محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827702819
زندگي پنهاني دختر فراري در خانه مخروبه
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زندگي پنهاني دختر فراري در خانه مخروبه
دختري كه با فرار از خانه همراه افغاني غيرمجاز زندگي پنهاني را در آلونكي حوالي پاكدشت آغاز كرده بود، ماجرا را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، روز شنبه 30 خردادماه امسال مرد ميانسالي به اداره پليس رفت و گفت دختر 24 ساله‌اش ناپديد شده است.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: دخترم كه پروانه نام دارد، دانشجو است. شش سال قبل در حالي كه 18 سال داشت با پسري به نام محمد آشنا شد. آن پسر با چرب‌زباني دخترم را فريب داد به طوري كه پروانه به وي علاقه پيدا كرد. وقتي در مورد محمد تحقيق كردم، فهميدم او افغاني غير مجازي است كه حتي كارت اقامت در ايران هم ندارد. خيلي تلاش كردم رابطه دخترم را با او قطع كنم اما فايده نداشت. به دخترم گفتم كه محمد، افغاني غير مجاز است و اوراق هويتي ندارد، اما دخترم اصرار داشت با او ازدواج كند. مدتي گذشت تا اينكه دخترم در دانشگاه قبول شد. خيلي خوشحال شدم و فكر كردم حالا كه دانشجو شده ارتباطش را با او قطع مي‌كند اما بعد فهميدم پسر افغاني هنوز با دخترم ارتباط دارد تا اينكه همان سال اول دانشگاهش، ناگهان ناپديد شد. پس از اينكه شكايت كردم تحقيقات مأموران پليس نشان داد، محمد قصد دارد دخترم را به افغانستان منتقل كند اما خوشبختانه مأموران موفق شدند آنها را دستگير كنند. از آنجايي كه محمد كارت اقامت نداشت، با دستور قضايي به افغانستان ديپورت شد و اما چند ماهي نگذشته بود كه دوباره متوجه شديم او به ايران آمده است. وي ادامه داد: در اين مدت پسر افغان چهار بار دخترم را فراري داده و پليس دخترم را به ما بازگردانده است.
شاكي ادامه داد: چند روز قبل براي پروانه خواستگار آمد و ما به خواستگارش جواب مثبت داديم. اميدوار بوديم با ازدواج او مشكل بزرگ ما هم حل شود. در حالي كه در تدارك كارها بوديم، دخترم دوباره ناپديد شد و الان احتمال مي‌دهيم محمد او را از خانه فراري داده است. وي در پايان گفت: ما در بررسي خانه متوجه شديم پروانه مدارك شناسايي‌اش را به همراه دو ميليون تومان از خانه برداشته است. پس از طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي مدير روستا، بازپرس دادسراي جنايي پايتخت در اختيار تيمي از كارآگاهان پايگاه 4 پليس آگاهي قرار گرفت. نخستين بررسي‌ها نشان داد روز حادثه دختر گم شده با پسر افغاني تماس تلفني داشته و با هم قرار ملاقات گذاشته‌اند. همچنين بررسي‌هاي بعدي نشان داد وي بعد از حادثه تلفن همراهش را خاموش كرده و به طرز مرموزي ناپديد شده است. سرانجام تحقيقات مأموران پليس پس از گذشت حدود 100 روز از حادثه نشان داد دختر گمشده و مرد افغاني غير مجاز با هم زندگي مخفيانه‌اي را در آلونكي حوالي پاكدشت آغاز كرده‌اند. بعد از آن بود كه مأموران با دستور قضايي وارد آلونك مرد افغاني شدند و پروانه و محمد را بازداشت كردند. صبح ديروز پروانه در بازجويي‌ها گفت: من شش سال و سه ماه قبل با محمد در مترو آشنا شدم. او به من نگفت كه افغاني است اما وقتي فهميدم، برايم اهميتي نداشت. محمد به من ابراز علاقه كرد و من هم از او خوشم آمد تا اينكه پيشنهاد ازدواج داد. وقتي موضوع را به پدر و مادرم گفتم آنها به خاطر اينكه محمد افغاني بود و كارت اقامت نداشت، مخالفت كردند اما من و او تصميم خودمان را گرفته بوديم تا اينكه چند بار با هم از خانه فرار كرديم اما هر بار من دستگير و تحويل خانواده‌ام شدم. وي ادامه داد: وقتي دانشگاه هم قبول شدم باز هم از ازدواج با محمد منصرف نشدم تا اينكه مدتي قبل مرد جواني به خواستگاري‌ام آمد و پدر و مادرم به او جواب مثبت دادند اما من دوست نداشتم با او ازدواج كنم. وقتي موضوع را به محمد گفتم او پيشنهاد داد از خانه فرار كنم. بعد از آن بود كه مبلغ دو ميليون تومان به همراه مدارك شناسايي‌ام را از خانه برداشتم و به سراغ محمد رفتم. ما براي اينكه خانواده‌مان ما را پيدا نكنند با يك ميليون 500 هز ار تومان خانه مخروبه‌اي را در حوالي خاتون‌آباد پاكدشت رهن كرديم و با 500 هزار تومان باقيمانده آن هم مقداري لوازم ابتدايي زندگي خريديم و پس از اينكه در دفتر ازدواجي صيغه او شدم با هم زندگي مخفيانه‌مان را شروع كرديم. محمد هم گفت: من پروانه را دوست داشتم به همين خاطر وقتي فهميدم براي او خواستگار آمده است، پيشنهاد دادم از خانه‌شان فرار كند و پيش من بيايد. ما در اين مدت زندگي شيريني داشتيم و هر دو راضي بوديم و حتي پروانه به خاطر من از رفتن به دانشگاه صرف نظر كرد. من مجوز اقامت در ايران را ندارم اما تصميم داشتم پس از ازدواج با پروانه به دنبال مجوز اقامت بروم كه فرصت نشد و دستگير شديم. متهم از آنجايي كه مجوز اقامت در ايران را نداشت به دستور قاضي مدير روستا براي ديپورت به افغانستان، تحويل اردوگاه مسگرآباد شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]
-
حوادث
پربازدیدترینها