واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رموز يك تعامل خوب ِاستاد- شاگردي
استاد و دانشجو دو عنصر اساسي در نظام آموزش عالي و فرآيند توليد علم محسوب ميشوند و رابطه صحيح و سازنده اين دو، نقش بسيار مهمي در روند علمي كشور ايفا ميكند.
نویسنده : محدثه چيتگرها

چرا كه مسئله مذكور، ارتباط تنگاتنگي با سرعت و كيفيت توليد آثار علمي دارد. متأسفانه آنچه در دانشگاهها پيرامون ارتباط استاد و دانشجو ديده ميشود، فاصله زيادي با وضعيت آرماني دارد و در اكثر موارد رابطهاي سرد و كمرنگ است. براي تصحيح هر تعاملي (رابطه دوطرفه) كه دچار نقص ميشود، بايد هر دو طرف رابطه را مورد بازخواست قرارداد؛ چرا كه بديهي است هركدام به نسبتي مقصر هستند. طبق اين قاعده براي رسيدن به راهحلي براي ارتباط صحيح استاد و دانشجو، لازم است نوع رفتار هر دو طرف زير ذرهبين نقادي قرار بگيرد. اولين نكته قابل تأمل در آسيبشناسي اين بحث، اين است كه صرفاً توانايي علمي استاد براي «استاد خوب بودن» كافي نيست و مدل رفتاري او در تعامل با دانشجو نقش مهمي در ارتباط صحيح اين دو دارد؛ نوع برخورد و منش استاد با دانشجو تأثير بسياري در شكلگيري يك رابطه درست دارد. چه بسيارند اساتيدي با سطح علمي عالي كه به دليل نوع برخورد خشك و از بالا به پاييني كه با دانشجو دارند، موجب دلزدگي و بيعلاقگي دانشجو به درس و تحصيل ميشوند. همچنين اساتيدي كه به شخصيت دانشجو احترام نميگذارند و او را زيردست خود ميپندارند؛ حتي گاه ديده ميشود از دانشجو استفاده ابزاري ميكنند. مقالات يا ترجمههايي كه دانشجويان انجام ميدهند و اساتيد به نام خودشان چاپ ميكنند و در قبال آن به دانشجو نمره ميدهند يا او را بهجايي براي كار معرفي ميكنند. يا اساتيدي كه بهمحض شنيدن سؤالات ساده درسي از طرف دانشجو، بهجاي صبوري كردن و تكرار درس، شخصيت او را مورد تمسخر قرار ميدهند. مسئله ديگر، بيعدالتي در نمره دادن اساتيد است. هرچند اين گزاره مصطلح است كه «نمره ارزشي ندارد» اما بايد گفت اين فاكتور خيلي هم مهم است!شما وقتي ميتوانيد بدون كنكور وارد مقطع ارشد و دكتري بشويد كه معدلتان الف باشد. همچنين دانشجوي استعداد درخشان شناخته شدن كه بازهم وابسته به معدل است، تسهيلات زيادي را در اختيار دانشجويان ميگذارد. انتقادناپذيري و منعطفنبودن اساتيد از ديگر مسائلي است كه به رابطه مذكور ضربه ميزند. مثلاً ممكن است برخي از دانشجويان به نحوه تدريس استاد يا محتواي درسي ضعيف نقد داشته باشند، اما عموماً از ترس قبول نشدن در آخر ترم، جرئت نميكنند انتقادات خود را مطرح كنند. در مقابل رفتار عدهاي از دانشجويان هم در تعامل با اساتيد دچار آسيبهاي جدي است. بياحترامي به استاد، شايد مهمترين اين آسيبها باشد كه در مصاديق مختلفي ازجمله نداشتن فعاليت علمي كافي، توجه نداشتن به تدريس استاد در كلاس درس، غيبتهاي بيمورد و تأخير در حضور، داشتن لحن نامناسب و بيادبانه در صحبت با استاد و... خود را نشان ميدهد. مهمترين نكته در مرتفع كردن اين مسئله، اين است كه لازم است براي تصحيح رابطه مذكور، الگويي متقن و هماهنگ با فرهنگ ديني و اخلاقي ما وجود داشته باشد كه استاد و دانشجو طبق معيارهاي آن رفتار خود را تنظيم كنند. طبق روايات و سيرهاي كه از معصومين (ع) باقي است اولين آسيب در اين موضوع، فقدان نيات الهي هم در تدريس اساتيد و هم در تحصيل و علمآموزي دانشجويان است. چراكه اگر نيات انسان در هر كاري خدايي باشد كار را متناسب با الگويي الهي در آن موضوع به انجام ميرساند. استاد در جامعه اسلامي بايد داراي دو بعد باشد و در بدو امر بايد منش اخلاقي و رفتاري او، دانشجو را تحتتأثير قرار دهد. در واقع شايد بهتر باشد در جامعه اسلامي، استاد را «مربي» بخوانيم. چراكه استاد فقط ميآيد سر كلاس و درسش را ميدهد و در آخر هم امتحاني ميگيرد، اما مربي كسي است كه متربي يا همان دانشجو را تربيت ميكند، هم از جهت اخلاقي و هم از جهت علمي. مربي دلسوز شاگرد است. به موازات الگوي اخلاقي بودن، شايستگي و صلاحيت علمي استاد بسيار حائز اهميت است؛ يعني لازم است استاد (مربي) حتماً در كنار تعهد اخلاقي، تخصص لازم و كافي را داشته باشدكه البته وقتي نيات الهي باشد فرد در هيچ زمينهاي كم نخواهد گذاشت. همچنين لازم است استاد در كنار سواد علمي با مهارتها و فنون تدريس آشنايي داشته باشد و از همين مهارت براي علاقهمند كردن دانشجو به درس استفاده كند. چه بسيارند دانشجوياني كه به خاطر استاد كمسواد يا كممهارت در تدريس از درس خاصي يا حتي از رشته تحصيلي 16 شده و آن را ادامه ندادهاند. احساس دلسوزي و تعهد استاد نسبت به دانشجو در مسير درست قرار گرفتن او (دانشجو) بسيار مؤثر است. استاد بايد چنان كريمانه با دانشجو برخورد كند كه دانشجو بهراحتي بتواند سؤالاتش را از او بپرسد. حتي بهراحتي به نحوه تدريسش انتقاد كند. همچنين لازم است به دانشجويان در قالب بخشي از يك واحد درسي عمومي يا پيشنياز درباره رابطه صحيح با استاد، الگويي مناسب ارائه شود. كتاب منيه المريد في ادب المفيد و المستفيد نوشته شيخ زينالدين بنعلي عاملي، (معروف به شهيد ثاني) كتابي است در بيان آداب تعليم و تعلم و بيان وظايف متقابل استاد و شاگرد و ديگر موضوعات كه مدتها جزو متون درسي طلاب حوزههاي علميه بوده است. از ويژگيهاي كتاب اين است كه مؤلف آن در والاترين درجه علم، معرفت و اخلاق بوده و بعد از كسب تجارب زياد، براي هدايت علما و طلاب اين كتاب را نوشته است. در نگارش و تأليف كتاب از آيات، روايات و اقوال علما به مناسبت در هر بابي استفاده شده است. باب اول كتاب درباره آداب معلم و متعلم، نكات اخلاقي و مستحبات و مكروهات ارتباط شاگرد و استاد است كه بخش عمده كتاب را به خود اختصاص داده است. ميتوان از اين كتاب بهعنوان نمونه خوبي براي رابطه استاد و دانشجو الگوبرداري كرد و با تدريس بهروز اين كتاب در ترم اول همهرشتههاي دانشگاهي ميتوان به حل اين مسئله اميدوار بود. در پايان اين يادداشت چند نكته بهصورت خلاصه براي رسيدن به يك تعامل مناسب بين استاد و دانشجو پيشنهاد ميشود: * داشتن نيات الهي هم براي اساتيد و هم براي دانشجويان. اگر نيات استاد صرفاً گرفتن حقوق آخر ماهش باشد و قصد دانشجو هم به دست آوردن مدرك، نميتوان به داشتن يك تعامل صحيح اميدوار بود. * حفظ احترام هر دو طرف و رعايت حريمها. خصوصاً دانشجويان نسبت به اساتيد. چرا كه مسئله احترام استاد بارها و بارها هم در روايات و هم در سيره معصومين، مطرحشده است. انسان در خفتن، خوردن، راه رفتن، معامله كردن و بسياري مسائل ديگر بايد استاد را مقدم بر خود بداند. حتي مكروه است استاد با شاگرد سر يك سفره بنشيند، بلكه شاگرد بايد پايين پاي استاد نشسته و با ظرف استاد همغذا نشود. همچنين در اسلام فقط اجازه داده شده، دست پدر و دست استاد از سر احترام بوسيده شود. * انتقادپذيري و انعطافپذير بودن اساتيد و درعينحال مؤدبانه و به نيات الهي (نه بهقصد مچگيري و ضايع كردن استاد) انتقاد كردن (در برخي موارد غيرمستقيم) دانشجويان براي حفظ جايگاه استاد از ديگر رموز يك رابطه خوب است. * فعاليت علمي خوب دانشجويان. وقتي دانشجو در اين زمينه تلاش كند و ذهن پويا و پر سؤالي داشته باشد و هر حرفي را بدون استدلال و منبع از استاد نپذيرد، استاد مجبور است براي پاسخ دادن به دانشجو و قانع كردن او، تلاشش را در حوزه علمي افزايش دهد. * بسياري از دانشجويان گلهدارند كه اساتيد ما را تحويل نميگيرند يا در كارهاي علمي پشتيباني خوبي از ما نميكنند. براي حل اين مسئله لازم است دانشجو خود را به استاد بشناساند. از چه طريقي؟ با سؤالهاي خوب و دقيقي كه سر كلاس ميپرسد يا با نشان دادن استعدادها و مهارتهايش. استاد اگر مطمئن شود دانشجو ارزش وقت گذاشتن را دارد حتماً از او بهخوبي حمايت ميكند. * لازم است دانشجو از استاد منابع بيشتري در موضوع درسي بخواهد و خود را فقط منحصر به جزوه كلاسي استاد نكند. اين كار هم دانشجو را رشد ميدهد و هم استاد را. * هر استادي اخلاق خاص خود را دارد. مثلاً برخي از اساتيد با اينكه دانشجو با آنها صميمي شود مشكلي ندارند و استقبال ميكنند، اما برخي ديگر معتقدند جايگاهها بايد حفظ شود. براي داشتن يك تعامل خوب با هر استادي بايد خصوصيات اخلاقي او را شناخت. براي اين منظور ميتوان از دانشجويان سال بالايي كه قبلاً با آن استاد كار كردهاند كمك گرفت. * به غير از خصوصيات رفتاري استاد، لازم است دانشجو علايق علمي استاد خود را بشناسد و بر مبناي آن با استاد مرتبط شود. چراكه بديهي است هر استادي نسبت به موضوعات مورد علاقهاش حساسيت بيشتري دارد و در آن زمينه وقت و انرژي بيشتري ميگذارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]