی، خصوصا مثلث آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در پشت صحنه آنها دیده می شود. نتیجه این سخن مقدماتی اینکه، حرکت ها و جریان هایی نظیر داعش اگرچه از هر دو خاستگاه بهره می برند ولی ماهیت سیاسی و امنیتی آنها بر ماهیت فکری و اعتقادی آنها برتری دارد و این نوشته با این رویکرد که جریان های افراطی و تکفیری مورد بحث، بیش از آنچه ماهیت فکری و اعتقادی داشته باشند ماهیت سیاسی و امنیتی دارند، به بحث پرداخته است. ●چرایی جذب اتباع جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز در جریان های افراطی- تکفیری اگرچه آمار و ارقام دقیق و قابل استناد قطعی از تعداد گروندگان اتباع و جوانان آسیای مرکزی و قفقاز به جریان ها و سازمان های تروریستی و افراطی – تکفیری داعش و النصره در عراق وسوریه وجود ندارد، ولی بدون تردید از هر کدام از جمهوری های آسیای مرکزی وقفقاز ( قفقاز جنوبی و شمالی) صدها نفر و از مجموع این جمهوری ها چند هزار نفر در ترکیب این سازمان ها حضور دارند و به عنوان عضو معمولی و یا در رده های فرماندهی به جنگ و خونریزی در عراق و سوریه و برخی دیگر از مناطق مسلمان نشین دنیا مشغول هستند.در ابتدای ظهور و فعالیت میدانی داعش و النصره، بیش از نود درصد اعضای این گروهها عرب تبار بودند ولی امروزه بنابر برخی اطلاعات میدانی که از سوی منابع مطلع ارائه می شود، 50 درصد اعضا و 60 درصد فرماندهان این گروهها غیر عرب هستند و از اعضا و فرماندهان غیر عرب این سازمان های تروریستی نیز، 80 درصد را اتباع جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز تشکیل می دهند. این آمار تامل برانگیز و نگران کننده حاکی از این است که منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بصورت جدی با این جریان ها پیوند خورده و به منبع تغذیه و عضوگیری جریان های افراطی و تکفیری تبدیل شده است که در آینده، تبعات و پیامدهای منفی و خطرناک آن بیشتر نمایان خواهد شد. در پاسخ به این سئوال مهم و کلیدی که چرا امروزه چند هزار نفر از اتباع جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز در صف جنگجویان داعش و النصره حضور دارند و اینکه چرا گردانندگان اتاق فکر طراحی ، سازماندهی و هدایت میدانی این جریان های افراطی و تکفیری به این منطقه مهم و استراتژیک توجه دارند، می توان 4 دسته از دلایل عمده و اساسی را به شرح زیر برشمرد که البته برخی از آنها می توانند در ذیل خود، دلایل زیر شاخه و جزیی تری هم داشته باشند : 1- خلاء فضای فکری و فرهنگی سالم برای اسلامگرایی و دین داری پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مردم مسلمان منطقه آسیای مرکزی و قفقاز ( به استثنای ارمنستان و گرجستان مسیحی در قفقاز جنوبی) در راستای بازگشت به هویت تاریخی خویش به اسلامگرایی روی آوردند و در صدد برآمدند به عمر طولانی یک دوره انقطاع و جدایی از اسلام که در آسیای مرکزی حداقل از زمان انعقاد قرارداد آخال در سال 1881 میلادی و در قفقاز از قرارداد های گلستان و ترکمنچای در سال های 1813 و 1828 میلادی بود پایان دهند. اما در مسیر این فرایند طبیعی، یک خلاء اساسی وجود داشت و آن اینکه در نتیجه حاکمیت طولانی روس ها، خصوصا دوره 70 ساله حکومت کمونیستی و سوسیالیستی شوروی،مراکز و ساختارهای سنتی و ریشه دار دینی و مذهبی( مدارس دینی، مساجد و ...) از بین رفته بود و عالمان دینی یا تبعید و اعدام شده و یا در کنج زندان ها عمر خود را به پایان رسانده بودند. لذا وقتی در سال 1991 م جمهوری های این منطقه به استقلال رسیدند، مردم آنها با خلاء فضای فکری و فرهنگی سالم روبرو شدند که در آن فضا، نه مسجد و مدرسه ای دینی به معنی واقعی کلمه بود( بجز چند استثنا که تهی از محتوای درست و سالم بود و برای بهره برداری ابزاری نگه داشته بودند) که آموزه های درست اسلامی را یاد بگیرند و نه روحانیان و عالمان دینی آگاه ، باسواد و دلسوزی در میان مردم بودند تا راهنمای جماعت شوند و اسلام را برای آنانبدرستی معنی کرده و بیاموزند. در نتیجه، یک سرگردانی و آشفتگی گمراه کننده در میان اسلام گرایان بوجود آمد و هر کسی از ظن خود به مسلمانی پرداخت و متاسفانه در این وادی سرگردانی، سارقان و کاسبان دین(از سعودی های وهابی گرفته تا مسیونرهای مذهبی غربی) هر کدام به طریقی وارد بازار دین فروشی شدند و خریداران اسلام و مسلمانی را به راهی رهنمون کردند که خود می خواستند، نه به راه اسلام واقعی و نه حتی اسلامی تاریخی و سنتی که قرن ها در منطقه ( به جز جمهوری آذربایجان) حیات داشت و مبتنی بر قرائت تسنن حنفی از یک منظر و برداشت صوفیانه و عارفانه از اسلام از منظری دیگر بود. طبیعی است در چنین شرایطی ملت هایی که از زندان ممنوعیت دینداری آزاد شده و تشنه مسلمانی بودند و در عین حال برداشت و قرائت درستی از اسلام نداشتند، هر تابلویی از اسلام که در مسیرشان قرار گرفت راهنما قرار دادند و بدنبال جهت نمای(فلش)آن حرکت کردند. این عامل وانگیزه، در دسته بندی های علل و عوامل گرایش به جریان های افراطی، خاستگاه و مبنایی اعتقادی و ایدئولوژیک دارد که سهم قابل توجهی از دلایل گرایش اتباع جمهوری های این منطقه به جریان ها و سازمان های افراطی و تروریستی را به خود اختصاص می دهد. 2- اصرار حاکمان و رهبران جدید بر اتخاد الگوی سیاسی لائیک و سکولار رهبران و حاکمان سیاسی جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز بر اساس نوع تربیت سیاسی که در دوره حاکمیت سوسیالیسم اخذ کرده بودند با اسلام فاصله داشتند و نمی توانستند راه را بصورت آزادانه برای گرایش مردم مسلمان خود به اسلام و دینداری باز کنند. بر این اساس،آنان به پذیرش الگوی سیاسی لائیک و سکولار روی آوردند و با اصرار و تاکید زیادکه با اقبال و تشویق غربی ها هم همراه بود، این مدل و ساختار سیاسی را برای اداره جمهوری های خود رسمیت داده و در قوانین اساسی کشورهایشان وارد کردند. در ادامه این روند، مردم مسلمانی که دنبال اسلام بودند در فضایی از سخت گیری ها و محدودیت های دولتی قرار گرفتند.بدیهی است در چنین فضا و شرایطی که سخت و تحمل ناپذیر است، مردم بدنبال مفر ها و روزنه های می گردند تا تنفس و حیات دینی خود را ادامه دهند و بناچار روی به جریان هایی می آورند که نیاز دینی آنان را تامین نماید.در واقع رهبران و حاکمیت های جدید، حق مسلمانی و دینداری آزادنه را از مردمی که سابقه حضور اسلام در سرزمین آنها به قرن اول هجری ( 1400 سال پیش) بر می گردد سلب کردند و شرایطی پیش آوردند که از طرق دیگر به این نیاز و خواست فطری پاسخ دهند.اینجاست که طیف ها و گروههایی از آنان سر از ارتباط با جریان ها و نحله های دینی ومذهبی افراطی و انحرافی در آوردند. 3- یارگیری جریان های افراطی تکفیری از اتباع آسیای مرکزی و قفقاز تعداد قابل توجهی از اعضاء و جنگجویانی که امروزه از آسیای مرکزی و ققفاز در ترکیب جریان های افراطی و تکفیری در عراق و سوریه و یا حتی برخی دیگر از نقاط دنیا( افغانستان و ... )حضور و عضویت دارند در نتیجه اقداماتی تشکیلاتی و سازماندهی شده وارد این پروژه شدند و با برنامه ریزی و سرمایه گذاری بازیگرانی که رهبری و هدایت این جریان ها را بر عهده دارند در این مسیر قرار گرفتند. در واقع نوعی عملیات جذب و گزینش در پس این پرده وجود دارد و اگر هزاران نفر از اتباع این جمهوری ها در عضویت جریان ها و سازمانهایی نظیر داعش و النصره بسر می برند، حاصل برنامه ریزی و سرمایه گذاری است نه امری اتفاقی و صرفا ماجراجویانه از طرف گروندگان به آنها. 4- انگیزه های مادی و اقتصادی تردیدی نیست که انگیزه های مالی و اقتصادی هم در کنار سایر عواملی که بدانها اشاره شد در حذب افراد و گروههایی از اتباع، خصوصا جوانان جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز در ترکیب اعضاء جریان های افراطی تکفیری نقش دارد و تعدادی از گروندگان به سازمان های تروریستی و تکفیری مورد بحث با چنین هدفی وارد این فرایند می شوند. هزاران جوان بیکار و دارای فقر مالی و اقتصادی در جمهوری های آسیای مرکزی وقفقاز بسر می برند که تامین هزینه های زندگی، بار سنگینی بر دوش آنان است و طبیعی است که در چنین شرایط اضطراری، کسب درآمدو تامین مالی به هر شکل و زحمتی که شده باشد لاجرم و بالاجبار است. در برخی از جمهوری های این منطقه نظیر تاجیکستان و قرقیزستان که در مقایسه با جمهوری هایی مثل قزاقستان و ترکمنستان از بنیه و توان اقتصادی ضعیفی برخوردارند، انگیزه های اقتصادی مضاعف است. اما اینکه این انگیزه و عامل چه سهمی در میان مجموعه عوامل حذب اتباع جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز به جریان های افراطی دارد دقیقا قابل محاسبه نیست ولی به نظر می رسد این عامل سهمی کمتر از عوامل دیگر که در سطور فوق بدانها اشاره شد، داشته باشد. ●اهداف جریان های افراطی و گردانندگان آنها از توجه و ورود به آسیای مرکزی و قفقاز جریان های افراطی - تکفیری و هدایتگران و پشتیبانان آنان از توجه و ورود به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز که بشکل سازمان یافته و جدی آن از جنگ چچن در قفقاز شمالی آغاز شد و بمرور دامنه وسیعی پیدا کرد،اهداف چندگانه ای را دنبال می کنند.روشن است که عوامل و فاکتورهای مهمی این منطقه را به نقطه ای فوق العاده مهم و ژئواستراتژیک در معادلات جهانی تبدیل کرده که هیچ کدام از قدرت های جهانی و منطقه ای یارای چشم پوشی از آن را ندارند. همسایگی و پیوستگی ارضی و جغرافیایی سه بازیگر و قدرت مهم و تاثیرگذار جهانی یعنی روسیه، ایران و چین با این منطقه، به تنهایی دلیل محکم و قاطعی برای آمریکا و مجموعه غرب از توجه جدی به این منطقه و حضور و سرمایه گذاری در آن است. با این اشاره، اهم این اهداف در محورهای زیر قابل طرح و بررسی است: 1- مقابله با روسیه و پیگیری پروژه تجزیه آن از سوی غرب اگر جنگ اول چچن با روسیه را که به رهبری جوهر دودایف در فاصله سال های بعد از فروپاشی شوروی تا زمان کشته شدن وی در سال 1996 ادامه یافت تلاش این رهبر مقاوم و ضد روس چچنی برای جدایی از سیطره سیاسی مسکو و استقلال خواهی ارزیابی کنیم، بدون شک جنگ دوم چچن و روسیه را که در اواخر ریاست جمهوری یلتسین و در سال های 1999 و 2000 میلادی رخ داد، می توان نقطه عطف و آغازی بر فعالیت جریان های افراطی در قلمرو شوروی سابق به حساب آورد. در این مقطع تاریخی، القاعده به عنوان نماد اصلی جریان های افراطی و تکفیری شناخته می شد و ارتباطاتی میان آنها و برخی چهره های جنگجوی چچنی وجود داشت. غرب به رهبری آمریکا به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اکتفا نکرد و در ادامه آن، پروژه تجزیه و فروپاشی فدراسیون روسیه را هم در دستور کار قرار داد. نقطه شروع اجرای این پروژه هم از جمهوری خودمختار چچن رقم خورد که زمینه ها و بستر های این امر را بصورت تاریخی در درون خود داشت. علی رغم اینکه جنگ دوم چچن و تلاش های چهره هایی نظیر اصلان ماسخادوف در سال 1997 ( اعلام استقلال مجدد چچن) به نتیجه نرسید و پوتین نخست وزیر وقت روسیه در اقدامی خشن و در قالب جنگی تمام عیار صدای چچن ها را خاموش و با این خودنمایی بزرگ پله های دست یابی به منصب ریاست جمهوری را در روسیه طی کرد، ولی مسئله فعالیت جریان های افراطی در چچن و قفقاز شمالی زیر زمینی شد و همچنان به اشکال مختلفی ادامه یافت. در این کارزار و تقابل جدی، جریان های افراطی به عنوان ابزار غرب مورد استفاده قرا گرفت که تا به امروز هم ادامه دارد. در سال 2007 فردی بنام داکو عمراف تشکیل امارت قفقاز شمالی را اعلام کرد و پس از مرگ وی در سال 2014 ابومحمد داغستانی رهبری امارت خودخوانده قفقاز را بر عهده گرفت. تشکیلاتی تحت عنوان جیش مهاجرین و انصار توسط ابوعمر چچنی(شیشانی) اعلام موجودیت کرد و این فرد در ادامه کار خود با ابوبکر البغدادی بیعت نمود. شاخه ای از جیش مهاجرین و انصار به رهبری صلاح الدین چچنی به سمت جبهه النصره در سوریه تمایل پیدا کرد و بدین طریق، افراد و جریان های افراطی قفقاز شمالی خصوصا چچن و داغستان، هم با داعش ارتباط و همکاری پیدا کردند و هم در جبهه النصره راه یافته و از ارکان آن محسوب شدند. امروزه با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از بدنه و رده های فرماندهی داعش و النصره در عراق و سوریه از اتباع روسی قفقاز شمالی ( فدراسیون روسیه) هستند، قطعا امکان هدایت عملیات میدانی این جریان به حوزه فدراسیون روسیه( چه از سمت قفقاز و چه از ناحیه آسیای مرکزی) و ضربه زدن به این کشور در آینده، بیشتر امکان پذیر خواهد بود. 2- ایجاد انحراف در مسیر بازگشت به هویت دینی مردم منطقه ملت های آسیای مرکزی و قفقاز ( بجز ارمنستان و گرجستان) سابقه مسلمانی دیرینه دارند و از قرن اول هجری به دین اسلام تشرف پیدا کردند. پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری های این منطقه فرصت بازگشت به هویت اسلامی برای مردم این سرزمین ها پس از یک دوره انقطاع طولانی فراهم گردید و اقبال گسترده ای در سال های اولدهه 90 قرن بیست به اسلام نشان داده شد. در این مقطع تاریخی، هم رهبران جمهوری های جدید منطقه که رویکرد سکولاریستی آنان حاکمیت پیدا کرد و هم غرب که از گرایش مردم این منطقه به اسلام نگرانی داشت، پروژه انحراف ملت های منطقه از بازگشت به هویتی دینی را در قالب برنامه ها و سناریوهای مختلف به اجرا گذاشت که یکی از اهداف اصلی ازبروز و ظهور جریان های افراطی و تکفیری در میان مردم این منطقه هم در این راستا قابل تعریف است. امروزه داعش و جریان هایی نظیر آن، دادن آدرس غلط به مردم مسلمان منطقه است تا بدین وسیله مسیر بازگشت صحیح آنان به اسلام را به انحراف بکشد و مانع از دست یابی به تصویری درست از اسلام گردد. 3- جلوگیری از تاثیر گذاری و نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه تردیدی نیست که یکی دیگر از اهداف اصلی طراحی و راه اندازی جریان های افراطی و تکفیری در این منطقه جلوگیری از تاثیرگذاری و نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز است. این منطقه بطور سنتی در حوزه تاریخی و تمدنی ایران قرار دارد و وقوع انقلاب اسلامی در کشورمان و استقرار نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک مدل و الگوی سیاسی بصورت مضاعف ظرفیت و پتانسیل تاثیر گذاری و نفوذ کشورمان در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را بالا برد و در این حوزه هم بموازات عرصه های دیگر، زنگ خطر را برای غرب بصدا در آورد. البته در این نگرانی و احساس خطر، رهبران و حاکمیت های محلی هم با غرب هم داستان بودند و روسای این جمهوری ها بدون پیش بینی بروز و ظهور خطرات جریان های افراطی، مانع از گرایش مردم به سمت ایران شدند که این رویکرد آنان،به زعم خودشان هم مستمسک تاریخی فرهنگی داشت و هم توجیه دینی و اسلامی. 4- مخدوش کردن وجهه اسلام و دامن زدن بر شعله های آتش تفرقه میان مسلمانان جریان های افراطی- تکفیری با کارگردانی مثلث آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی و هزینه کرد سعودی ها و برخی شیوخ خلیج فارس، همانند سایر مناطق اسلامی در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز هم پروژه ایجاد تفرقه و مخدوش کردن چهره واقعی و پرجذبه اسلام را پیگیری می کند. اگرچه این هدف اختصاص به آسیای مرکزی و قفقاز ندارد و تمام گستره جهان اسلام را در بر می گیرد ولی ویژگی ها و مشخصه های این منطقه و اهمیت و جایگاه برجسته آن در تاریخ اسلام و ایران، اولویت بیشتری بر پیگیری این برنامه فتنه انگیز و شیطانی در قلمرو جغرافیای مورد بحث از سوی طراحان و کارگردانان پروژه می دهد. با ملاحظه این واقعیت که در آسیای مرکزی و قفقاز تعصبات مذهبی کم رنگ بوده و نوعی مسلمانی توام با مدارا و متاثر از برداشت های صوفیانه و عارفانه حاکمیت داشته است، بر هم زدن این آرامش نسبی در فضای دینی و مذهبی منطقه از دیدگاه سردمداران جریان های افراطی لازم به نظر می رسد تا زمینه و بستر فتنه انگیزی و تفرقه آفرینی بیش از پیش فراهم شود. 5- کنترل و مهار چین شاید بی راه نباشد اگر مهار عامل و فاکتور نفوذ چین در آسیای مرکزی را به عنوان یک هدف تعریف شده دیگر در کنار سایر اهداف غرب در نظر بگیریم. کشور چین نفوذ و حضور خود را به سرعت در جمهوری های پنجگانه آسیای مرکزی گسترش داده و سرمایه گذاری وسیعی در عرصه های تجاری و اقتصادی این منطقه به عمل آورده است. بطوری که هم اکنون شریک اول تجاری این کشورها گردیده و رقیبی جدی در این منطقه برای آمریکا و غرب شده است. نا امن کردن منطقه آسیای مرکزی با فعال کردن گروهها و جریان های افراطی از سوی غرب، ممکن ترین راه ضربه زدن به گسترش نفوذ اقتصادی چین در این منطقه است و به موازات آن، تسری دادن دامنه فعالیت این جریان ها از آسیای مرکزی به منطقه مسلمان نشین سین کیانگ چین که پاشنه آشیل پکن به حساب می آید، می تواند نقشه کنترل و مهار چین را در این منطقه مهم و استراتژیک اجرایی و عملیاتی سازد. ●وضعیت امروز و چشم انداز آینده با ملاحظه آنچه در بالا گفته شد، مروری بر وضعیت میدانی امروز و نگاهی بر چشم انداز آینده، در ارزیابی و جمع بندی نهایی موضوع مورد بحث ولزوما، چاره اندیشی و اتخاذ راهکارهای لازم در مقابله با این جریانات خطرناک و پرهزینه ضروری به نظر می رسد. متاسفانه وضعیت امروز و چشم انداز آینده در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز نگران کننده است و جای اتخاذ تدابیر عاجل از سوی حاکمیت های سیاسی منطقه باکمک و همفکری مجموعه بازیگران منطقه ای و ذینفع( خصوصا ایران ، روسیه و چین) در آرام سازی اوضاع و کنترل تهدیدات بالقوه که در حال تبدیل شدن به تهدیدات بالفعل است، دارد. آنچه در این ارتباط باید مد نظر باشد و جای دقت و تامل بیشتر دارد عبارت است از اینکه : - در قفقاز شمالی خصوصا چچن و داغستان، علی الظاهرروسیه اشراف نسبی امنیتی و انتظامی دارد و با گماردن مهره های تربیت شده خود نظیر قدیر اف در چچن که شخصی به ظاهر مذهبی و مسلمان می باشد، امنیت و آرامش نسبی را برقرار کرده است.ولی با توجه به حجم و تعداد قابل توجه گروندگان به داعش و النصره از قفقاز شمالی و در نظر گرفتن احتمال بازگشت آنان به موطن خود بعد از نقش آفرینی در عراق و سوریه، افق روشنی از فضای این منطقه متصور نیست و روسیه در این حوزه همچنان با تهدید روبروست. مضافا اینکه روسیه پس از اتفاقات اکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به خاک خود بیش از پیش مورد غضب آمریکا و غرب قرار گرفته و باید منتظر تشدید تقابل از ناحیه آنان باشد. بدیهی است که در این راستا، ورود شاخه قفقازی جریان های افراطی مشغول به جنگ در عراق و سوریه به حوزه قفقاز شمالی و استفاده ابزاری غرب از آنها برای ضربه زدن به حاکمیت مسکو، می تواند همچنان بخشی از برنامه تهدید و فشار علیه روسیه تلقی شود. با این ملاحظه، ورود جدی و بی سابقه روسیه در تحولات میدانی سوریه طی چند روز گذشته و مواجهه مستقیم با تروریست های تکفیری در این کشور در قالب عملیات نظامی هوایی توجیه پذیر بوده و بیانگر درک جدیدت خطر و تهدید از طرف روسیه است. - در قفقاز جنوبی، جمهوری آذربایجان به دلیل برخورداری از اکثریت جمعیت شیعه و داشتن شناسنامه یک کشور شیعی از اهداف جریان های افراطی خصوصا داعش است و رهبران این سازمان تروریستی در دفعات مکرر این جمهوری را تهدید به تقابل و ضربه زدن به ثبات و امنیت آن کرده اند. متاسفانه در این جمهوری قفقاز جنوبی، در نتیجه تلاش جمعیت های وهابی و سلفی با حمایت و پشتیبانی سعودی ها و برخی دیگر از کشورهای عربی در دو دهه گذشته، زمینه ها و بسترهای مساعد نسبی برای گرایش به این جریانات در میان اهل سنت که عمدتا در شمال آذربایجان و در مناطق مرزی با روسیه ساکنند بوجود آمده است و هر از گاهی از تحرکات گروهها و تشکل های افراط گرا با عناوین و اسامی: جمعیت جهاد،جمعیت هجرت، جمعیت سلفی ها و گروه اخوان اخباری شنیده می شود.حتی این جماعت ها و گروههای افراطی، شاخه هایی نظامی تحت عناوین برادران جنگل و جیش ا... هم دارند که بعضا خبرساز شده و از تهدید به انفجار و تخریب در جمهوری آذربایجان سخن به میان آورده اند. - وضعیت 5 کشور آسیای مرکزی از نظر آسیب پذیری از جریان های افراطی بهتر از قفقاز نیست و در این مجموعه، سه کشور تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان بیش از دو کشور ترکمنستان و قزاقستان ، آبستن حوادثی هستند که در صورت عدم کنترل، منطقه را با بحران و بی ثباطی مواجه خواهد کرد. - در تاجیکستان متاسفانه فشار و سخت گیری دولت به حزب نهضت اسلامی روز بروز افزوده می شود و جریان های معتدل اسلامی که این حزب آنها را نمایندگی می کند در دو راهی مرگ و زندگی قرار دارند. محی الدین کبیری رهبر حزب نهضت اسلامی این کشور چند ماهی است در خارج از تاجیکستان ( ترکیه ) بسر می برد و دفاتر و فعالیت های این حزب در تاجیکستان با وقفه و تعطیلی روبرو شده است. در مجموع، این وضعیت قطعا به سود جریان های افراطی است و از غفلت و بی توجهی دولت حاکم دوشنبه در استفاده از ظرفیت جریان های معتدل و خویشتندار اسلامی برای مقابله با افراط گرایی حکایت می کند. - در قرقیزستان به سبب فضای باز سیاسی بوجود آمده در نتیجه انقلاب های رنگی 2005 و 2010 م امکان حضور و فعالیت جریان های افراطی بیش از سایر جمهوری های این منطقه فراهم شده و بنابر برخی اخبار و گزارش های دریافتی، تعدادی از گروه ها و جمعیت های افراطی نظیر جماعت تبلیغ، فعالیت آزادانه دارند و هر روز بر گستره حضور تهدید زای خود اضافه می کنند.مناطق جنوبی این جمهوری نظیر اوش و جلال آباد که در امتداد دره فرغانه واقع شده اند، استعداد پذیرش جریان های افراطی را بیش از جاهای دیگر این جمهوری دارند بطوری که در دو انقلاب رنگی این کشور پیشتاز بوده اند. - ازبکستان در مجموعه کشورهای آسیای مرکزی به لحاظ عقبه تاریخی و فرهنگی وزنه و مرکز ثقل منطقه به حساب می آید و مدعی داشتن پیشینه تمدنی درخشانی است که در پیشانی خود امیر تیمور و سلسله تیموریان را دارد. از این لحاظ، در منطقه به نوعی رهبری و زعامت دارد و از ظرفیت و پتانسیل بالقوه بیشتری در مقایسه با سایر جمهوری های آسیای مرکزی در حرکت آفرینی و حریان سازی دینی – فرهنگی برخوردار است. ولی از آنجا که سیستم سیاسی و امنیتی حاکم، اشراف پلیسی و اطلاعاتی دارد، فضای تنفس را از جریانات افراطی گرفته است. با این حال احزابی مثل حزب التحریر و حرکت اسلامی علی رغم ممنوعیت در فعالیت و غیر رسمی بودن ، بصورت زیر زمینیفعالند و هواداران پنهان زیادی دارند. مناطقی مثل فرغانه، اندیجان و نمنگان از کانون های گرایش اسلامی در این کشور به حساب می آیند و در صورت کوچکترین امکانی برای فعالیت آشکار، قابلیت دگرگونی اوضاع را در این کشور و حتی منطقه دارا هستند. - اخبار منتشره از آمار گروندگان قزاقی به جریان های افراطی و تکفیری فعال در عراق و سوریه ، علی رغم وجود آرامش و امنیت نسبی بیشتر در این جمهوری در مقایسه با سه جمهوری یاد شده، قابل تامل است. چند روز پیش خبری در رسانه ها منتشر شد که بر اساس آن ابوبکر البغدادی به اتفاق 400 تن از جنگجویان قزاقی عضو داعش وارد حسکه سوریه شده است.از آنجا که قزاقستان ثروتمندترین جمهوری آسیای مرکزی است و از منابع و ثروت های طبیعی فراوانی برخوردار است ، حاکمان این جمهوری در تلاشند با تامین معیشت و رفاه نسبی مردم، از لایه های فشرده نارضایتی اجتماعی کاسته و زمینه را برای رشد و گسترش جریان های افراطی نامساعد کنند. - شرایط ترکمنستان در این منطقه متفاوت تر از بقیه جمهوری هاست و بدلیل حاکمیت مطلق دستگاههای امنیتی، خبری جدی از حضور جریان های افراطی در این جمهوری نیست. بافت سنتی و قبیله ای حاکم بر زندگی ترکمن ها نیز شرایط خاصی را در این جمهوری رقم زده و به نوعی، اطاعت و حرف شنوی از ریش سفید و بزرگتر طایفه و قبیله را نهادینه کرده است. بطوری که دولت حاکم سعی در مصادره به مطلوب آن در عرصه حاکمیت سیاسی دارد تا از این ابزار در مطیع کردن توده های مردمی بهره ببرد. دادن لقب ترکمن باشی به صفر مراد نیازاف رئیس جمهور سابق این کشور در راستای همین سیاست ارزیابی می شود. با این حال درصد قابل توجهی از نارضایتی مردمی از وضعیت رفاهی و معیشتی موجود در لایه های پنهان اجتماعی وجود دارد که در دراز مدت و در صورت تدوام روند فعلی ، به مصابه آتش زیر خاکستر عمل خواهد کرد. جدای از واقعیت های مورد اشاره، منطقه آسیای مرکزی از دو خطر پذیری و آسیب جدی هم رنج می برد که زمینه را برای افزایش خطرات و تهدیدات جریان های افراطی بیشتر فراهم می نماید : 1- یکی از این آسیب ها همسایگی این منطقه با افغانستان و داشتنن حدود 2300 کیلومتر مرز مشترک با این کشور از طریق ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان است که سالهاست کانون بحران و تهدیدمی باشد و هر زمان امکان سرایت دامنه بحران از افغانستان به این جمهوری ها وجود دارد. به نظرمی رسد پیشروی دامنه اغتشاشات و نا آرامی های داخل افغانستان از جنوب به شمال این کشور که طی روزهای اخیر کلید خورده، آنهم با توجه به خبر های منتشره از ورود داعش به این کشور، مقدمه ای بر آمادگی جریان های افراطی خصوصا داعش برای ورود به آسیای مرکزی از طریق مناطق شمالی افغانستان باشد. بدون تردید اگر قرار باشد روزی فرمان ورود داعش به آسیای مرکزی از سوی گردانندگان آن صادر شود، معبر و محل ورود آنان، شمال افغانستان خواهد بود که کنترل آن برای حاکمان جمهوری های آسیای مرکزی سخت و هزینه بر است. 2- آسیب دوم مورد اشاره درک و شناخت نادرست حاکمیت های سیاسی جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز از افراط گرایی و اسلام گرایی است. این حکومت ها به زعم خود برای در امان ماندن از خطرات افراط گرایی دینی، راه را بر دینداری سالم و آرام مردم مسلمان کشورهای خود هم می بندند و چندان میان افراط گرایی دینی که با خشونت و تروریسم داعشی همراه است و اسلامگرایی فطری و طبیعی که خشونت و تروریسم جایی در آن ندارد،تفاوتی قائل نیستند. این وضعیت در تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان بوضوح دیدهمی شود که در واقع حکایت از وجود نوعی نگاه غیر کارشناسی در اداره امور است و قطعا بجای کمک به مهار و کنترل جریان های افراطی، زمینه ساز رشد و گسترش آن در لایه ها و شبکه های اجتماعی زیرین این جوامع خواهد بود. ●راه کار مقابله با جریان های افراطی یا فرضت سازی از تهدید جمع بندی آنچه گفته شد به این سئوال اساسی منتهی می شود که راه کار یا راه کارهای مقابله با تهدید ها و آسیب های جریان های افراطی و تکفیری چیست؟ و چگونه می توان با این فتنه و بلیه عمومی در سطح جهان اسلام- که البته در این نوشته، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز مورد بحث است- مقابله کرد؟ به زعم نگارنده راه کار مقابله با این تهدید در درجه اول فرصت سازی از آن و بهره گیری از ضعف ها و آسیب های درونی این جریان است. مطالعه و شناخت عقبه فکری و اعتقادی این جریان از یک سو و اشراف به ماهیت سیاسی و امنیتی آن به عنوان یک پروژه از سوی دیگر، ضعف ها و آسیب های درونی این جریان را که کم و ناچیز هم نیست،بیش از پیش آشکار می سازد و چگونگی مقابله با آنها را با استفاده از ضعف ها و آسیب های شناخته شده، ترسیم می نماید. جریان های افراطی تکفیری بر خلاف تحلیل برخی ها صرفا خطر و تهدید نیستند و از جهتی برای جهان اسلام و جمهوری اسلامی ایران فرصت هم به حساب می آیند. بزرگترین ضعف و آسیب درونی این جریان ها، مغایرت رفتار ها و عملکرد های میدانی آنها با عقلانیت و خرد ورزی است که امروزه این کالا و این نوع رفتار، در بازار فکر و فرهنگ دنیا خریداران اکثریتی ندارد. در واقع، بصیرت دهی به توده های مردمی و آگاهی بخشی به آنان از ماهیت اصیل و مطابق با نیاز فطری و درونی اسلام راستین، اولین گام اساسی است که امروزه باید نخبگان فکری - سیاسی ، عالمان دینی و روشنفکران جوامع اسلامی بدان همت گمارند. البته این خود، اگرچه گام اول و اساسی است ولی پیش زمینه ها و مقدماتی لازم دارد که باید رهبران و حاکمان جوامع و رسانه ها آن را فراهم نمایند. در بحث از راهکارهای مقابله با این جریانات، اتخاذ تدبیر و چاره اندیشی برای از بین بردن زمینه ها و عوامل چهارگانه جذب اتباع جمهوری های این منطقه به آنان که در سطور فوق بدانها پرداخته شد، لازم و ضروری است و باید نخبگان سیاسی و دینی فرهنگی این جمهوری ها برنامه ریزی و اقدامات مقتضی را در این راستابه عمل آورند. از این نکته که بگذریم، ظهور و بروز جریان های افراطی و تکفیری همچون داعش و النصره، دو فرصت اساسی برای جمهوری اسلامی ایران فراهم آورده است که باید از آنها به نحو شایسته و با نگاهغنیمت شمارانه استفاده کرد : 1- یکی از این دو فرصت، پاک شدن نسبی ساحت جمهوری اسلامی ایران از اتهام بنیادگرایی و ترویج و گسترش آن در منطقه از منظر آگاهان و وجدان های بیدار است که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه دشمن در بوق و کرنای آن دمید و جمهوری اسلامی ایران را به کمک امپراطوری رسانه ای خود به ترویج خشونت و حمایت از تروریسم متهم کرد. البتهسردمداران غرب از ابتدا واقعیت را می دانستند و با علم به واقعیت، ایران را متهم به تولید و ترویج خشونت و تروریسم می کردند.در تحولات اخیر منطقه که با آوازه نام داعش رقم خورد،خوشبختانه بخش قابل توجهی از دنیا فهمید که خشونت و تروریسم آن چیزی نیست که جمهوری اسلامی ایران بدنبال آن است بلکه در ذات جریان های افراطی نظیر داعش نهفته است که حامیان آن غرب و سعودی ها هستند. 2- فرصت دوم پیش آمده این است که حاکمیت های سیاسی منطقه از جمله آسیای مرکزی و قفقاز به عینه دیدند که امروزه تنها جمهوری اسلامی ایران است که با جریان هایی مثل داعش مقابله می کند و به عنوان تنها قدرت منطقه شناخته می شود که با این غول ارعاب و تهدید سرشاخ شده و برای از میان برداشتن آن هزینه می کند. به موازات این برداشت که برای جمهوری اسلامی ایران فرصت محسوب می شود، حاکمیت ها و مردمان منطقه به این نکته هم پی بردند که آمریکای مدعی، قصد مقابله با جریان هایی مثل داعش را ندارد و با زدن نقاب تزویر و نفاق بر چهره، منافقانه عمل کرده و با راه اندازی و استفاده ابزاری از این جریانات، دنبال بر هم زدن امنیت و آرامش مردم و کشورهای منطقه است. با مشاهده و رصد شرایط فوق از سوی حاکمیت های سیاسی جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز، امروزه در روابط و مناسبات جمهوری اسلامی ایران با جمهوری های این منطقه، فضا و فرصت جدیدی ایجاد شده که می توان در بستر آن، همکاری ها را گسترش داد و با همفکری و هماهنگی متقابل، هم با تهدید جریان های افراطی مقابله کرد و هم در سایر عرصه ها به توسعه روابط اقدام نمود. نویسنده: سیدرضا میرمحمدی،کارشناس مسائل اوراسیا و عضو شورای علمی ایراس؛ پایان نوشتار/


چهارشنبه ، ۱۵مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایراس]
[مشاهده در: www.iras.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن