واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
طنز؛ قیمت انسان بودن چقدر است؟
آيدين سيارسريع در روزنامه قانون نوشت:
هشدار: این متن شما را نمیخنداند.
بسیاری از مشاغل وجود دارند که آدم وقتی روی آنها دقیق میشود و از تمایلات و مکنونات قلبی صاحبان این مشاغل باخبر میشود ابتدا وحشت میکند ولی بعد از مدتی درکشان میکند. مثلا اگر کسی بیمار نشود و کلا بیماری از جهان رخت بربندد و بگوید من دیگه نیستم، پزشکها جز نوشتن تقویتی چه کار دیگری میتوانند داشته باشند؟ مگر با تقویتی نوشتن روزگار آدم میگذرد؟ پزشک بیچاره چه کار کند در آن صورت؟
این یک حقیقت است که هرچند پزشکها از بیمار شدن انسانها ناراحت میشوند و میدانیم از ته دل دوست ندارند انسانی بیمار شود (اصلا برای همین میروند پزشک میشوند) میدانند که روزیشان بستگی به وجود بیماریها دارد. مثال دیگر، مردهشورها! آیا هیچ مرده شور عاقلی پیدا میشود که بگوید آرزوی قلبی ما این است که هیچ انسانی نمیرد؟ حتی تعارفش هم خندهدار است. انسانها باید بمیرند که مرده شور نان حلال ببرد سر سفره خانوادهاش و انسانها تا این دنیا هست میمیرند و زاده میشوند. اصلا راه دور نمیرویم، خود ما طنزنویسها! اگر دنیا بهشت شود دیگر چه چیزی را سوژه کنیم؟
اگر فرض کنیم که بخل ، حسد ، کینه ، دروغ ، ریا ، نفاق و پلشتی از بین برود بی تعارف ما باید برای گذران زندگی پنچرگیری و لنت کوبی کنیم و پنچرگیری و اینها هم با روحیات ما سازگار نیست. بهطورکلی طنزنویسها و پزشکها و مرده شورها با وجود تنفری که از عیبها و نقايص دارند ولی حیاتشان بهطور عجیبی به وجود آنها وابسته است. آنها باید باشند که تحمل عیوب، نقصان، پلشتی، بیماری و مرگ راحتتر شود.
پزشک تلاش میکند تا جلوی مرگ انسانها را بگیرد و اگر نتواند از اتاق عمل بیرون میآید و همان دیالوگ کلیشهای سریالهای ایرانی را میگوید: «متاسفم!» مرده شور جسد را محترم میداند و به نوبه خود کاری میکند تا عزیزان فرد از دست رفته از جهتی خیالشان راحت باشد. طنزنویس هم با مرگ انسانها شوخی نمیکند. هنگام فاجعه ساکت است و با عزاداران همدلی میکند. اما کاسبان مرگ اینطور نیستند. آنها از مرگ استقبال میکنند. آن شخص یا سیستمی که بعد از مرگ جانگداز هادی نوروزی پیامک میزند برای اطلاع از جزيیات مرگ فلانی فلان عدد را به فلان شماره اس ام اس کنید و بعدا میفهمید که فلان قدر هم برای این خبرها پول میگیرد، چیزی به نام شرافت را گم کرده است. سلفی گیران خوشحال در مراسم ختم سلبریتیها، سیاست بازان اپورتونیست منتظر مرگ ...
آدم شک میکند که اینها خودشان تا به حال عزیزی را از دست دادهاند یا نه. آیا شرایط را درک میکنند؟ آیا لحظهای خودشان را جای نزدیکان متوفی قرار میدهند؟ ای کاش میشد پرسید قیمت انسان بودن چند است برادر؟ قیمت بگیر، ما هر طور شده جور میکنیم.
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]